| کد مطلب: ۱۱۰۵۶۳۶
لینک کوتاه کپی شد

دکتر تقی آزاد ارمکی در گفت‌وگو با«آرمان ملی»:

اصولگرایی علیه اصولگرایی

آرمان ملی- احسان انصاری: دکتر تقی آزاد ارمکی، جامعه‌شناس و استاد دانشگاه مهمان روزنامه آرمان ملی بود و در یک گفت وگوی تفصیلی جوانب مختلف انتخابات مجلس دوازدهم را مورد تحلیل و بررسی قرار داد.

اصولگرایی علیه اصولگرایی

آزادارمکی در این گفت وگو به مهم‌ترین چالش‌های پیش روی جامعه ایران پرداخت و پیامدهای به قدرت رسیدن تندروها را مورد بررسی قرار داد. وی معتقد است:« من بین41 درصدی که در انتخابات شرکت کرده‌اند و59 درصدی که شرکت نکرده‌اند تفاوت قائل هستم و معتقدم هر گروه دارای ویژگی‌های متمایزی است.در41 درصدی که در انتخابات شرکت کرده‌اند اصولگرایی علیه اصولگرایی قرار گرفته است. حاکمیت در سال‌های اخیر جریان اصلاحات را کنار گذاشت و افراد و ایده‌های این جریان را به حاشیه راند. در سال‌های اخیر که اصولگرایی بر کشور حاکم بود زمینه‌های تقابل اصولگرایان با همدیگر به وجود آمد.اگر به فضای انتخابات نگاه کنیم لیست‌های متعدد اصولگرایی در تهران و مناطق مختلف کشور وجود دارد در حالی که لیستی از اصلاح طلبی و دیگری وجود ندارد.در چنین شرایطی اصولگرایی به دیگری خودش تبدیل شد و این اتفاق مهمی است که کسی به آن توجه نمی‌کند». در ادامه ماحصل این گفت وگو را می‌خوانید.

*انتخابات مجلس دوازدهم در حالی برگزار شد که اتفاقات زیادی در این انتخابات رخ داد که در کمتر انتخاباتی وجود داشت. کاهش میزان مشارکت،افزایش میزان آرای باطله و ورود تندروها به مجلس از جمله مهم‌ترین اتفاقاتی بود که در این انتخابات رخ داد. ارزیابی شما از این انتخابات چیست و این انتخابات چه پیامدهایی برای کشور خواهد داشت؟

انتخابات مجلس دوازدهم را از جنبه‌های مختلف می‌توان مورد بررسی قرار داد. قبل از انتخابات رسانه‌های خارجی عنوان می‌کردند کسی در انتخابات مشارکت نخواهد داشت.این در حالی است که41درصد از واجدین شرایط در انتخابات حضور داشته‌اند. در نتیجه جمهوری اسلامی با همه مشکلاتی که وجود داشت انتخابات را برگزار کرده است.من بین41 درصدی که در انتخابات شرکت کرده‌اند و59 درصدی که شرکت نکرده‌اند تفاوت قائل هستم و معتقدم هر گروه دارای ویژگی‌های متمایزی است.در41 درصدی که در انتخابات شرکت کرده‌اند اصولگرایی علیه اصولگرایی قرار گرفته است. حاکمیت در سال‌های اخیر جریان اصلاحات را کنار گذاشت و افراد و ایده‌های این جریان را به حاشیه راند. در سال‌های اخیر که اصولگرایی بر کشور حاکم بود زمینه‌های تقابل اصولگرایان با همدیگر به وجود آمد.اگر به فضای انتخابات نگاه کنیم لیست‌های متعدد اصولگرایی در تهران و مناطق مختلف کشور وجود دارد در حالی که لیستی از اصلاح‌طلبی و دیگری وجود ندارد.در چنین شرایطی اصولگرایی به دیگری خودش تبدیل شد و این اتفاق مهمی است که کسی به آن توجه نمی کند.در چنین شرایطی اصولگرایی انتخابات را باخت.در این انتخابات بازنده اصلی اصولگرایان هستند و نه اصلاح‌طلبان. اصلاح‌طلبان در انتخابات حضور نداشتند و به همین دلیل بازنده اصلی خود اصولگرایان هستند.

