| کد مطلب: ۱۱۷۰۸۹۲
لینک کوتاه کپی شد

علی نجفی توانا در گفت‌وگو با «آرمان ملی»:

چرخه خشونت همچنان قربانی می گیرد

آرمان ملی- احسان اسقایی: بازهم یک حادثه نامیمون و نامبارک برای یکی از دختران این جامعه و این بار قرعه به نام دختری به نام الهه حسین‌نژاد افتاد. ظاهراً او سوار تاکسی می‌شود تا به خانه خود برود. در مسیر راننده متوجه گوشی گران‌ قیمت او می‌شود و در درگیری بین قاتل و خانم حسین‌نژاد، او به علت ضربات متعدد چاقو فوت می‌کند و چند روز بعد با رسانه‌ای شدن این حادثه فرد قاتل پیدا شده و به جرم صورت گرفته توسط خود اعتراف می‌کند.

چرخه خشونت همچنان قربانی می  گیرد

امروز جامعه در انتظار مجازات اوست اما سؤالی که در اینجا به وجود می‌آید این است که با مجازات سختی که در انتظار قاتل این بانوی ایرانی است آیا دیگر شواهد تکرار جرم خصوصاً جرم‌های موجب آزار و اذیت علیه بانوان ایرانی نخواهیم بود؟ پاسخ منفی است و احتمالاً همین لحظه که این روزنامه و این مصاحبه خوانده می‌شود جرمی علیه یکی دیگر از بانوان در حال رخ دادن است که شاید هیچ‌گاه عامل آن کشف هم نشود. از این منظر باید به صورت ریشه‌ای به بررسی علت‌های وقوع جرم علیه زنان کشورمان پرداخت و بررسی کرد که چرا در این حد و اندازه در کشور ما باوجود آمیزه‌های دینی علیه بانوان جرم‌های خطرناک از تعرض‌های کلامی تا تعرض جسمی و جنسی صورت می‌گیرد. «آرمان ملی» برای بررسی این موارد و به بهانه قتل خانم الهه حسین‌نژاد با دکتر نجفی توانا، جرم‌شناس و رئیس اسبق کانون وکلا گفتو‌گو کرده که در ادامه می‌خوانید.

*چرا در ایران به ‌صورت متمادی جرم‌هایی اتفاق می‌افتد؟ به ‌عبارت ‌دیگر چرا میزان ارتکاب جرم در ایران و تکرار آن خصوصا جرایم علیه زنان آن‌قدر متعدد است؟

 جرم به ‌عنوان یک پدیده اجتماعی از گذشته تاکنون در جامعه وجود داشته و ادامه خواهد داشت. البته نوع جرم و میزان آن متفاوت است. در جوامع و درکشورهای مختلف وضعیت اقتصادی و اجتماعی، فرهنگ و... همگی در کیفیت هنجارهای ضداجتماعی اثرگذار است. زمانی که وضعیت اقتصادی دچار وخامت می‌شود و درآمد افراد تقلیل پیدا می‌کند، بیکاری افزایش پیدا می‌کند، تورم فزونی پیدا می‌کند و سفرها تگ‌تر می‌شود، میل به قانون‌‌شکنی بیشتر خواهد شد اما صرف ‌نظر از اینکه این شرایط در میزان ارتکاب جرم و انواع آن اثرگذار است، بافت فرهنگی هر جامعه هم در انجام جرم اثرگذار خواهد بود.

*با این حساب با توجه به دلایلی که اعلام کردید آیا می‌توان گفت در ایران استعداد جرم‌خیزی وجود دارد؟

 بله، از این نظر می‌توان پاسخ مثبت داد. ما با نوعی بحران پدیده بزه‌کاری مواجه هستیم. نوع جرایم ارتکابی را اگر در یک چارچوب و نموار تقسیم کنیم به نموداری خواهیم رسید که جرایم مالی در صدر آن قرار دارد و بعد از آن جرایم خشونت‌آمیز علیه اشخاص و در مرحله بعد جرایم علیه عفت و اخلاق عمومی و جرایم علیه ارزش‌های معنوی اشخاص و درنهایت جرایم سیاسی قابل‌تقسیم است.

