الهام فخاری در گفتوگو با «آرمان ملی» مطرح کرد:
جای خالی روانشناسی سیاستمداران در ایران
آرمان ملی- سیاوش پورعلی: آنچه «سلامت روان» نام دارد از بنیادیترین ارکان سلامت انسان و جوامع از گذشته تا اکنون است. جامعهای که از نظر روانی سالم باشد، از انسجام، خلاقیت، مسئولیتپذیری و امید بیشتری برخوردار است و در مسیر توسعه پایدار حرکت میکند.
سلامت روان تنها به نبود بیماریهای روانی محدود نمیشود، بلکه شامل احساس رضایت از زندگی، توانایی سازگاری با چالشها، حفظ روابط سالم و برخوردهای خردمندانه با هیجانات نیز میشود. در واقع باید اینگونه گفت که سلامت روان به معنای توان زیستن و شکوفایی در برابر فشارهای روزمره است. هرچند از گذشته بر حفظ آرامش درونی تاکید شده است بهخصوص در ادبیات فارسی بر آرامش روان تاکید شده است ولی در جهان پرشتاب و پرتنش امروز، عواملی چون استرسهای اقتصادی و اجتماعی، ناامنی شغلی، بحرانهای خانوادگی و تعارضهای فرهنگی، تهدیدهای جدی برای سلامت روان شهروندان به شمار میروند. غفلت از آن میتواند به کاهش بهرهوری، افزایش خشونت، فروپاشی روابط انسانی و حتی بحرانهای اجتماعی منجر شود. به همین دلیل، پرداختن به آموزش، پیشگیری و درمان مشکلات روانی، ضرورتی ملی و نه انتخابی فردی است. همچنین ارتقای سلامت روان، نیازمند همکاری همگانی است؛ از خانواده و مدرسه گرفته تا رسانه، سازمانهای مدنی و نظام سلامت. متخصصان این حوزه تاکید دارند جامعهای که سلامت روان را جدی بگیرد، انسانهایی آرامتر، مسئولتر و سازندهتر پرورش میدهد و مسیر توسعه انسانی و اجتماعی را هموار میسازد. در این مورد که جامعه ایران چه وضعیتی دارد و حاکمیت و مجموعه جامعه مدنی چه مسیری را برای بهبود این شرایط باید طی کنند با الهام فخاری، روانشناس و نماینده ادوار شورای شهر پایتخت مصاحبهای انجام دادهایم. او معتقد است برای ارتقای سطح روانی جامعه باید «پایش ملی بهداشت روان» را در دستور کار قرار دهیم. در این مورد بیشتر میخوانید.
- در ابتدا از این سوال شروع کنیم که در مورد اهمیت مراقبتهای روانی چه چیز را باید بیشتر برای مخاطبان و در واقع شهروندان برجستهتر کنیم؟
بهتر است ابتدا درباره چیستی روان و نه روح و رابطه میان تن و روان بیشتر بدانیم. چون روح، مفهومی فرامادی و در گستره دیگری است که به این گفتوگو ارتباطی ندارد. کم و بیش چیستیِ تن و بدن از آنرو که بدن دیدنی و لمسکردنی و دارای هستی بیرونی و فیزیکی است برای همگان آشکار و گفتن از بهداشت یا بیماری تن روشن است چنان که در ادوار اخیر آنچه درمان مینامیم اهمیت بیشتری پیدا کرده است. تن آدمی یک کل یکپارچه و دربردارنده اندامها، دستگاهها، بافتها و دارای کارکردها و تواناییهایی است. رنگ و شادابی پوست و مو، بزرگی یا کوچکی اندامها، حرکت، هماهنگی و تعادل در تن نمایان است و اگر دچار چالشی شود، «درد» یا «التهاب» که سامانههای هشدار تن محسوب میشوند بهکار میافتد. اگر هر کدام از بخشهای این ساختار (بافت یا اندام) دچار آسیب یا ناکارآمدی شود یا کارکرد هر کدام از دستگاههای بدن کم یا زیاد شود، میگوییم بهداشت تن دچار مسأله یا تن دچار بیماری شده است. با این همه، برخی بیماریها یا نبود بهداشت تن نشانههایی کمپیدا و پیچیده دارند. اگر تن را زیرساخت فیزیکی یا سختافزاری بدانیم، روان زیرساخت و سازمان نرمافزاری هستیِ هر کسی است. توجه داشته باشید که این سازمان نرمافزاری، یعنی روان، گرچه نادیدنی است، از بهداشت تن اثر میگیرد و بر رفتار، نمودهای تنی و چهرهای، احساس و انگیزهها و شناخت آدم اثرگذار است. وضعیت روانی ما چگونگی رابطه با دیگران را هم رقم میزند. همانگونه که از مفهومی به نام قدرت و انرژی بدن سخن میگوییم، میتوان از توان روانی یا همان انرژی روانی نیز سخن گفت. میان تن و روان پیوند و تعاملی تنگاتنگ وجود دارد و بهداشت تن و روان بر یکدیگر اثرگذار هستند.
