بحران قرهباغ و تهدیدات متصور
آغاز جنگ دوم قرهباغ توام با برخی رخدادهای منطقهای بود که نشاندهنده عزم باکو برای باز¬پس¬گیری سرزمینهای اشغالی پس از دهههاست.
عملیاتهای نظامی سریع و بهرهگیری از سامانههای جدید نظامی به خصوص پهپادهای تهاجمی ساخت ترکیه و اسراییل بیانگر برنامهریزی چندین ساله جمهوری آذربایجان و متحدان جدید برای عملیات نظامی گسترده بود. اگر چه این اقدام نظامی در ابتدا بیانگر صرفا باز¬پس¬گرفتن سرزمینهای اشغالی جمهوری آذربایجان در منطقه قرهباغ بود، اما تداوم و نوع برنامهریزیهای صورت گرفته بخصوص بعد از جنگ در دریای سیاه میان روسیه و اوکراین نشان دهنده یک پازل جدید امنیتی و نظم جهانی به خصوص با هدف کنترل اقتدار کشورهای در حال توسعه است. از این رو، موضوع جنگ قرهباغ و مسائل ژئوپلیتیکی آن ابعاد گسترده و وسیعی دارد که یکی از گرههای آن منطقه لاچین و کریدوری موسوم به زنگزور است. با یک نگاه بسیار ساده به نقشه این منطقه بهخوبی درخواهیم یافت که به چه میزان این گذرگاه اکنون برای منطقه و جهان با اهمیت شده است.
یکی از اهمیتهای راهبردی این گره، نقش ترکیه و ارتباطات جمهوری اسلامی با کشورهای همسایه بخصوص قطع ارتباط با ارمنستان و در نهایت کور شدن یکی از چشمهای ارتباط ایران با غرب است. چرا که در اینصورت میزان وابستگی ایران به آنکارا و باکو دوچندان خواهد شد و این میتواند اثرات سوء بر امنیت ملی ایران به همراه داشته باشد. از طرفی دیگر، ناتو به دنبال آن است تا بتواند از این گذرگاه به واسطه ارتش ترکیه به آب های دریای خزر و مسیرهای ارتباطی بین روسیه و ایران دسترسی و کنترل داشته باشد. روشن است که غرب در تلاش است تا از این طریق بتواند ضمن حذف مانع ژئوپلیتیکی ایران، انرژی را به طور مستقیم از ترکمنستان به بندر باکو و سپس نخجوان و ترکیه در نهایت به اروپا انتقال دهد.
یکی دیگر از اهداف ناتو در سطح بینالمللی ایجاد یک کمربند امنیتی جدید در طول مرزهای روسیه و چین از طریق، ترکیه، آذربایجان، ترکمنستان، قزاقستان، قرقیزستان و کره جنوبی است. بخشی از طرح جهانی ناتو که حتی عدهای آغاز جنگ اوکراین و روسیه را مقدمه آن ارزیابی میکنند. به نظر میرسد که این طرح در قالب منطقه¬ای خود به واسطه نقشهای که نتانیاهو در سازمان ملل آن را نشان داد، یعنی ارتباط جدید از دریای عرب، عربستان، مصر، اسرائیل و شرق مدیترانه که این مسیر هم برای انرژی و کالا از شرق به خصوص چین طراحی شده است. بر این اساس، بحران قرهباغ در سه سطح ملی، منطقهای و فرا منطقهای کاملا برای ایران اهمیت راهبردی دارد و هرگونه خطا در این خصوص خسارات جبرانناپذیر به همراه خواهد داشت. از سوی دیگر، نباید غافل شد که احتمال فریب اطلاعاتی برای اقناع مقطعی نیز با هدف کاهش واکنشهای ایران ممکن است در دستور کار کشورهای رقیب از جمله ترکیه، آذربایجان و عربستان قرار گیرد. بدون تردید ساختارهای ژئوپلیتیکی و مرزی برای ایران بایستی از حساسیت بالای برخوردار بوده و سناریوهای گوناگون برای هر گام اقدام شده، طراحی و آماده اجرا باشد. در نهایت اینکه ایران اکنون در یک مقطع بسیار حساس داخلی و بینالمللی قرار دارد که نیازمند تدبیر و برخورد بسیار هوشمندانه جهت عبور از برنامه¬ریزی¬های صورت گرفته است.
• کارشناس مسائل سیاسی
ارسال نظر