ناصر ایمانی در گفتوگو با «آرمان ملی»:
مذاکره بدون چارچوب فاقد کارایی است
آرمان ملی- سیاوش پورعلی: همچنان که در ادوار گذشته هم مشاهده میکنیم روند نگرشها و دیدگاهها در مورد مسائل داخلی و خارجی را میتوانیم به 2 دسته تقسیم کنیم که در یکسو یک طیف بهشدت موافقت میکنند و در سوی دیگر طیفی بهشدت بر ساز مخالفت مینوازند تا در ادامه با یک فضای 2قطبی روبهرو هستیم که البته یکی از اصول دموکراسی را هم باید همین مورد بدانیم ولی این میتواند در شرایط عادی نمود پیدا کند و در ادامه اگر طرفها تمایل داشته باشند در یک محیط گفتمانی به تحلیل و ارزیابی نظرات یکدیگر داشته باشند تا در این مسیر بتوانند چالشها و دشواریهایی که برای منافع ملی وجود دارد را برطرف کنند.

با توجه به این تعریف کوتاه باید به اکنون جامعه ایران بپردازیم که بیش از یک ماه است وارد جنگی تحمیلی شده است و با دشمنان غربی که هم از نظر دیپلماسی و از نظر نظامی دست بالاتری را دارند وارد یک دومینوی نظامی- دیپلماسی شده است و هم باید در میدان با آنها روبهرو شود و هم باید پشت میز مذاکره بتواند با تمرکز حاضر شود. از این رو شاهده یک فضای دوقطبی در مورد آنچه مذاکره نامیده میشود هستیم. در یکسو میبینیم که طیفی با شدت مذاکره را محکوم میکنند و در مقابل طیف دیگری هم هستند که تنها راه حفظ منافع ملی را دیپلماسی و مذاکره عنوان میکنند. در این مورد که در این شرایط آنچه تندروی خوانده میشود چه چالشهایی را بههمراه دارد با «ناصر ایمانی» گفتوگویی انجام دادهایم. این تحلیلگر سیاسی در این مصاحبه معتقد است که دیپلماسی و جنگ هر دو برای یک کشور نیاز است و اکنون باید به هر دو آنها توجه داشته باشیم. او همچنین در ادامه وضعیت دیپلماسی را ارزیابی خواهد کرد. در این مورد بیشتر میخوانید.
باتوجه به شرایط منطقه و اینکه هر روز در خاورمیانه شاهد درگیریهای جدید و سریالی هستیم، در داخل کشور شاهد برخی رفتارهای آغشته به تندروی هستیم، این رفتارها را چگونه ارزیابی میکنید؟
در ابتدا باید به این مورد اشاره کنم که در وضعیت کنونی کشور، ضروری است که همه جناحهای سیاسی، فرهنگی و اجتماعی با دقت و مسئولیتپذیری نسبت به مسائل سیاسی و ملی اظهارنظر کنند. متأسفانه، در برخی محافل سیاسی، مفهوم «تندروی» به یک ابزار جناحی تبدیل شده است و بهگونهای که هر فردی که انتقادی را مطرح میکند، بلافاصله با این برچسب مواجه میشود و او را در دسته تندروها تقسیمبندی میکنند. تا زمانی که تندروی را صرفا از زاویه جناحی ببینیم، امکان مدیریت و کاهش آن در سطح ملی وجود نخواهد داشت. در فضای پرچالش کنونی کشور که به نوعی میتوان آن را شرایطی شبهجنگی و نیازمند انسجام ملی دانست، هرگونه اقدام یا اظهارنظر نسنجیده علیه نهادهای قانونی کشور اعم از دولت یا مجلس، اقدامی نادرست تلقی میشود. لازم است همه افراد و جریانهای سیاسی با درک شرایط حساس موجود، در بیان دیدگاههای خود جانب احتیاط، دقت و انصاف را رعایت کنند تا هم انسجام مورد اشاره حفظ شود و هم در تقابل با دشمن شرایط مناسبی را داشته باشیم.