- در این مورد ادامه دهید که چه عواملی باعث تقویت روان انسانی خواهد شد؟
بالندگی یا رشد روان یا توسعه این نرمافزار نیازمند زیرساختی هم ژنتیکی و هم پرورشی، خوراکی و ورزشی دارد که در تنهایی این نیازها برآورده نمیشود و به بودن دیگران وابسته است. پرورش و بالندگی روان وابسته به «تعامل با آدمهای دیگر» است. وضعیت بهداشت روانی آدمهای پیرامون بر روند گسترش سازمان روانی فرد اثر میگذارد. به زبان ساده، اگر آدمهایی که با آنها زندگی میکنیم حال خوب داشته باشند، توان روانی و مهارتهای روانشناختی سازنده داشته باشند و از مهارتهای پیچیدهتر مانند مهارتهای شناختی مانند حل مسأله، برنامهریزی، ارزیابی و سنجش، همدلی و رواداری برای روبهرو شدن با چالشها بهره بگیرند، ما هم زندگی سازندهای میتوانیم داشته باشیم. در این مورد باید اضافه کنم که البته همه عاملهای اثرگذار بر بهداشت روان در اختیار ما نیستند، ولی برخی عاملها را میتوان برای زندگی روانشناختی خوب و شایسته تنظیم کرد. در سپهر روانی-اجتماعی جامعه سازگار و سازنده، تابآوری و رواداری و حل مسأله بهتر انجام میشود و فراوانی و شدت کژکاری روانی و فرسودگی روان کمتر خواهد بود. در برابر آن، آشوب سپهر اجتماعی، ناآرامی و پیشبینیناپذیری اقتصادی و شرایط ناپایدار و ناروشن به بالندگی روانی کودکان و نوجوانان و بهداشت روان بزرگسالان آسیب میزند. فشارهای زیاد، پیچیده و طولانی موجب میشود با فشار و تنش بر روان، زمینههای ژنتیکی و آسیبپذیریهای روانی فعال شود. از جمله عاملهای آسیبرسان به سازمان روانی افراد، مصرف داروها، گیاهان و نوشیدنیهای دارای ماده اثرگذار محرک یا مخدر، جادویی یا توهمزا (برداشتشده از گیاهان، قارچها یا مواد طبیعی یا فرآوردههای آزمایشگاهی و شیمیایی) هستند. بسیاری از این مادهها با یکبار استفاده نیز به ساختار روانی فرد آسیب برگشتناپذیر میزنند، زیرا سامانه مغز و یاختهها و راههای پیوندی مغز را دگرگون میکنند.
- در نشست اخیر وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی، معاون بهداشت وزارتخانه بر پایه گزارش پیمایشها به آمار ۲۵ درصدی اختلال روان در میان جامعه ایرانی اشاره کرد در این مورد بفرمایید که این درصد چه شرایطی را نشان میدهد؟
در این مورد باید گفت که اختلالهای روان دستههای گوناگون دارد: اختلالهای خُلق و خو، اختلالهای اضطرابی، اختلالهای شخصیت، اختلالهای سلوک، اختلالهای وسواسی-جبری، اختلالهای روانپریشی، اختلالهای تبدیلی (بدنیسازی) و... همگی کژکاری یا اختلال روان بهشمار میروند. همانگونه که سرشماری و سنجشهای دورهای وضعیت اقتصادی، اجتماعی و پراکندگی جمعیت در کشور بایسته است، باید سنجش و پایش ملی بهداشت روان را نیز در برنامه ملی بگنجانیم. برخی اختلالهای روان بیشتر زمینه ژنتیکی دارند، برخی بیماران روان ناتوان از زندگی روزمره در جامعه هستند، وظیفه حاکمیت و جامعه تدارک زندگی شایسته برای آنها است. از برخی دیگر میتوان با آموزش اثربخش و پرورش بهداشت روان از پیچیدهتر شدن آسیب پیشگیری کرد و برای بسیاری از اختلالها امکان کاهش، درمان و پایش فراهم نمود. به گزارشهای منظم و دورهای روشنتر و دقیقتر از وضعیت روانشناختی و بهداشت روان در کشور نیاز داریم و پیش و بیش از همه، به آگاه شدن مدیران کلان ملی، مدیران سازمانها و انجمنها و حزبها، چون اقدام ملی نیازمند آگاهی مشترک از مسأله و همکاری است. دستکم یک دهه است به خانه احزاب، حزبها، سازمانهای گوناگون و پارسال به رئیسجمهور دکتر پزشکیان پیشنهاد چنین اقدام ملی را مطرح کردهام.
