«آرمان ملی» اظهارات محمدرضا عارف پیرامون همگرایی جریان های سیاسی را بررسی میکند
فرجام دو قطبی اصلاح طلب و اصولگرا
آرمان ملی- حمید شجاعی: «وفاق، همگرایی، وحدت» اینها مفاهیمی هستند که در ظاهر بسیار خوب و ارزنده به شما میروند اما در مقام عمل سیاسی وقتی بخواهیم آنها را از قوه به فعال برسانیم با محدودیتها و مشکلاتی مواجه میشویم که کمتر به مفهوم وقعی کلمه میتوان آنها را به منصه ظهور رساند.

چه اینکه اساسا در حوزه کنشگری سیاسی چندان نمیتوان به مفاهیم اشتراکی همچون وحدت و همگرایی پرداخت. چرا شاید بتوان در مفاهیم کلی و اموراتی که مبتلا به جامعه و کشور است نوعی همگرایی در اتخاذ تصمیمات و اجرای آنها را در نظر گرفت؛ اما در ریز موضوعات و جزئیات قطعا نمیتوان به سمت وحدت و همگرایی رفت. واقعیت این است که طی دهههای گذشته نیز این مساله به طور کامل بروز و ظهور داشته و اتفاقا دولتهایی که رویکرد جریانی و جناحی پیش گرفتند و بر مبنای برنامهها و مانیفست جریانی خود پیش رفتند بسیار موفقتر از دولتهایی بودند که بر پایه رویکردهای فراجناحی و دولت وحدت ملی پیش رفتهاند. حداقل مزیت این امر این بوده که در دولتهایی که برخاسته از یک جناح خاص بوده است شاکله دولت از وزرا و معاونی گرفته تا مدیران میانی تا حد ممکن از همان جریان حامی دولت انتخاب میشده و بر اساس مدل مدنظر خود نیز دولت و امورات آن را به پیش میبردند. در حالیکه در دولتهایی با رویکردهای ائتلافی که برخی آن را به شرکت سهامی تشبیه میکنند از آنجا که دولت در اتخاذ موضع خود در حوزههای مختلف باید مواظب باشد تا هر دو جریان سیاسی را حفظ کند نمیتواند آزادانه به اتخاذ مواضع بپردازد و در انتخاب کارگزاران نیز مجبور است که از جریانات مختلف نفراتی را برگزیند تا به نحوی همه جریانات را در بربگیرد هر چند که نه دولتهای جناحی بهصورت صددرصد عملکردهای مطلوبی داشتهاند و نه دولتهای ائتلافی عملکرد ناموفق و انتقادآمیز و این مساله در دولتهای مختلف کاملا نسبی بوده است. بهعنوان نمونه دولت هفتم و هشتم سیدمحمد خاتمی که به گواه بسیاری بهترین دولتهای پس از انقلاب از لحاظ مختلف بوده است؛ دولت جناحی بود که بر پایه تفکر اصلاحطلبانه خاتمی و حامیانش تشکیل شد و در نهایت نیز توانست رشد اقتصادی 8 درصدی و رشد صنعتی 11 درصدی را رقم بزند و شرایطی طلایی برای کشور و جامعه ایجاد کند. اما دولت محمود احمدینژاد که از بدنه اصولگرایان بالا آمد در طول 8 سال با عملکردهای انتقادآمیز رشد اقتصادی منفی درصدی را به بار آورد و به لحاظ اقتصادی، سیاسی و بینالمللی کشور و جامعه را در شریطی بغرنج قرارداد. این در حالی است که در مورد دولتهای ائتلافی و فراجناحی نیز رویه همینطور بوده است. در دولت حسن روحانی شاهد گشایشهای اقتصادی، سیاسی و بینالمللی بودیم، اما در دولت سیزدهم که البته در حد نام نگاه فراجناحی داشت دیدیم که جامعه و کشور در چه شرایط سخت معیشتی و اقتصادی قرار گرفتند. لذا اینکه بخواهیم جریانات مختلف را در موضوعات مختلف به نوعی همگرایی و وفاق برسانیم امری بسیار سخت و بعضا ناشدنی است. چرا که آنها به لحاظ جهانبینی در حوزه مسائل مختلف از پایه یا یکدیگر متفاوتند و نوع نگرششان به مسائل فرق میکند و نمیتوان در حوزه مسائل مختلف دیدگاهی مطرح نمود که همه روی یک موضع مشترک توافق کنند.
