گفتوگوی «آرمان ملی» با هدایتا... خادمی:
عیارسنجی تنگه هرمز در بازار نفت
آرمان ملی – صدیقه بهزادپور: با بالا گرفتن جنگ میان ایران و اسرائیل، تحلیلگران نگران ورود درگیری به مرحلهای گستردهتر هستند؛ جایی که ممکن است بازار نفت در جهان نیز بهشدت تحت تأثیر قرار گیرد وگروهی از آن به عنوان یک عامل بازدارنده احتمالی در جنگ از آن یاد میکنند.

تشدید درگیری های فی مابین دو کشور، در شرایطی صورت میگیرد که اسرائیل از حمایت همهجانبه آمریکا و برخی متحدان اروپایی برخوردار است. این امر به ویژه با حملات مستقل آمریکا به سایتهای هستهای کشور و احتمال بستن تنگه هرمز از سوی ایران ابعاد گستردهتری یافته است. از سوی دیگر در عین حال ایران نیز با اتکا به توانمندیهای موشکی و ظرفیتهای منطقهای خود، مسیر مقاومت را در پیش گرفته است، باز هم این گمانهزنی را مطرح و موضوع نفت و انرژی بهعنوان یکی از ابزارهای مهم بازدارندگی، بار دیگر در کانون توجه قرار گرفته است. برخی از کارشناسان معتقدند؛ ایران هرچند تحت فشار تحریمهاست، اما همچنان یکی از بازیگران مهم در بازار نفت جهانی به شمار میرود و با توجه به موقعیت سوق الجیشی ایران در منطقه، هرگونه تشدید تنش و تهدید امنیتی در منطقه (به ویژه تنگه هرمز)، میتواند بلافاصله باعث افزایش بهای جهانی نفت شود، اتفاقی که نهتنها اقتصادهای غربی را به چالش میکشد، بلکه دست ایران را در بازی منطقهای تقویت میکند. در عین حال، حمله احتمالی به زیرساختهای انرژی در هر دو کشور، چه تأسیسات نفتی ایران و چه مراکز حساس انرژی در اسرائیل، میتواند این جنگ را از یک تقابل محدود، به بحرانی بینالمللی تبدیل کند. از این رو، جنگی که امنیت عرضه نفت در منطقه را به خطر بیندازد، میتواند برگ برندهای غیرمستقیم در اختیار ایران قرار دهد. حال این پرسش مطرح میشود: آیا قدرتهای جهانی اجازه میدهند بحران به نقطه انفجار برسد؟ و آیا استفاده از ظرفیتهای دیپلماتیک برای مدیریت تنش میتواند مانع از ورود منطقه به یک درگیری تمامعیار شود؟ در این باره با هدایتا... خادمی نماینده ادوار مجلس گفتوگو کردهایم که در ذیل مشاهده میفرمایید.
• در یک ارزیابی کلی، درگیریهای نظامی میان ایران و اسرائیل در ابعاد اقتصادی را چگونه ارزیابی میکنید؟
- قطعاً تنشها و درگیریهای نظامی بین جمهوری اسلامی ایران و اسرائیل به طور چشمگیری در بستر تحولات منطقهای و بینالمللی شکل گرفته، ابعاد گستردهای پیدا کرده و پیامدهای قابل توجهی بر توازن امنیتی، سیاسی و اقتصادی منطقه و حتی فراتر از آن داشته است. هرچند ریشههای تنش میان ایران و اسرائیل را میتوان در رقابت ژئوپلیتیکی عمیق و اختلافات راهبردی دو کشور جستوجو کرد. اسرائیل به عنوان کشوری که به دنبال منافع و زیاده خواهی در حوزههای مختلفی روبرو بوده است، سعی کرده است با سیاستهای تهاجمی، از جمله حملات نظامی به مواضع ایران و برخی کشورهای دیگر و... . مانع توسعه نفوذ و برنامههای ایران شود. این رویکرد که با حملات و توحش تاریخی این کشور در yزه و... طی سالهای اخیر به خصوص در پی پیشرفت برنامه هستهای ایران و خروج آمریکا از برجام، شدت بیشتری یافت که در نهایت با حمایت آمریکا به شکل حملات سایبری، ترورهای هدفمند، و زد و خوردهای نظامی در مناطق مختلف، و ایران ادامه یافت. از آغاز افزایش جنگ فی مابین این دو کشور در روزهای اخیر، حملات نظامی اسرائیل علیه اهداف مختلف در ایران به خصوص در حوزههای اقتصادی، نظامی و انرژی شدت یافته است. این حملات که بخشی از یک استراتژی بلندمدت برای ضربه زدن به توان نظامی و زیرساختهای حساس ایران محسوب میشود، به ویژه زیرساختهای انرژی، از جمله پالایشگاهها، خطوط انتقال نفت و مراکز صنعتی را هدف قرار دادهاند. در