- ریشه این اختلالهای روانی را درکجا میبینید؟
بسیاری از چالشهای ما برخاسته از اختلالها و کمبود مهارتهای روانی و کاستی در بهداشت روان فرد یا افرادی از جمله خودمان است که خانواده، دوستان، کار، سازمان و جامعه را دچار مسئله کرده است. از سوی دیگر، توجه کنیم که بسیاری از دردها از جمله درد روان و رنج روانی فرد را نمیتوان دید و برای همین، کار در زمینه بهداشت روان دشوارتر است. ما بسیاری از اوقات رفتارهای یکدیگر را از دید خود تفسیر میکنیم و واکنش نشان میدهیم، در حالی که چه بسا برخاسته از درد یا آسیبی در خودآگاه یا ناخودآگاه فرد یا پیشزمینه درگیرکننده یا فشار روانی نادیدنی باشد که او تحمل میکند.
- باتوجه به شرایط وضعیت آگاهی جامعه در این رابطه را چگونه ارزیابی میکنید؟
جامعه امروز ما نسبت به بایستگی بهداشت روان و بهرهگیری از خدمت تخصصی روانپزشک، روانشناس و رواندرمانگر آگاهتر از گذشته است ولی گران بودن نرخ این خدمات برای بیشتر مردم خود یک مسأله است و نیازمند اقدام جامع ملی است. اینها را میگوییم که زودتر کار اثربخشی کنیم؛ نباید ناامید شد. اینکه کاستیها زیاد هستند را میتوان فرصت طلایی برای انجام کارهای پایه، ماندگار و اثربخش دید. در این مورد باید اضافه کنم که هدف از نامگذاری روز جهانی بهداشت روان و هفته بهداشت روان که در ایران و در هفته انتهای مهرماه فعالیتهایی در این مورد انجام میگیرد، برای پافشاری بر توجه به روان به مثابه سازمان نرمافزاری زندگی هر فرد، عاملهای اثرگذار بر روان و بایستگی پرداختن به پرورش روانشناختی و بهداشت روانتنی و اجتماعی و امسال با تاکید بر نوجوانان انجام شده است. آسیبهای روانی و بدنی و پرورشی در دوران کودکی و نوجوانی بر آینده روانی و اجتماعی فرد اثر ژرفی خواهند داشت. بهویژه چون نوجوانی گامگاه (مرحله) جهش و گذار به دنیای بزرگسالی است، توانافزایی از راه آموزش و دسترسی به خدمت تخصصی، فراهم ساختن گذار امن و فضا برای جستوجوگری و خودابرازی و حفاظت از بهداشت جوانان بر دوش مدیران و بزرگترهای جامعه است. فرزندپروری شایسته و آگاهانه نقش پیشگیرانه و برجستهای در کاهش آسیبهای روان در میان نوجوانان و جوانان دارد.
