حسین انصاریراد در گفتوگو با «آرمان ملی»:
باید به دنبال ریشه ها و دلایل فساد باشیم
آرمان ملی- احسان انصاری: خبر بازداشت فرزندان حجتالاسلام کاظم صدیقی امام جمعه موقت تهران بازتاب گستردهای در افکار عمومی جامعه داشته است. بر اساس اطلاعات منتشر شده فرزندان مشاور عالی رئیس قوه قضائیه با همکاری مقام قضائی و سازمان اطلاعات سپاه بازداشت شدند.

برخی رسانهها میگویند آنها به دلیل «تخلفات و زدوبندهای مختلف» بازداشت شدند. برخی معتقدند برخوردها با پروندههای فساد پس از تذکر رهبر انقلاب در دیدار اخیرشان با استانداران تشدید شده است. پس از انتشار این خبر، بعضی اظهارات کاظم صدیقی در سخنرانیها و همچنین خطبههای نماز جمعه در شبکههای اجتماعی بازنشر شد. از جمله صحبتهایی که صدیقی روز ۱۰ خرداد در نماز جمعه تهران، راجع به دلجویی و نوازش او توسط مرحوم سید ابراهیم رئیسی پس از ماجرای باغ اُزگل مطرح کرد. کاربران توجهها را به این نکته جلب کردند که این صحبتها پس از بازداشت فرزندان صدیقی مطرح شده است. این بخش از خطبههای ۲۹ بهمن ۱۳۹۵ صدیقی نیز مورد توجه قرار گرفت: «خانوادهها باید فرزندان خود را از فساد حفظ کرده و از ارتباط آنها با افراد آلوده و شبکههای جهنمی جلوگیری کنند، چراکه این رسالت از مسئولیتهایی است که قرآن بر والدین الزامی کرده است.» «آرمان ملی» برای تحلیل و بررسی این موضوع و پیامدهای اجتماعی آن با حجتالاسلام حسین انصاریراد، فعال سیاسی اصلاحطلب گفتوگو کرده که در ادامه ماحصل آن را میخوانید.
*بازداشت فرزندان آقای صدیقی امام جمعه تهران چه تأثیری بر افکار عمومی جامعه خواهد گذاشت؟
کسی که به عنوان امام جمعه فعالیت میکند باید از جنبههای مختلف رعایت انصاف و عدالت را انجام دهد. این وضعیت نه تنها توسط امام جمعه بلکه باید توسط خانواده و نزدیکان وی نیز صورت بگیرد. به همین دلیل باید عنوان کرد حضور آقای صدیقی با توجه به بازداشت فرزندانش تا زمانی که ابهامات متعددی وجود داشته باشد در نماز جمعه ضرورت ندارد و رهبر انقلاب میتوانند فرد دیگری را به جای ایشان به عنوان امام جمعه تهران منصوب کنند. اتفاقاتی که در اطراف آقای صدیقی رخ داده، در همین حدی که در رسانهها مطرح است، باعث شده موقعیت ایشان برای اقامه نماز جمعه زیر سوال برود. در چنین مواردی که اهمیت بسیار دارد مقبولیت در بین عموم مردم است. این در حالی است که باوجود مسائل مطرح شده، نسبت به این موضوع افکار عمومی واکنش نشان داده است. ما هنوز اطلاعی از جزئیات پرونده فرزندان آقای صدیقی نداریم، با این وجود جایگاه امامت جمعه، چنان مهم است که میتواند موقعیت ایشان و نزدیکانش را از نظر مردم نامطلوب دانست. تا زمانی که مسائل روشن نشود، به نظر من صلاح کشور و انقلاب در آن است که ایشان فعلا در این جایگاه حاضر نشود. در واقع بهتر بود که همان بار اول که شائبههای مالی پیرامون خانواده ایشان مطرح شد، خود آقای صدیقی دوباره به نماز جمعه بازنمیگشتند. نکته مهم رسیدگیها به فسادهای مالی در کشور است که از سوی قوه قضائیه با جدیت پیگیری میشود. در واقع پرداختن به پروندههایی در این سطح نشان دهنده جدیت قوه در برخورد با مشکلات و فساد است.
*چرا چنین وضعیتی به وجود آمده است؟
صرف نظر از موضوع مطرح شده کنونی، چنین مشکلی ریشهها و دلایل متعدد دارد. شاید بتوان یکی از دلایل آن را در مفهوم شایستهسالاری دید و در جایگاههای متعدد میتوان به آن توجه کرد. اگر شایستهسالاری کنار گذاشته شود، این احتمال وجود دارد که موضوعات مختلفی در کشور شکل بگیرد و افرادی بر مسند کار قرار گیرند که فاقد شایستگی باشند. تردید نداریم که فساد اخلاقی و مالی نباید در حکومتی که خود را اسلامی میداند وجود داشته باشد و تلاش مسئولان قوه قضائیه هم در همین راستا معنا میشود. براساس توصیهها و تأکیدات دینی ما اساس مدیریت جامعه اسلامی با سلامت نفس و تزکیه نفس گره خورده است. در این مورد اخیر به دلیل اهمیت جایگاه امامت جمعه فکر میکنم مقام رهبری میتوانند به این موضوع ورود کنند و به اعتبار اینکه فصلالخطاب هستند، با تعیین فردی دیگر نقطه پایانی بر ماجرا بگذارند. رسیدگی به مسائل خانواده آقای صدیقی مهم است بهتر آنست که خود آقای صدیقی در این ماجرا پیشقدم شده و تا رفع اتهامات از بستگان در جایگاه فعلی حاضر نشود. البته باید یادآوری کنم که براساس شنیدههای بنده گویا خود آقای صدیقی دیگر از حضور در نماز جمعه خودداری میکنند.