مقابل، ایران با فعال کردن سیستمهای پدافندی و انجام حملات موشکی، توانسته است ضربات اسرائیل را دفع کند و پاسخهایی محدود ولی موثر به این حملات بدهد. این پاسخها عمدتاً در قالب حملات موشکی به اهداف اقتصادی و نظامی اسرائیل بوده است که به لحاظ روانی و استراتژیک پیامهای مهمی داشته است. با این حال، باید توجه داشت که تفاوت در توانمندیهای نظامی و حجم و گستردگی پشتیبانیهای تسلیحاتی اسرائیل از آمریکا و کشورهای اروپایی، ایران را در موقعیتی نابرابر قرار داده است. اسرائیل از حمایت گسترده تجهیزات پیشرفته، اطلاعاتی و دیپلماتیک برخوردار است، در حالی که ایران، با وجود تحریمهای شدید، تلاش میکند با استفاده از ظرفیتهای داخلی و حمایتهای محدود برخی کشورها، مقاومت کند و تاکنون توانسته است که اقدامات موثری را در حملات موشکی به اهداف از پیش تعیین شده داشته باشد. اما در سطح دیپلماتیک، ایران در این منازعه به جز حمایت محدود چین، روسیه یا پاکستان و... برخوردار نبوده است اما در مقابل، کشورهای غربی، به ویژه ایالات متحده و اعضای ناتو، از اسرائیل حمایت قاطع دارند و حتی برخی کشورهای اروپایی نیز مواضع خود را در جهت حفظ امنیت اسرائیل تنظیم کردهاند. هر چند ایران همچنان تلاش میکند با اتکا به روابط خود با برخی کشورهای منطقهای و قدرتهای جهانی مانند چین و روسیه، حمایتهای محدود ولی استراتژیکی کسب کند. علاوه بر آن، حمایتهای مردمی در داخل کشور و اتحاد ملی علیه تهدیدات خارجی، یکی از مهمترین ظرفیتهایی است که ایران برای عبور از این شرایط از آن بهره میبرد که البته در شرایط کنونی یک از ارزش والایی برخوردار است.
• درگیری دو کشور در این جنگ قطعاً برای هر کدام، چالشهای اقتصادی بسیاری را ایجاد میکند که با حمله به زیرساخت های طرفین حاصل میشود و نیازمند سرمایهگذاری و زمان بسیاری برای جبران آن است. اما گفته میشود اسرائیل با توجه به روابط مناسب و بیشتر اقتصادی با دیگر کشورها در مقایسه با ایران که سالها تحریم بوده است، آسیب بیشتری را از این میان خواهد برد نظر شما در این باره چیست؟
- از منظر اقتصادی، تأثیرات این منازعه بر ایران و اسرائیل قابل توجه است. البته به نظر میرسید، ایران به دلیل تحریمهای بینالمللی که سالها بر اقتصادش سایه افکنده، وضعیت دیگری دارد. تحریمها، علاوه بر محدود کردن دسترسی ایران به بازارهای جهانی، زیرساختهای اقتصادی را نیز آسیبپذیر کرده و در نتیجه بدیهی است؛ حملات اسرائیل به زیرساختهای اقتصادی ایران در این شرایط، خسارتهای مضاعفی به اقتصاد این کشور وارد میکند. با این وجود، ایران توانسته با تدابیر مدیریتی، آسیبها را کاهش دهد و استمرار فعالیتهای اقتصادی را حفظ کند. این در حالی است که برای اسرائیل نیز به دلیل وابستگی بالا به تجارت و اقتصاد باز، هرگونه درگیری طولانیمدت میتواند خسارات اقتصادی قابل توجهی در پی داشته باشد، اما قطعاً در این میان اسرائیل به دلیل حمایت آمریکا، اروپا و به نوعی شاید بتوان گفت «ناتو» از موقعیت بهتری برای جبران خسارتهای برخوردار است. اما در نهایت آنچه مسلم است، ادامه این جنگ و افزایش حملات دو طرف، خسارات فراوانی به هر دو کشور وارد میکند. هرچند هر یک از طرفین در تلاش هستند تا مزیت نظامی و سیاسی کسب کنند، اما واقعیت این است که این درگیریها میتواند به ناپایداری منطقهای گستردهتری منجر شود که نه تنها امنیت دو کشور بلکه امنیت کل منطقه را تهدید میکند. بر این اساس، بسیاری از بازیگران بینالمللی خواستار توقف جنگ و بازگشت به مذاکرات دیپلماتیک هستند. آمریکا، اروپا و برخی کشورهای منطقه با تأکید بر ضرورت خویشتنداری و گفتوگو، به دنبال راهحلهایی هستند که بتواند به کاهش تنشها کمک کند و از گسترش جنگ جلوگیری کند.