*این حادثه با موجی از محکومیت از سوی شبکه‌های اجتماعی روبرو شده است. آیا این محکومیت‌ها می‌تواند رفته‌رفته پیدایش و تکرار این جرم‌ها را خصوصا علیه زنان عادی کند؟

حادثه پیش‌آمده برای خانم حسین‌نژاد و ایجاد همبستگی با خانواده او از سوی جامعه، حساسیت به این جرایم باعث ایجاد ترس در جامعه نسبت به این‌گونه جرایم شده است. هرچند که جامعه ما با خشونت تا حد متعارفی آشنایی دارد و جزء کشورهایی هستیم که خشونت‌ها به شیوه‌های مختلف ازجمله کلامی و عاطفی خشونت جنسی، خشونت فرهنگی و غیره وجود دارد اما به‌تدریج جامعه حساسیت خود را نسبت به این نوع خشونت‌ها از دست‌داده و به‌نوعی به آن عادت کرده است اما در مورد خشونت جسمی و جنسی علیه زنان این حساست ادامه دارد و با تکرار آن این حساسیت افزایش پیدا می‌کند. می‌توان گفت خشونت جسمانی در مقایسه با سایر کشورها بالاست. در ضمن فراموش نکنیم که تعداد جرایم کیفری و زندانیان ما به میزانی است که در زمره چند کشور بالای جدول قرار داریم. حادثه‌ای که روزهای گذشته برای خانم حسین‌نژاد اتفاق افتاده به ‌صورت روزانه اتفاق می‌افتد اما با توجه به حساسیت فضای مجازی و نوعی قتل، حساسیت‌ها نسبت به این مورد افزایش پیدا کرد. درحالی‌که اگر بررسی کنیم خواهیم دید که بسیاری از بانوان قربانی خشونت‌های جسمی و جنسی و بسیاری از فرزندان خانوادها نیز قربانی خشونت‌های خانوادگی هستند. بسیاری از زنان جامعه در محیط کار مورد تعرض جنسی از نوع کلامی قرار دارند.

زمانی که وضعیت اقتصادی دچار وخامت می‌شود و درآمد افراد تقلیل پیدا می‌کند، بیکاری افزایش پیدا می‌کند، تورم فزونی پیدا می‌کند و سفرها تگ‌تر می‌شود، میل به قانون‌‌شکنی بیشتر خواهد شد

*چرا این خشونت‌ها خصوصا خشونت علیه زنان در جامعه رخ می‌دهد؟

 در مطالعاتی که در طول 40 سال گذشته به‌ عنوان یک محقق و دانشجو و معلم در مورد این نوع از خشونت‌ها انجام داده‌ایم به این نتیجه رسیده این که بسیاری از خشونت‌گران، قاتلین متجاوزات جسمی و جنسی و پرخاشگران کلامی افرادی هستند که خود قبلا قربانی خشونت شده‌اند و خشونت پذیری در آنها موجب تشکیل شخصیتی دوگانه شده که در موارد با جوشش انگیزه‌های درونی فردی که قربانی قتل خشونت شده تبدیل به فردی خشن و جانی می‌شود فردی که در زمان ارتکاب جرم با فراموش کردن تمامی نتایج زیان‌بار و یا واکنش‌های اجتماعی در یک حالت خاص روحی و روانی و شاید در چارچوب اختلال روانی مشکوک دست به جنایت می‌زند و سپس پشیمان می‌شود. آن‌گونه که در رفتار قاتل خانم حسین‌زاده می‌بینیم که احساس شرمندگی کرده و می‌گوید نمی‌دانم چه شد یعنی به دلیلی شرایط خاص اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی این فرد که مخارجش را از مسافرکشی تأمین می‌کرده و شغلی نداشته و خود قربانی شرایط بوده، دست به ارتکاب جرم زده است. اگر از منظر اجتماعی و روانشناسی قاتل خانم حسین‌نژاد مورد مطالعه قرار بگیرد رگه‌هایی از قربانی شدن را می‌توان درگذشته‌اش دید. به عبارت روشن‌تر ما معتقدیم همه مجرمین قبل از اینکه مرتکب جرم شوند قربانی ارتکاب جرم بوده‌اند.