آشوب سپهر اجتماعی، ناآرامی و پیشبینیناپذیری اقتصادی و شرایط ناپایدار و ناروشن به بالندگی روانی کودکان و نوجوانان و بهداشت روان بزرگسالان آسیب میزند
- خانواده چه نقشی میتواند در بهبود شرایط روانی ایفا کند؟
بسیاری از نابسامانیهای روانشناختی ریشه در خانه و خانوادههای ناآگاه، غیرمسئول، آسیبرسان و پرمسأله دارند. اگر پدر و مادر ناآگاه نسبت به زمینههای آسیبپذیری ژنتیک فرزند، کار خود را به فراهم ساختن نیازهای نخستین مانند خوراک، خانه و پوشاک و نیازهای فیزیکی و تأمین امکانات بسنده کنند، درگیر تعارضهای میان خود باشند، تمرکز بر فرزندپروری نداشته باشند، سازمان شخصیت، هویت و روان فرزندان پرورش همهجانبه نخواهد یافت یا هزینه روانی گزاف به فرد تحمیل میشود. برنامه جامع اقدام برای بهبود بهداشت روان در کشور با بهبود آگاهی از چیستی روان، عاملهای اثرگذار بر روان، ملاکهای بهداشت روان و بایستههای پرورش و بهداشت روان خود و فرزندان میتواند یک سرمایهگذاری بزرگ برای جامعه باشد. ما به آموزش فراگیر مهارتهای بهداشت روان در همه سطوح نیاز داریم. باید به این مورد هم اشاره کنم که گام نخست میتواند تمرین هر یک از ما، از جمله معاون پرکار و سختکوش وزیر و هم خبرنگار پرتلاش و پیگیر، در درک متقابل یکدیگر، همدلی، رواداری و پذیرش آسیبپذیری روانی هر کدام از ما باشد. همین که اگر کسی برافروخته یا دچار تنش شده، فضای ارتباط را پرتنشتر نکنیم، او را به مثابه یک انسان ببینیم نه یک دستگاه مکانیکی پاسخگو و ضمن پاسداری از خود، در برابر دیگری خویشتندارانه رفتار کنیم، اگر رفتار تندی سر زده پوزشخواهی کنیم و از سوی دیگر، در برابر این پوزش، بهجای قدرتنمایی بیاموزیم که در فضای پرفشار همه ما در خطر هستیم؛ از یکدیگر و سرریزهای روانی همدیگر روادارانه مراقبت خواهیم کرد. بهداشت روانی را موضوعی لوکس نبینیم؛ بهداشت روانی بنیان توسعه اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی است.
- اگر موافق باشید به موضوع روز که بهنظر برای جامعه هم حاشیهساز شده بپردازیم. در این شرایط حساس شاهد دعوا و جدال بین چهرههای سیاسی هستیم این روند چه تاثیری بر بهداشت روان جامعه خواهد گذاشت؟
چنانکه در همین گفتوگو اشاره شد، بالندگی یا رشد و پرورش هم به عاملهای درونفردی از جمله توانایی یا ناتوانیهای سرشتی یعنی ژنتیک، خلقوخو و انعطاف فردی وابسته است و هم به عاملهای میانفردی و بیرونی از جمله تعاملها، سرپرستی و پرورش، پذیرش و همدلی، توجه متقابل و همکاری و فضای اجتماعی بستگی دارد. به سخن دیگر، بالندگی و گسترش تواناییهای روانی یا از آن سو آسیبهای روانی وابسته به پرورشدهندگان، گروه و محیط نیز هست. هرچه محیط، که دربردارنده فضای فیزیکی یعنی آب، خاک، هوا، منابع فیزیکی، گروههای پایه مانند خانواده و همسالان، و گروههای مرجع اجتماعی مانند رسانه، چهرههای هنری و فرهنگی و حکمرانان و چهرههای سیاسی هستند، پرتنشتر، ناپایدارتر و ناسازگارتر باشد، آسیب جدی به بهداشت روانی افراد میزند و مانع بالندگی همهجانبه و زندگی رضایتبخش مردم خواهد بود. تنش مزمن و فزاینده از یکسو به روان آسیب میزند و از سوی دیگر، رویه و منش و رفتار سیاستمداران و چهرههای مطرح جامعه بهمانند الگویی در جامعه بازتولید میشود. اگر این رویه و منش بالغانه، خردمندانه و همراه با توجه مشفقانه به دیگران باشد، فضای کلی جامعه نیز میتواند اعتماد و التهاب کمتری تجربه کند. روانشناسی سیاسی و روانشناسی سیاستمداران و بهداشت روان در سیاست موضوع مهمی است. بیست سال است بر این مهم پافشاری میکنم و باز هم تکرار میکنم که اصلاح و بهبود سیاسی، اقتصادی و فرهنگی-اجتماعی نیازمند توجه به بهداشت و درمان روانشناختی همه ما، از مدیران حاکمیت و احزاب و انجمنها تا بدنه جامعه است. به یک برنامه اقدام جامع بهداشت روان باید توجه کنیم.
ارسال نظر