به این مورد اشاره کردید که نباید به موضوع تندروی بهصورت جناحی نگاه کرد، اگر بخواهیم کمی جزییتر به این مورد بپردازیم به چه مواردی باید توجه داشته باشیم؟
همانگونه که برخی جریانهای تندرو از طیف اصولگرا فشارهایی را متوجه دولت کردهاند و همچنان به روند خود ادامه میدهند باید به سمت دیگر فضای سیاسی ایران هم اشارهای داشته باشیم. متاسفانه جریانهایی از طیف اصلاحطلب نیز با انتقادات تند و گاه غیرمنصفانه بر روند موجود فشار وارد میکنند. در حالی که اگر همه به این اصل پایبند باشیم که سیاست خارجی، مسائل نظامی و امنیت ملی در چارچوب سیاستهای کلان و در حوزه اختیارات شورای عالی امنیت ملی و مقام رهبری تعیین میشود، روشن است که انتقادات مستقیم یا غیرمستقیم به این حوزهها، نه تنها کارساز نیست، بلکه موجب تضعیف انسجام ملی میگردد و چالشهایی را در سطح جامعه و فضای سیاسی بهوجود میآورد.
در این بین برخی از این تندروها چه اصلاحطلب و چه اصولگرا معتقدند که قصد تخریب ندارند و تنها میخواهند نقدی برعملکرد داشته باشند، این مورد را چگونه باید تفکیک کرد؟
همواره به این موضوع اشاره کردهام که اظهارنظر آزاد در کشور محفوظ است، اما باید تفاوت میان نقد سازنده و تندرویِ آسیبزا را درک کرد. باید اجازه دهیم کشور از این مرحله حساس عبور کند و وحدت و همدلی ملی تقویت شود. در شرایط عادی نقد و اظهارنظر آزاد میتواند با قوت ادامه پیدا کند، اما امروز نیازمند مراقبت بیشتر در گفتار و رفتار هستیم.
در این مورد میتوانیم به اختلافهای کنونی اشاره کنیم، طیفی تلاش دارند تا تاکید کنند تا جمهوری اسلامی هرگز بهسمت مذاکره با آمریکا و غربیها نرود و در سوی دیگر طیف دیگر اصرار دارد که همچنان باید مسیر دیپلماسی را دنبال کنیم، حالا معنای دیپلماسی و مذاکره چه هدفی را دنبال میکند؟
مذاکره یک هدف در ذات خود نیست. نباید مذاکره را ایدئولوژیک کرد. متاسفانه در فضای سیاسی کشور، گاهی مذاکره را به عنوان امری مطلق و همیشگی مطرح میکنند، گویی در هر شرایطی باید به مذاکره پرداخت. حال آنکه در برخی مقاطع، مذاکره میتواند برخلاف منافع ملی باشد و باید با احتیاط با آن برخورد کرد، همانگونه که جنگ نیز در همه شرایط راهحل مناسبی نیست. مذاکره زمانی مطلوب و مشروع است که در خدمت منافع ملی باشد و دستور کار مشخص، روشن و هماهنگی کامل با سیاستهای کلان کشور داشته باشد. از اینرو، پیش از بازگشت به میز مذاکره باید به این پرسشها پاسخ داد که موضوع مذاکره چیست؟ و چه دستور کاری باید پیگیری شود؟ بدون پاسخ دقیق به این پرسشها، اصرار بر مذاکره بیشتر جنبه شعاری خواهد داشت تا راهبردی و ملی.