*چرا اصولگرایان را بازنده انتخابات می‌دانید؟

اصولگرایان انتخابات را با خودشان برگزار کردند و نه با دیگری.از دل این ماجرا نیز رادیکال‌ترین وجه اصولگرایی به قوه مقننه  راه یافته است.فردی که در تهران نفر اول شده دارای تندترین بیان اصولگرایی است.در یک دعوا هنگامی که کار به  ناسزا  و اقدام علیه شخصیت طرف مقابل نکشند دعوا همچنان می‌تواند ادامه پیدا کند.با این وجود هنگامی که کار به اینجا رسید دعوا تمام می‌شود و تازه برخورد فیزیکی آغاز می‌شود.اصولگرایی با رویکردی که در انتخابات اخیر در پیش گرفت مقدمات حذف خود را فراهم کرده است.هنگامی که اصولگرای رادیکال به قدرت می‌رسد دیگر اجازه به اصولگرایی معتدل نمی‌دهد. اگر قرار بود چنین اجازه‌ای داده شود قبل از انتخابات داده می‌شد و نه پس از آن.اصولگرایی رادیکال از نظر تاریخ در مقابل اصلاح‌طلبان قرار داشت اما اخیرأ علاوه بر اصلاح طلبان در مقابل اصولگرایان معتدل نیز قرار گرفته است.

*چرا چنین اتفاقی رخ داده است؟

دلیل این اتفاق این است که در گذشته اصلاح‌طلبان رقیب همه گفتمان‌های اصولگرایی بود.اگر جریان اصلاحات در انتخابات حضور داشت اصولگرایی ناچار بود به خود شکل بدهد و با رقیب رقابت کند.با این وجود هنگامی که رقیبی وجود ندارد اصولگرایی مجبور است از درون با خود مبارزه کند.در چنین شرایطی سرنوشت قوه مقننه نیز در اختیار طیف تندرو اصولگرایی قرار می‌گیرد که می‌تواند خدشه‌های جبران‌ناپذیری وارد کند.هنگامی که گروهی تندرو قدرت را به دست می گیرند با گروه‌های رادیکال جهانی برخورد پیدا می‌کنند. این وضعیت در سطح منطقه نیز وجود خواهد داشت.اصلاح طلبی در میان نبوده که امروز بخواهد شکست بخورد. تنها چیزی که پس از انتخابات باقی مانده سرمایه اندکی از اصولگرایی است. در اینجاست که  اختلاف‌ها در درون اصولگرایی شدت پیدا می‌کند و بخش اعظم سرمایه اجتماعی آنها از بین می‌رود.این59 درصد در مقابل تندروها قرار می‌گیرد و در چنین شرایطی شاهد یک نوع دوگانه بین رادیکالیسم و منطق اجتماعی جامعه مدنی شکل خواهد گرفت که بیش از آن که چالش بین حاکمیت و جامعه را نظاره کند اصولگرایی را به سخره می‌گیرد.در چنین شرایطی اصولگرایی به خودزنی می‌افتد و در نهایت به سمت میرایی نزدیک می‌شود.

 

انتخابات مجلس دوازدهم را از جنبه‌های مختلف می‌توان مورد بررسی قرار داد. قبل از انتخابات رسانه‌های خارجی عنوان می‌کردند کسی در انتخابات مشارکت نخواهد داشت.این در حالی است که41درصد از واجدین شرایط در انتخابات حضور داشته‌اند. در نتیجه جمهوری اسلامی با همه مشکلاتی که وجود داشت انتخابات را برگزار کرده است

*اگر ترامپ در آمریکا دوباره به قدرت برسد چه اتفاقی بین رادیکال‌های به قدرت رسیده در ایران در آمریکا رخ خواهد داد؟

رادیکال‌هایی که در ایران به قدرت رسیده‌اند همواره به دنبال جنگ با آمریکا بوده‌اند و به قدرت رسیدن ترامپ در آمریکا این مسیر را برای آنها تسهیل می‌کند.در چنین جنگ احتمال آنکه آسیب بیشتری می‌بیند جمهوری اسلامی است.میزان این آسیب نیز می‌تواند زیاد باشد.در چنین شرایطی سرمایه‌های ملی ما از بین خواهد رفت.امروز کسانی مدعی جنگ با آمریکا هستند که سرمایه اجتماعی بالایی در اختیار ندارند. هنگامی که این سرمایه اجتماعی وجود ندارد در یک تقابل نابرابر با آمریکا این احتمال وجود دارد که ما دچار یک نوع آسیب بنیادین شویم.

