| کد مطلب: ۱۱۸۳۵۲۰
لینک کوتاه کپی شد

مقاومت در برابر جوان‌گرایی!

میزان زیاد مقاومت سیاسی موجود در برابر ‌جوان‌گرایی، از نهادهای دولتی گرفته تا نهادهای کوچک (احزاب، تشکل‌ها و...) جای تامل و تفکر دارد.

متاسفانه در سال‌های اخیر این موضوع در نهادهای کشور به یک رسم مذموم تبدیل شده که نتیجه‌ای جز فاصله گرفتن آنان از بطن و بدنه جامعه را به دنبال نداشته است. این مطلب شامل همه نهادها و سیاسیون می‌شود اما روی سخنش بیشتر با نهادهایی مثل احزاب اصلاح‌طلب (به‌طور کلی جریان اصلاح‌طلبی) است که زمانی نهادهایی جوان‌گرا بودند و جوانان در مناصب دولتی گرفته تا سیاست‌گذاری درونی‌ آنان نقش داشتند ولی امروز این نهادها دچار رکود شده‌اند. چندین سال است که جوانان به دلایل مختلف از سیاست فاصله گرفته‌اند یا حداقل از مشارکت در اموری که به نوعی به جریان‌های سیاسی وابسته است (ولو اینکه آن امر فرهنگی، اجتماعی و... باشد) دور شده‌اند. این عدم اقبال نسبت به مشارکت سیاسی همانند هر نوع رابطه‌ای دو طرف دارد ولی متاسفانه در این موضوع، طرف اصلی (به لحاظ قدرت اجرایی) که تصمیم‌سازان و تصمیم‌گیران نهادهای بزرگ و کوچک هستند هم هیچ تلاشی در جهت جوان‌سازی نهاد خود انجام نمی‌دهند و به‌نوعی حتی در این زمینه مقاومت هم می‌کنند. چند دلیل را می‌توان برای مقاومت نهادها در برابر جوان‌سازی و جوان‌گرایی ذکر کرد: ۱- تضاد بین‌نسلی: در یکی دو دهه گذشته، نوعی تضاد و حتی نزاع بین‌نسلی در جامعه شکل گرفته که این تضاد از سطح عمومی جامعه به لایه‌های بالای سیاست‌گذاری‌های دولتی و سایر نهادها هم نفوذ کرده است. ۲- کشش درون‌نسلی: وقتی جمعی تشکیل می‌شود و قرار است نوعی هم‌فکری و هم‌گرایی در آن وجود داشته باشد سعی می‌شود از افرادی که جاذبه بینشان وجود دارد استفاده شود و به‌صورت مشخص، این جاذبه و اعتماد در یک جمع دوستانه بیشتر است و اغلب جمع‌های دوستانه هم متشکل از افرادی هم‌سن و هم‌نسل هستند که تجربه‌ها و دغدغه‌های مشترکی داشته‌ و دارند پس بیشتر اهدافشان برای رفع دغدغه‌های خودشان خواهد بود. ۳- انحصارگرایی: متاسفانه رکودی که در نهادهای مختلف و احزاب اصلاح‌طلب (به‌عنوان پیشگامان جوان‌گرایی البته در سال‌های دور!) به‌وجود آمده، خواسته یا ناخواسته منجر به ایجاد انحصار شده چون زمانی که این احزاب قدرت اجرایی مناسبی داشتند و اتفاقا جوان هم بودند، نتوانستند بسیاری از تفکرات خود را چه در درون جریان اصلاح‌طلبی و چه در فضای دولتی پیاده کنند و هنوز هم همان افراد قبلی به دنبال موقعیتی هستند تا خود را به یکدیگر و به جامعه اثبات کنند پس به همین دلیل نیازی به تغییر و تحول در نهاد خود نمی‌بینند. ۴- عدم استعدادیابی: متاسفانه یکی از ایرادات فاحش تمام نهادهای ما (از وزارتخانه‌ها گرفته تا کوچک‌ترین احزاب) عدم کشف استعدادهاست. در دولت‌ها این بهانه وجود داشته و دارد که باید به سمت کوچک‌سازی رفت پس نمی‌توان با اضافه کردن افراد جدید موافقت کرد یا اگر قرار است مدیری جوان انتخاب شود باید حتما از دل خود کارکنان همان سازمان باشد (و به این توجه نشده که حضور برخی از افراد در مراکز تصمیم‌سازی و تصمیم‌گیری وزارتخانه‌ها و سازمان‌ها در سال‌های قبل، بدون توجه به اصول و قواعد مبتنی بر شایسته‌سالاری انجام شده‌)، اما در احزاب و نهادهای غیردولتی هم هیچ تلاشی برای استعدادیابی انجام نمی‌شود. به‌طور مثال احزاب هیچ‌گونه فراخوانی جهت هم‌اندیشی و مشارکت با جوانان نمی‌دهند و چون سیاست‌گذاران احزاب، جوان نیستند، اگر ایده یا موضوع جالبی را از جانب یک جوان مشاهده کنند، حاضر نیستند با صاحب ایده ارتباط برقرار کنند. این جوانان هستند که باید نهادها را پیدا کرده، ایده‌هایشان برای آنان تبیین کنند که در اکثر مواقع هم نمی‌توان با تصمیم‌گیران نهادها دیدار کرد و اگر دیداری کوتاه هم اتفاق بیفتد در بهترین حالت ممکن، اجازه اجرای ایده توسط خود جوان مستعد حتی در همان حزب کوچک هم داده نخواهد شد و شاید آن ایده مصادره هم بشود! تمام این موارد باعث شده که دیواری بلند و قطور بین جوانان علاقه‌مند به مشارکت در فعالیت‌های مختلف و سیاست‌گذاران کشیده شود و اتفاقا اگر جوانان توانایی تخریب این دیوار با دست خالی را داشته باشند، نهادها می‌توانند با لودر این دیوار را تخریب کرده و در ادامه جاده‌ای هموار برای یک مشارکت عالی بسازند.

امید علی‌بابایی

فعال حوزه جوانان

 

 

 

منبع : آرمان ملی

ارسال نظر

هشتگ‌های داغ

آخرین اخبار

پربازدیدترین اخبار