* پیشنهاد عارف
شامگاه سهشنبه بود که محمدرضا عارف، معاون اول رئیسجمهور در هشتمین مجمع عمومی وزرای ادوار به رهبرد اصلی تشکیل این مجمع اشاره کرد و گفت: «راهبرد اصلی تشکیل مجمع وزرای ادوار «وفاق» بود و قرار بود در آن زمان دو جریان سیاسی در کنار هم قرار بگیرند چرا که احساس میشد کنار هم قرارگرفتن دو جریان سیاسی باعث همافزایی به نفع نظام میشود. اگر اعضای مجمع اعلام آمادگی کنند میتوانیم در فضای وفاق نشان دهیم که ما هم میخواهیم در حل چالشهایی که دولت با آن دست به گریبان است سهیم شویم.» پیشنهاد عارف گرچه بر مبنای شعار محوری مسعود پزشکیان یعنی وفاق ملی بود؛ اما نگاهی به شرایط فعلی و میزان تحقق وفاق ملی مدنظر دولت در جامعه و میان جریانهای سیاسی و قوا نشان میدهد که این فقط خود دولتیها هستند که وفاق را در حداعلی آن انجام میدهند و دیگران به ویژه مجلسیها برداشت خاص خود را از وفاق انجام میدهند و به بیان بهتر مصادره به مطلوب میکنند. حال این مساله در جریانات سیاسی نیز به همین منوال است و بر خلاف اصلاحطلبان که وفاق ملی را راهی برای گشایش بیشتر میپندارند؛ اما اصولگرایان به ویژه تندروها اساسا وفاق ملی را قبول ندارند و همین امر باعث شده تا در بسیاری از مسائل در مقابل دولت بایستند. هر چند که عقلای اصولگرا روی خوشی به وفاق نشان دادهاند، اما به نظر نمیرسد در مسائل اختلافی بتوان کار را با همگرایی پیش برد. چرا که جریان رقیب به هر جهت زهر خود را خواهد ریخت. لذا پیشنهاد عارف هر چند که در ظاهر بسیار خوب و پسندیده است؛ اما در اجرا و عمل با چالشهای بسیاری مواجه است.
* معنای وفاق
یک فعال سیاسی اصلاحطلب درخصوص همگرایی جریانات سیاسی اظهار داشت: آقای دکتر عارف طی سالهای گذشته و به ویژه در مجلس دهم بحث تقویت همگرایی ملی و رسیدن به آشتی ملی را دنبال میکرد. در همان مقطع وی و شخصیتهایی مثل آقای ابوترابی، مهندس باهنر و تعداد دیگری از نمایندگان مجلس دهم مثل آقای مازنی و تعدادی از فراکسیون امید و اصلاحطلبان این مجلس گفتوگوهایی را برای تحقق این هدف به صورت دورهای برگزار میکردند. حسن رسولی به «آرمان ملی» گفت: آقای دکتر عارف ضمن اینکه به لحاظ فکری هویت شناخته شده اصلاحطلبی دارد، اما بنا به ویژگیهای شخصیتی و الگوی اخلاقی و رفتاری در حوزه اصولگرایی هم مورد پذیرش و احترام است و شاید از این حیث بتوان نقش وی را نقش تعامل مرزی بین این دو جریان اصیل فکری کشور تعریف کرد. آنچه که آقای دکتر عارف در قالب وفاق و همگرایی اشاره داشتند با برداشتهای سیاسی رایج متفاوت است. وی در خصوص بحث وفاق ملی و تحقق آن بیان کرد: آنچه که آقای پزشکیان تحت عنوان وفاق ملی در جریان رقابتهای انتخاباتی مطرح کردند همچنان که در مقاطعی به زبان بسیار ساده و صادقانه این رویکرد را تعریف و تفسیر کردند عبارت از این پیام است که کشور را با هم اداره کنیم. تبعا سوالات مختلفی پیرامون این نظریه مطرح است. اینکه این یک نظریه است؟ مدل سیاسی؛ ائتلاف یا تقسیم قدرت بین سیاسیون و احزاب و مراکز ذینفوذ است؟ لذا تاکنون تعریف جامع و کاملی از این مبحث وفاق به صورت علمی و عملیاتی ارائه نشده است. رسولی ادامه داد: وفاق در همین حدی که الان مطرح است یک روش و شیوه تعامل جریانات سیاسی با یکدیگر است. اما فکر میکنم آنچه مورد نیاز جامعه امروز ایران است فراتر از دعوانکردن مراکز قدرت و شخصیتهای سیاسی در نهادهای حکومتی است. این همگرایی بین این سطح که میتواند کاهشدهنده شکافهای حاکمیتی باشد لازم است اما کافی نیست. زمانی میتوان به کفایت این رویکرد اذعان کرد که دامنه این وفاق از رده حاکمیتی و جامعه سیاسی کشور فراتر رفته و به سطح جامعه تسری یابد. همچنان که آقای پزشکیان گفت میخواهد صدای بیصدایان باشد امروز صداهایی که شنیده میشود صدای اصحاب قدرت و سیاست نیست بلکه صدای آحاد مردم و اقشار جامعه است که به شدت شانههایشان زیر بار انواع و اقسام مشکلات اقتصادی و معیشتی به لرزه در آمده است.
ارسال نظر