پیشگیری از کسری بودجه
کسری بودجه زمانی رخ میدهد که هزینههای دولت از درآمدهای آن بیشتر شود. بسیاری از محافل اقتصای جهان از وجود و یا عدم وجود کسری بودجه یک کشور به عنوان شاخصی برای سلامت مالی آن کشور استفاده میکنند.
این اصطلاح بیشتر برای اشاره به هزینهها و درآمدهای دولت به جای درآمد کسب و کارها، مشاغل یا افراد استفاده میشود. کسری بودجه بر بدهی ملی، مجموع کسری بودجه سالانه و کل بدهی تجمعی یک کشور به طلبکاران است. کسری بودجه زمانی رخ میدهد که هزینهها از درآمد بیشتر شوند. برخی رویدادها و سیاستهای پیشبینینشده و گاهی حوادث غیرمترقبه ممکن است باعث کسری بودجه شوند. کشورها در بهترین حالت میتوانند با کاهش هزینهها و یا در حالتی دیگر با میتوانند با افزایش مالیات با کسری بودجه مقابله کنند. اما اصل و اساس صورت مسئله برجاست. درک کسری بودجه و شناسایی اینکه ریشه اصلی نشأت گرفتن آن کجاست بسیار مهم است. وقتی کسری بودجه شناسایی میشود، هزینههای جاری از درآمد دریافتی از طریق عملیات استاندارد پیشبینی شده، بیشتر میشود. برای اصلاح کسری بودجه کشور، که اغلب به عنوان کسری مالی شناخته میشود، دولتها ممکن است هزینههای خاصی را کاهش دهند یا فعالیتهای درآمدزای کشور خود را افزایش دهد. کسری بودجه میتواند منجر به افزایش سطح استقراض، پرداخت بهره بالاتر و سرمایهگذاری کم شود که منجر به کاهش درآمد در سال بعد خواهد شد و سلسله وار اقتصاد را بیمار کند. نقطه مقابل کسری بودجه، مازاد بودجه است. وقتی مازاد رخ میدهد، درآمد از هزینههای جاری بیشتر میشود و در نتیجه وجوه اضافی ایجاد میشود که میتوانند بیشتر تخصیص داده شوند. وقتی ورودیها با خروجیها برابر باشند، بودجه متعادل در نظر گرفته میشود. در اوایل قرن بیستم، تعداد کمی از کشورهای صنعتی کسری مالی زیادی داشتند. با این حال، در طول جنگ جهانی اول، کسریها افزایش یافت زیرا دولتها به شدت قرض میگرفتند و ذخایر مالی را برای تأمین مالی جنگ و رشد خود کاهش دادند. این کسریهای زمان جنگ و رشد تا دهههای 1960 و 1970 ادامه یافت و نرخ رشد اقتصادی جهان کاهش یافت. هم مالیات و هم هزینهها بر کسری بودجه دولت تأثیر میگذارند. سناریوهای رایجی که با کاهش درآمد و افزایش هزینهها باعث ایجاد کسری میشوند عبارتند از: ساختار مالیاتی که از افراد با درآمد بالا مالیات کمتری میگیرد اما از افراد با درآمد پایین مالیات بیشتری میگیرد. افزایش هزینههای برنامههایی مانند تأمین اجتماعی، رفاه و سلامت جامعه یا هزینههای پیشبینی نشده دولتی. افزایش یارانههای دولتی به صنایع هدفگذاری شده دولتها در کشورهای مختلف. تولید ناخالص داخلی پایین، منجر به کاهش درآمد مالیاتی میشود وکسری بودجه ممکن است به عنوان راهی برای پاسخ به برخی رویدادها و سیاستهای پیشبینی نشده، مانند افزایش هزینههایی پس از تحولات ناگهانی اقتصادی و سیاسی رخ دهد. کسری بودجه در دولتها شامل اثراتی است. کسری بودجه بر افراد، مشاغل و کل اقتصاد کشور تأثیر میگذارد. همانطور که دولت برای بهبود کسری بودجه اقداماتی انجام میدهد، ممکن است هزینههای برنامههایی مانند رفاه اجتماعی و پرداختن به امور شهری و پشتیبانیهای مربوط به سلامت یا تأمین اجتماعی کاهش یابد. بهبود زیرساختها نیز ممکن است تحت تأثیر قرار گیرد. برای افزایش درآمد، ممکن است افزایش مالیات برای افراد پردرآمد یا شرکتهای بزرگ رخ دهد که ممکن است بر توانایی آنها در سرمایهگذاری در مشاغل جدید یا استخدام کارمندان جدید و اشتغالزایی در کشور تأثیر بگذارد. کشورها با ترویج رشد اقتصادی از طریق سیاستهای مالی، مانند کاهش هزینههای دولت و افزایش مالیات، با کسری بودجه مقابله میکنند. تعیین بهترین استراتژیها در مورد اینکه کدام هزینهها باید کاهش یابد یا کدام مالیاتها باید افزایش یابد، اغلب به طور گسترده مورد بحث کلیه محافل اقتصادی و سیاسی دولت هاست و جزو برنامههای روزانه کشورها است. برای پرداخت هزینههای برنامههای دولتی در حالی که تحت کسری بودجه فعالیت میکنند، دولت از بانک جهانی پول قرض میگیرد. این وامها به بدهی ملی اضافه میکند و باید به مرور زمان، اغلب با بهره بیشتر، بازپرداخت شوند. علاوه بر این پروژههای بزرگ زیرساختی مانند ساخت بزرگراهها یا سیستمهای مترو نیز به بودجه هنگفتی نیاز دارند و وقتی کشوری نیاز به برنامه ریزی برای ایجاد زیرساختهای مناسب شهری دارد ناخودآگاه کسری بودجه در کمین است. رکود اقتصادی یا ناکارآمدی هم میتواند درآمد دولتها را کاهش داده و کسری را افزایش دهد. بنابراین در طول رکود اقتصادی، مشاغل و کسب و کارها ناخودآگاه سود کمتری کسب میکنند و افراد درآمد کمتری کسب میکنند که منجر به کاهش وصول مالیات و بهطور زنجیر وار کسری بودجه میشود.
* علی جوانمردی
کارشناس اقتصادی
ارسال نظر