پیش از بازگشت به میز مذاکره باید به این پرسشها پاسخ داد که موضوع مذاکره چیست؟ و چه دستور کاری باید پیگیری شود؟ بدون پاسخ دقیق به این پرسشها، اصرار بر مذاکره بیشتر جنبه شعاری خواهد داشت
در این وضعیت که اعتمادها به آنچه دیپلماسی خوانده میشود کمرنگشده است، چه مواردی در دستگاه دیپلماسی باید مورد توجه قرار بگیرد؟
در شرایط پیچیده و پرتنش کنونی، طرح موضوع مذاکره بدون توجه به واقعیتهای میدانی و سیاسی، نهتنها راهگشا نیست، بلکه ممکن است موجب سادهسازی یک مسأله بسیار مهم و راهبردی شود. عباس عراقچی، وزیر محترم امور خارجه به درستی به این نکته اشاره کردند که ما عملاً همه راههای ممکن را طی کردهایم و امروز دیگر موضوع مشخصی برای مذاکره باقی نمانده است. اگر بخواهیم وارد مذاکره شویم، باید ابتدا روشن کنیم که موضوع مذاکره چیست و پاسخی برای این سوالها پیدا کنیم که آیا باید درباره جنگی مذاکره کنیم که به کشور تحمیل شده؟ در این صورت چه انتظاری داریم؟ آیا قرار است از طرفهای مقابل درخواست جبران خسارت کنیم یا انتظار محکومیت عاملان حمله و ترور را داریم؟ اگر موضوع مذاکره رفع تحریمها است، آیا همان تحریمهایی نیست که پیشتر طی پنج دور مذاکره درباره آن گفتوگو شد و نهایتا طرف مقابل با نقض تعهدات و اقدامات تجاوزکارانه، مسیر مذاکره را بینتیجه گذاشت؟ توجه داشته باشید که طرح کلی «مذاکره» بدون مشخص کردن موضوع، چارچوب، و هدف، عملا فاقد کارایی است. از سوی دیگر، متاسفانه در برخی محافل سیاسی، صرف طرح ایده مذاکره نشانه اعتدال و عقلانیت تلقی میشود، در حالی که اصرار بر مذاکره در شرایطی که ممکن است برخلاف منافع ملی باشد، نهتنها خردمندانه نیست، بلکه گاه به نوعی تسلیمپذیری تعبیر میشود. همانگونه که جنگ در شرایط خاص میتواند تامینکننده منافع ملی باشد، مذاکره نیز فقط زمانی مطلوب است که در جهت منافع ملی کشور قرار گیرد در واقع دیپلماسی و جنگ ابزار حفظ منافع ملی برای هر کشوری هستند.
باتوجه به این تعریف بفرمایید عملکرد دیپلماسی ایران را در حدود یک سال گذشته چگونه ارزیابی میکنید؟
در طول یک سال گذشته، جمهوری اسلامی ایران با رویکردی عقلانی و سنجیده عمل کرده است. از پذیرش درخواست مذاکره از سوی ترامپ، تا انجام پنج دور گفتوگو، سپس مواجهه با تجاوز نظامی و مدیریت هوشمندانه بحران و در نهایت، پذیرش آتشبس در زمان مقتضی، همگی نشان از تصمیمگیریهای دقیق و مسئولانه دارد. در این مسیر، از رهبری معظم انقلاب، تا شورای عالی امنیت ملی، ریاست محترم جمهوری، دولت و مجلس، همه در هماهنگی کامل و با در نظر گرفتن منافع ملی کشور عمل کردهاند. اکنون بهترین اقدام، اعتماد به همین ساختار تصمیمگیری است. تصمیم در مورد ضرورت مذاکره یا عدم آن، چگونگی و زمان آن، باید به عهده نهادهایی گذاشته شود که اشراف اطلاعاتی و مسئولیت مستقیم دارند. اعتماد به وزیر امورخارجه، به دولت و به نهادهای مسئول، راهبردی ضروری در این شرایط حساس است. تصمیم نهایی درباره مذاکره را باید به آنان سپرد، چراکه آنان اطلاعات دقیق، تحلیلهای جامع و مسئولیت اجرایی در اختیار دارند؛ برخلاف فضای عمومی که بعضا فاقد این مؤلفههاست.
ارسال نظر