
«آرمان ملی»، ۷ اقدام تلآویو- واشنگتن علیه حماس را تحلیل میکند
2 دهه تلاش نافرجام برای خلع سلاح حماس
آرمان ملی- گروه سیاسی: در روزهایی که بار دیگر چشم جهان به نوار غزه دوخته شده، مساله فلسطین از سطح یک بحران محلی فراتر رفته و به یکی از اصلیترین گرههای ژئوپلیتیک قرن بیستویکم بدل شده است.
نوار غزه باریکهای کوچک اما پرالتهاب در ساحل مدیترانه از زمان خروج نیروهای اسرائیلی در سال ۲۰۰۵ به نماد این بنبست تبدیل شد. خلأ دیپلماتیک و انسداد مسیرهای سیاسی و اقتصادی، راه را برای رویارویی مستقیم میان جنبش حماس و دولت اسرائیل گشود. از آن زمان تاکنون، هر دور درگیری نظامی با آتشبسهایی شکننده پایان یافته و هیچگاه به حل ریشهای بحران نینجامیده است. در دو دهه گذشته، اسرائیل و دولتهای آمریکا بارها «خلع سلاح حماس» را هدف خود اعلام کردهاند، اما هیچکدام از این تلاشها به نتیجه کامل نرسیده است. اقدامات نظامی تنها توان عملیاتی حماس را موقتا کاهش داده، اما در میانمدت این گروه توانسته ساختار خود را بازسازی کند. تلاشهای سیاسی و دیپلماتیک نیز بهدلیل موضع ثابت حماس مبنی بر «حق مقاومت»، ناکام ماندهاند. در ادامه این گزارش به 7 اقدام نافرجام تلآویو و واشنگتن برای محدود کردن توان نظامی حماس و خلعسلاح آن بررسی خواهیم کرد و همچنین به معرفی شاخهنظامی حماس یعنی عزالدین قسام اشاره خواهیم کرد.
آریل شارون؛ خروج از غزه
روز 24 مرداد 1384(15 اوت 2005)، آریل شارون، نخستوزیر وقت اسرائیل طرح «خروج یکجانبه از غزه» را اجرا کرد. این طرح شامل تخلیه حدود هشت هزار شهرکنشین اسرائیلی از نوار غزه و برچیدن کامل شهرکهای یهودینشین در آن منطقه بود. هدف رسمی، کاهش درگیریها و کاهش هزینههای امنیتی بود، اما در واقع مقدمهای شد بر تغییر بنیادین در ساختار امنیتی غزه. در ادامه و بعد از خروج اسرائیلیها حماس این اقدام را «پیروزی مقاومت» خواند و اعلام کرد که تلآویو بهدلیل فشار مبارزه مسلحانه مجبور به خروج شده است. این گروه هیچگونه تعهدی به خلعسلاح نداد و بر ادامه «مقاومت مسلحانه» تأکید کرد. در نتیجه این مبادلات نهتنها روند به خلع سلاح حماس منجر نشد، بلکه با ایجاد خلأ امنیتی، به رشد سریع نفوذ نظامی و سیاسی حماس در غزه کمک کرد. دو سال بعد، این گروه توانست کنترل کامل غزه را در دست بگیرد.
جورج بوش؛ گروه چهارگانه
در 10 بهمن 1384(30 ژانویه 2006) پس از پیروزی حماس در انتخابات قانونگذاری فلسطین، دولت بوش و گروه موسوم به «چهارگانه بینالمللی» آمریکا، اتحادیه اروپا، روسیه و سازمان ملل شروطی را برای ادامه کمکها به تشکیلات فلسطینی اعلام کردند: کنارگذاشتن خشونت، بهرسمیت شناختن اسرائیل و پذیرش توافقهای قبلی صلح. در عمل، این شروط به معنای فشار برای خلعسلاح و تغییر ماهیت نظامی حماس بود. در ادامه حماس با رد این شروط، آنها را دخالت خارجی در اراده مردم فلسطین دانست و گفت: سلاحش «وسیله دفاع مشروع» است. در نتیجه بازهم سیاست فشار اقتصادی و سیاسی غرب نتوانست حماس را وادار به تحویل سلاحها کند و اینبار هم خلعسلاح، عملا شکست خورد.
اهود اولمرت؛ عملیات سرب گداخته
روز 7 دی 1387(27 دسامبر 2008) در پی پرتاب راکتهای پیدرپی از غزه، دولت اسرائیل به رهبری اهود اولمرت عملیات گستردهای را آغاز کرد که هدف رسمی آن «پایان دادن به تهدید موشکی حماس» بود. حملات هوایی و زمینی سنگینی علیه مواضع حماس انجام شد و صدها نفر کشته شدند. حماس در ادامه مقاومت مسلحانه را «حق ملت فلسطین» دانست و اعلام کرد که حتی اگر نیروهایش آسیب ببینند، سلاح را زمین نخواهد گذاشت. با توجه به اینکه ارتش اسرائیل توانست به بخشهایی از زیرساختهای نظامی حماس آسیب جدی وارد کند اما پس از چند هفته آتشبس برقرار شد و حماس همچنان مسلح باقی ماند. هدف اعلامی خلعسلاح محقق نشد.