*در چنین شرایطی جامعه 59 درصدی که در انتخابات مشارکت نکردند چه واکنشی به این تقابل نشان خواهند داد؟

جامعه‌ای که در انتخابات شرکت نکرده در چنین شرایطی سکوت اختیار می‌کند. رادیکال‌ها با هم نزاع خواهند کرد اما جامعه مدنی ایران با توجه به تجربه تاریخی که در اختیار دارد تلاش می‌کند رادیکالیسم بیرونی را دچار اضمحلال کند.جامعه مدنی تلاش می‌کند هزینه‌های برخورد رادیکال‌ها با یکدیگر را برای جامعه ایران کاهش بدهد.البته جامعه مدنی نیز از یک بافت یکسان برخوردار نیست و بخش‌هایی از آن نسبت به رادیکالیسم بیرونی رویکرد مثبتی در پیش گرفته‌اند اما این همه جامعه مدنی نیست.جامعه مدنی حتی منتظر اصلاح رادیکالیسم اصولگرایی نیز باقی می ماند.اکثریت جامعه مدنی در ایران نسبت به این موضوع که غرب همواره در ایران فروپاشی و انحطاط به وجود آورده آگاهی دارند و به همین دلیل از تجربه تاریخی که در اختیار دارند استفاده خواهند کرد.اتفاقی که در انتخابات اخیر رخ داد این بود که آرای خاکستری انتخابات نیز به همراه جریان‌هایی که از صحنه خارج بودند از صحنه انتخابات خارج شدند. به همین دلیل نیز59 درصدی که در انتخابات شرکت نکردند در آینده به دنبال کنشگری خواهند بود.این کنشگری نیز از نوع معترضی که در خیابان اعتراض خود را نشان بدهد نیست اما در همه حال آمده اعتراض است.

*در بزنگاه احتمالی اعتراض این عده چه خواهند کرد؟

واکنش این عده بستگی به این دارد که چه نوع بحرانی در جامعه ایران بروز کند. اگر بحران اقتصادی باشد با توجه به شکاف طبقاتی که در ایران شکل گرفته این جمعیت همراه خواهد شد.اگر نظام سیاسی در تعامل با نیروهای اجتماعی ناکارآمدی خود را نشان دهد شرایط پیچیده‌تر می‌شود. در شرایط کنونی نظام سیاسی از زبان تعامل با نیروهای اجتماعی استفاده نمی‌کند.در چنین شرایطی ممکن است اتفاقات عجیب سیاسی در کشور رخ بدهد.

*منظور شما از اتفاقات عجیب سیاسی چیست؟

فرض کنیم در چنین شرایطی با فروپاشی یک نهاد سیاسی در کشور مواجه شویم و یا افشاگری بزرگی در یک خاندان یا نهاد سیاسی به وجود بیاید. و اتفاق دیگر می‌تواند تهاجم خارجی به کشور باشد.در چنین شرایطی حاکمیت نیاز به جامعه مدنی دارد. با این وجود به دلیل اینکه زبان حاکمیت همراه با تعامل و سازنده نبوده خشونت در جامعه افزایش پیدا می‌کند و در چنین شرایطی یک نزاع سیاسی و اقتصادی در کشور شکل می گیرد.نکته دیگر اینکه59 درصدی که در انتخابات شرکت نکرده‌اند به مسائل فرهنگی و اجتماعی بیشتر توجه دارند. این در حالی است که مسائل اجتماعی و فرهنگی جایگاه چندانی در میان رادیکال‌هایی که به قدرت رسیده‌اند ندارد و آنها برای این مسائل برنامه ندارند.در چنین شرایطی جریان رادیکال دست به حذف می‌زند.در چنین شرایطی نزاع‌های عجیب و غریبی بر سر مسائلی مانند یک موسیقی و یا فیلم در می‌گیرد.این مسائل در استراتژی جمهوری اسلامی نبوده اما ما در آینده بر سر آنها چالش خواهیم داشت.

 

منبع : آرمان ملی

ارسال نظر

هشتگ‌های داغ

آخرین اخبار

پربازدیدترین اخبار