*پس شما دلایل ارتکاب این جرم را فراتر از قصد او برای دزدی و مقاومت خانم حسین‌نژاد می‌دانید؟

 دلایل این حادثه و حوادث مشابه کاملا روشن است. با یک آسیب‌شناسی، مسئولین قضایی کشور و همچنین نیروهای انتظامی و مراکز مطالعاتی در مجلس به‌خوبی می‌توانند دریابند که یک رابطه سببی و علیت بسیار قوی نظیر شرایط گذشته مرتکبین جرم با ارتکاب جرم وجود دارد؛ بنابراین نمی‌توان تنها از بزه‌دیدگان و خانواده‌های آنها حمایت کرد. باید به مسئولین کشور گفت اگر در جامعه‌ای جرم افزایش پیدا می‌کند به قواعد فقهی باید توجه کرد که کاد الفقر ان یکون کفرا، لذا فقر و فساد و تبعیض جرم آفرین است. به‌ویژه که ازنظر روانشناسی وقتی در طول زندگی گذشته خود قربانی بی‌عدالتی می‌شوند و کمبودها را حس می‌کنند و خشونت‌های را می‌بیند در یک روحیه هیجانی، تنفرگرا و درعین‌حال معترض و پرخاشگر و خشونت‌گرا ایجاد می‌شود. به‌راحتی می‌توان به‌عنوان یک معلم جرم‌شناسی اعلام کنم که بیش از 90 درصد جامعه ما دارای شخصیت دوگانه هستند؛ یعنی یک شخصیت آرام و مبادی‌آداب و شخصیت پرخاشگر که این خصیت اخیر در طول زندگی ما به وجود آمده و هرلحظه که فرصت ایجاد شود با پس زدن همه معیارهای انسانی خودنمایی می‌کند و با تعرض به جان و مال و فرصت‌های مردم حقوق دیگران را مورد تعرض قرار می‌دهد. نمونه عادی آن در رانندگی مردم ایران قابل‌مشاهده است. 90 درصد رانندگان کشور قانون‌شکن هستند و به‌خوبی می‌توان در خیابان‌ها و تونل‌ها قانون‌شکنی و دزدی فرصت‌ها را ملاحظه کرد. دزدان فرصت، دزدان حق تقدم چه با موتورسیکلت چه با اتومبیل، اگر فرصت پیدا کنند مال شما را می‌دزدند و به نوامیس تعرض می‌کنند. این سخن بر اساس داده‌های بسیار قوی اظهار می‌شود و حاضر به مناظره دراین‌ارتباط هستیم؛ بنابراین ما باید ریشه‌ها را در جای دیگر جست‌وجو کنیم و برای دانستن راهکار بعد از بررسی چیستی رفتارهای مجرمانه و علم به چرایی این بزه‌کاری و اثبات رابطه سببیت و علیت بین عوامل اجتماعی فرهنگی و سیاسی با رفتار مجرمانه بخش عظیمی از ایرانیان در داخل کشور برای پیدایش منطقی به منظر جلوگیری از این نابهنجاری‌ها می‌توان روش‌های علمی را ارائه داد.

* آیا روش، شیوه و نظریه علمی برای عدم تکرار چنین جرائمی بر اساس داده‌های جرم‌شناسی بر اساس مطالعات حقوقی وجود دارد؟

بله مطالعات زیادی در این زمینه صورت گرفته و دو روش در این زمینه وجود دارد. اول روش پیشگیری عمومی، پیشگیری اقتصادی، پیش‌گیری اجتماعی است و هیچ پیش‌گیری ممکن نخواهد بود مگر اینکه سیستم مدیریت کشور در خود تغییراتی ایجاد کند. اصلاح امور کشور درگرو استفاده از مدیران غیر جناحی، مدیر و خوشنام است که با طراحی در سیاست داخلی و خارجی و برنامه‌ریزی برای وضعیت اقتصادی مردم و سامان‌دهی فرهنگ و رفتار مردم به‌نوعی با پیشگیری در رفتارها آرام‌آرام اصلاحات ایجاد کنیم. در چنین صورتی مجازات می‌تواند پاسخ‌گو باشد در غیر این صورت تجربه 40 ساله نشان داده هر مقدار جرم‌نگاری کنیم و بر جمعیت کیفری کشور بیفزاییم و دست به اعدام و قصاص و زندان و... بزنیم جمعیت کیفری کاهش پیدا نخواهد کرد اگر منطق را می‌پذیریم، باید در ساختار مدیریت و برنامه‌ریزی کشور تغییرات ایجاد کنیم و راه‌حل دوم در اجرای تدریجی این برنامه‌ها از واکنش‌هایی استفاده کنیم که این واکنش‌ها هم تنبیهی باشد هم اصلاحی در غیر این صورت صرفاً با مجازات سیل بنیان‌کن بزهکاری را در میان مردم افزایش خواهیم داد.

 

 

 

 

 

 

 

 

منبع : آرمان ملی

ارسال نظر

هشتگ‌های داغ

آخرین اخبار

پربازدیدترین اخبار