نتانیاهو؛ عملیات لبه محافظ
17 تیر 1393 (8 ژوئیه 2014) پس از افزایش حملات راکتی از نوار غزه توسط نیروهای مقاومت، دولت بنیامین نتانیاهو، عملیات نظامی وسیعی را با نام «لبه محافظ» آغاز کرد. تمرکز اصلی اسرائیل بر تخریب تونلهای زیرزمینی و انبارهای تسلیحاتی حماس بود. نتانیاهو بارها گفت که هدف نهایی «خلعسلاح کامل غزه» است. بار دیگر حماس با رد این هدف، اعلام کرد که «هیچ نیروی خارجی نمیتواند سلاح مقاومت را از ما بگیرد». در طول ۵۰ روز درگیری، حماس نشان داد که همچنان توان پرتاب راکت و نبرد چریکی دارد. با وجود تلفات سنگین و ویرانی گسترده، حماس ساختار نظامیاش را بازسازی کرد و در انتها هیچ نشانهای از خلعسلاح وجود نداشت. جنگ تنها باعث تضعیف موقت توان عملیاتی این گروه شد.
طوفانالاقصی؛ هفت اکتبر
۱۵ مهر ۱۴۰۲(7 اکتبر 2023) حمله بزرگ و غیرمنتظره حماس به داخل خاک اسرائیل نقطه عطفی محسوب میشود. اسرائیل این حمله را به مثابه اعلان جنگ میدانست و در پاسخ اعلام کرد که جنگی فراگیر برای «نابودی توان نظامی حماس» و آزادسازی اسرای ربودهشده آغاز شده است. در بیانیههای متعدد نخستوزیر و مقامات ارشد اسرائیل، یکی از اهداف اعلامی آنها «خلعسلاح کامل حماس و برچیدن ساختار نظامیِ آن در غزه» عنوان شده است. بهعنوان مثال، بنیامین نتانیاهو پس از آتشبس موقت در اکتبر 2025 اعلام کرد: «حماس باید خلعسلاح شود یا با پیامدهای جدی روبهرو شود. » باتوجه به ترور و بهشهادت رساندن تعداد زیادی از فرماندههای ارشد حماس ولی در نتیجه او نتوانست به هدف تکراری خود دست پیدا کند.
بایدن؛ فشار دیپلماتیک
در تیرماه 1403 در واپسین روزهای دولت جو بایدن و در پی جنگ و بحران انسانی در غزه، دولت بایدن در قالب میانجیگری با مصر و قطر برای برقراری آتشبس تلاش کرد. او در سخنرانیهای رسمی، دولت آمریکا گفت که «پس از پایان درگیری، باید تضمینی برای جلوگیری از تجدید تسلیح حماس» ایجاد شود. در واکنش سخنگویان حماس تأکید کردند که خلعسلاح در هیچ توافقی جای نخواهد داشت. این گروه با پذیرش آتشبس موقت موافقت کرد اما تسلیم نظامی را رد نمود. مذاکرات منجر به کاهش خشونت و تبادل اسرا شد، اما حماس همچنان قدرت نظامی و ساختار امنیتی خود را حفظ کرد. خواسته آمریکا برای خلعسلاح، فقط در حد بیانیه باقی ماند.
دونالد ترامپ؛ خلع سلاح
22 مهر 1404 (14 اکتبر 2025) در جریان آتشبس اخیر غزه، دونالد ترامپ، که نقش میانجی میان اسرائیل، مصر و قطر را بر عهده داشت اعلام کرد: «یا حماس داوطلبانه خلع سلاح میشود، یا ما و متحدانمان آن را مجبور به خلع سلاح خواهیم کرد». او از برنامهای برای نظارت بینالمللی و خلع سلاح تدریجی صحبت کرد. تا کنون حماس چنین شرطی را نپذیرفته و آن را «تسلیم در برابر دشمن» خوانده است. منابع محلی میگویند این گروه در عین مذاکره درباره مسائل انسانی، هیچ نشانهای از آمادگی برای واگذاری سلاح نشان نداده است. هنوز هیچ اقدام عملی برای خلع سلاح گزارش نشده است. آتشبس برقرار است، اما ساختار نظامی حماس همچنان فعال محسوب میشود و در حال ساماندهی نیروهای خود در غزه است. احتمالا این پرونده در دورههای بعدی مذاکرات ادامه خواهد داشت.
حماس و شاخه نظامی قسام
جنبش مقاومت اسلامی فلسطین، یا همان حماس، در آذر ۱۳۶۶ (دسامبر ۱۹۸۷) همزمان با آغاز انتفاضه اول در نوار غزه و کرانه باختری شکل گرفت. بعد از 3 دهه حاکمیت صهیونیستها حماس با شعار «مقاومت در برابر اشغال و حفظ هویت اسلامی فلسطین» پا به عرصه گذاشت. در نخستین سالها، فعالیت حماس بیشتر در قالب بسیج بود اما با تشدید سرکوبها و گسترش شهرکسازیها، این جنبش به تدریج بهسوی سازماندهی نظامی رفت. در اوایل دهه ۱۳۷۰ خورشیدی، شاخه نظامی آن با نام گردانهای عزالدین قسام تأسیس شد؛ نامی برگرفته از چهرهای تاریخی در مقاومت فلسطین در دوران قیمومت بریتانیا، شیخ عزالدین قسام که نماد «جهاد و ایستادگی» شد. گردانهای قسام در ابتدا از تسلیحات ابتدایی و ساخت داخل استفاده میکردند. شبکههای مردمی در غزه و حمایتهای لجستیکی از سوی گروههای همسو در منطقه به تدریج باعث شد این شاخه از یک ساختار نیمهمخفی به یک نیروی منسجم چریکی تبدیل شود. در دهههای بعد، توانمندی تسلیحاتی آن از عملیاتهای انفرادی و کمینها، به تولید راکتهای بومی و تاکتیکهای جنگ شهری گسترش یافت. در واقع هدف آمریکاییها و اسرائیلیها از پاانداختن این شاخه نظامی است که بهنظر به این زودیها تسلیم نخواهد شد.
ارسال نظر