• به نظر شما نقش نفت و بازار انرژی یا بستن تنگه هرمز در معادلات جنگ در منطقه میتواند این بار نیز به عنوان یک عامل اثرگذار در کاهش تنشها و جنگ کمک کند یا خیر؟
- بازار نفت و نوسانات شدید قیمت آن نیز یکی از مولفههای مهم تأثیرگذار بر این درگیری است. ایران بهعنوان یکی از تولیدکنندگان نفت در منطقه است، با تحریمها و محدودیت صادرات نفتی مواجه است و این مساله به شدت اقتصاد این کشور را تحت فشار قرار داده است، البته وجود تنگه هرمز در اقلیم سرزمینی ایران مزیتی استراتژیک برای ایران محسوب میشود که اسرائیل و هم پیمانانش از این امر آگاهند. از سوی دیگر، اسرائیل که خود تولیدکننده قابل توجهی در حوزه انرژی نیست، بیشتر به واردات و روابط تجاری متکی است. با وجود این، هرگونه اختلال در بازار نفت منطقه میتواند اثرات جهانی بر قیمتها و تأمین انرژی داشته باشد. در این میان، ایران تلاش دارد از این ابزار به عنوان یک برگ برنده استفاده کند، هرچند با توجه به جایگاه محدودی که در بازار جهانی دارد، این امکان به صورت کامل در اختیارش نیست. در عین حال میتوان گفت که منازعه بین ایران و اسرائیل با تمام ابعاد نظامی، دیپلماتیک و اقتصادیاش، یک جنگ نابرابر است که برای هر دو طرف هزینههای سنگینی به همراه دارد. ایران با وجود فشارهای تحریمی و محدودیتهای بینالمللی، توانسته با استفاده از ظرفیتهای داخلی و حمایتهای محدود خارجی، موقعیت خود را حفظ کند و در مقابل حملات اسرائیل مقاومت کند. البته با وجود این مقاومت، تداوم جنگ نه به نفع ایران است و نه اسرائیل، و هر دو کشور نیازمند راهحلهای دیپلماتیک و مصالحهای برای پایان دادن به این نزاع هستند. در شرایط کنونی، ایران بیش از هر چیز باید تلاش کند تا با حفظ توازن نظامی، جلوگیری از تشدید جنگ و بهرهگیری از ظرفیتهای دیپلماتیک، منافع ملی و امنیت داخلی خود را حفظ کند.
• به نظر شما آینده این منازعه به چه عواملی بستگی دارد؛ تغییر مواضع قدرتهای جهانی، وضعیت داخلی ایران و اسرائیل و همچنین تحولات منطقهای و... هر کدام تا چه حد میتواند بر معاملات موجود در منطقه تاثیر بگذارد؟
- این جنگ نابرابر، با وجود تحریمهای گسترده علیه ایران و پشتیبانی نظامی و دیپلماتیک گسترده اسرائیل از سوی آمریکا و متحدان اروپاییاش، همچنان ادامه دارد و هر روز دامنه وسیعتری از تنشها و پیامدهای منطقهای و جهانی را به همراه دارد. موقعیت جغرافیایی و استراتژیک اسرائیل در خاورمیانه، با توجه به وسعت جغرافیایی کوچک این کشور، باعث شده است که اسرائیل تلاش کند با بهرهگیری از برتریهای نظامی، اقتصادی و دیپلماتیک، نفوذ و قدرت خود را در منطقه حفظ و گسترش دهد. در این میان، ایران به عنوان رقیب اصلی اسرائیل در منطقه، با وجود مشکلات اقتصادی ناشی از تحریمها و محدودیتهای گسترده بینالمللی، توانسته است در چند سال اخیر با استفاده از ظرفیتهای نظامی و... انجام حملات موشکی هدفمند، تا حد قابل توجهی موازنه قوا را به نفع خود تغییر دهد. اما یکی از نکات قابل توجه در این جنگ، نفوذ و حمایت گسترده اسرائیل از سوی ایالات متحده آمریکا، کشورهای اروپایی و برخی کشورهای عربی منطقه است. این حمایتها نه تنها شامل ارسال تجهیزات نظامی پیشرفته، بلکه پشتیبانیهای دیپلماتیک گسترده و همکاریهای اطلاعاتی و امنیتی میشود. در مقابل، ایران در این نبرد تقریبا تنهاست، هرچند که از حمایتهای سیاسی و اقتصادی کشورهایی مانند پاکستان و چین و... برخوردار است، اما این حمایتها به هیچ عنوان به اندازه حمایتهای اسرائیل گسترده نیست. همچنین، تحریمهای شدید اقتصادی و نظامی علیه ایران، شرایط پیچیدهتری را برای حفظ توان دفاعی و حملات متقابل به وجود آورده است. با این حال، ایران در طول ماههای اخیر نشان داده است که با وجود تمام فشارها و تحریمها، توانسته است ضربات موثری به زیرساختهای اقتصادی، نظامی و انرژی اسرائیل وارد کند و به نوعی توازن نظامی در منطقه را به سود خود تغییر دهد. این موفقیتها به خصوص در شرایطی ارزشمند است که حملات اسرائیل به داخل خاک ایران، هرچند محدود، اما نفوذپذیری بالای این کشور را نشان داده و ایران را مجبور به اتخاذ تدابیر جدیتر و گستردهتر برای ادامه مقاومت و دفاع کرده است.