اینکه بستگان یک مرجع تقلید، امام جمعه یا مدیری در جامعه خطایی انجام دهد، پیامدهای اخلاقی و قانونی به دنبال دارد که متوجه خود آن افراد میشود، نه پدران آنها
*آیا میتوان خطای فرزندان را به پای آقای صدیقی نوشت؟
خیر؛ چنین چیزی صحیح نیست و در دین اسلام نیز به صراحت عنوان شده که نباید خطای دیگران را به پای فرد دیگری نوشت. این وضعیت درباره آقای صدیقی نیز وجود دارد و نباید خطای احتمالی فرزندان ایشان را به پای ایشان نوشت. اما نمیتوان منکر تاثیر چنین وقایعی بر افکار عمومی شد. تمام تلاش هم در این راستا صورت میگیرد که از وارد شدن خدشه به جایگاه حقوقی امامت جمعه جلوگیری شود. اینکه بستگان یک مرجع تقلید، امام جمعه یا مدیری در جامعه خطایی انجام دهد، پیامدهای اخلاقی و قانونی به دنبال دارد که متوجه خود آن افراد میشود، نه پدران آنها. در اسلام نیز تأکید شده که گناه کسی را نباید به گردن فرد دیگری انداخت و به همین دلیل در مسأله آقای صدیقی این مشکل را متوجه ایشان نمیدانم بلکه از طرف فرزندان بوده که موضوع باید به صورت قانونی بررسی شود. با این وجود مردم از خانواده کسی که امام جمعه است انتظار دارند که مناسب با جایگاه پدر رفتار کنند و نه اقداماتی را انجام دهند که غیرقانونی و تخلف است. اگر وضعیت پدر جدا از وضعیت فرزندان باشد و پدر دخل و تصرفی در موارد غیرقانونی نداشته باشد نباید گناه فرزندان را به پای آقای صدیقی نوشت و شرایط ایشان متفاوت خواهد بود. البته با توجه به خصوصیات و ویژگیهای آقای صدیقی و اینکه عموم مردم ایشان را میشناسند، واکنش مردم نسبت به این موضوع تشدید شده است. یعنی اگر فرضا کسی در یک شهر دور افتاده چنین اتفاقی برایش میافتاد متفاوت از وضعیت آقای صدیقی میبود. در حال حاضر ذهن مردم پیرامون خانواده ایشان مغشوش است و با نظر به جایگاهی که دارند، گفته میشود که واکنش ایشان در کاستن از حساسیتها موثر است. حضور مجدد ایشان در نماز جمعه این احتمال را به همراه دارد که پیامدهای منفی برای کشور و نظام داشته باشد. در شرایط کنونی همه چهرههای سیاسی و اجتماعی متفقالقول بر این باور هستند که احتمال دارد حضور مجدد ایشان در نماز جمعه به جایگاه حقوقی نماز جمعه صدمه و آسیب وارد کند، اما در این میان تصمیم نهایی را مقام رهبری خواهند گرفت.
* چنین اتفاقاتی چه خدشهای به جامعه وارد میکند؟
واقعیت این است که اگر این ماجراها ادامه داشته باشد به روحانیت لطمات جبران ناپذیری وارد خواهد شد. بنده به عنوان یک فرد روحانی این حرف را میزنم و معتقدم نباید با بیتوجهی کاری کرد که روحانیت جایگاه خود را در جامعه از دست دهد. اگر روحانیت قصد دارد جایگاه گذشته را به دست بیاورد، باید رویکرد جدیدی در پیش بگیرد و از خود در برابر چنین لطمههایی صیانت کند. برخی معتقدند در مرحله نخست روحانیت باید فاصله خود را از قدرت حفظ کند و صرفا به دنبال قدرت نباشد. این نگاه بر جنبههای مفسدهانگیز قدرت نظر دارد. کسانی که دنبال قدرت هستند اگر صیانت نکنند خواسته یا ناخواسته به فساد آغشته میشوند. در گذشته مردم روحانیت را پناهگاه خود میدانستند و به همین دلیل در مسائل مختلف به آنها رجوع میکردند. این در حالی است که امروز روحانیت به شکلهای مختلف با قدرت عجین شده و همین موضوع باعث شده که مردم نسبت به روحانیت حساستر از گذشته باشند. گروهی از تندروها از میان قشر روحانی در اداره کشور تلاش میکنند تا نوع نگاه خود را به نام دین و دولت ترویج کنند. برخی میگویند روحانیت در سیاست خارجی و داخلی دخالت کند. آنها مدعی هستند که اصول، عدالت اجتماعی و اقتصادی، توزیع قدرت و حاکمیت ملی را فراموش کرده و بر یکسری مسائل فرعی تاکید کنیم. مسأله اقتصاد، سیاست داخلی و خارجی یک علم است که باید در اختیار کارشناسان خاص خود قرار گیرد تا بهترین تصمیمات در این زمینه گرفته شود. از سوی دیگر همه مردم ایران اعم از چپ و راست، روحانی و همه اصناف و اقشار با عقاید مختلف در انقلاب شرکت کردند و طبیعتا باید مدیریت کشور بر اساس اراده همه مردم انجام میگرفت، اما گروهی خاص تلاش دارند که قدرت را در انحصار خود بگیرند.
ارسال نظر