• گروهی بر این باور هستند که اسرائیل با توجه به گستره روابط اقتصادی، به دلیل محدود شدن این روابط ناشی از وقوع جنگ در مقایسه با روابط محدود پیشین ایران، از جنگ با ایران آسیب بیشتری میبیند. نظر جنابعالی در این باره جیست؟
- قطعاً پیامدهای اقتصادی این درگیریها نیز بسیار گسترده و قابل توجه است، این امر در حالی که ایران تحت تحریمهای گسترده قرار دارد و اقتصاد آن به شدت تحت فشار است، اسرائیل نیز به دلیل وابستگی بالای اقتصادی به بازارهای بینالمللی و همکاریهای اقتصادی با کشورهای متعدد، با خطرات اقتصادی گستردهای مواجه است. اگر جنگ ادامه پیدا کند و روابط اقتصادی اسرائیل با دیگر کشورها محدود شود، قطعا خسارات مالی و اقتصادی قابل توجهی برای این کشور به دنبال خواهد داشت، هرچند که در کوتاهمدت ممکن است این تاثیرات چندان ملموس نباشند. در این میان، از منظر دیپلماسی بینالمللی، فشارهای زیادی از سوی قدرتهای جهانی برای پایان دادن به این جنگ وارد شده است. حتی کشورهای همپیمان اسرائیل، از جمله ایالات متحده آمریکا و برخی کشورهای اروپایی، خواستار کاهش تنشها و مذاکره برای رسیدن به راهحلهای دیپلماتیک هستند. ایران نیز به دنبال حفظ منافع ملی خود و ادامه مقاومت است، اما همزمان با استفاده از ابزارهای دیپلماتیک تلاش میکند تا از تحریمها کاسته و حمایتهای بینالمللی بیشتری جلب کند. اما آنچه که بسیار مهم است، حمایت گسترده مردمی از دولت و نیروهای نظامی در برابر حملات اسرائیل، یک سرمایه سیاسی و اجتماعی بسیار مهم برای ایران محسوب میشود. این همبستگی ملی توانسته است تا حد زیادی انگیزه و قدرت دفاعی کشور را تقویت کند و به حفظ روحیه مقاومت در برابر فشارهای خارجی کمک نماید.
• چشمانداز این جنگ در ابعاد مختلف در صورت استمرار به ویژه اقتصادی برای دو طرف چگونه خواهد بود؟
- استمرار این درگیریها بدون شک برای هر دو طرف زیانآور خواهد بود. خسارات جانی، اقتصادی و سیاسی ناشی از این جنگ، نیازمند تدابیر و راهحلهای جامع و مدبرانه است. گذر از این بحران نیازمند کاهش تنشها، افزایش گفتوگوهای دیپلماتیک و تلاش برای یافتن راهحلهای پایدار است که منافع همه طرفها را در نظر بگیرد. هرگونه ادامهدار شدن این منازعه بدون راهحل قطعی، میتواند باعث تشدید بیثباتی در منطقه خاورمیانه شود و پیامدهای منفی گستردهای بر امنیت و اقتصاد جهانی داشته باشد. بنابراین، ایران باید با حفظ توان دفاعی خود و تداوم حملات متقابل دقیق و هدفمند، ضمن استفاده از ظرفیتهای دیپلماتیک، در جهت حفظ منافع ملی و منطقهای گام بردارد. این راهبرد میتواند به ایران کمک کند تا در شرایط دشوار فعلی مقاومت کند و در آیندهای نزدیک، موقعیت خود را در سطح منطقه و جهان تقویت نماید. همچنین، با توجه به پیچیدگی و حساسیت موضوع، همکاریهای بینالمللی و تلاش برای کاهش تنشها از سوی همه بازیگران اصلی منطقه و جهان، امری ضروری و اجتنابناپذیر به نظر میرسد.
ارسال نظر