مریوان حلبچهای در گفتوگو با «آرمان ملی»:
«بختیار علی» از پرمخاطبترینهای خاورمیانه است
آرمان ملی- بیتا ناصر: بختیار علی، نویسنده کرد - اهل اقلیم کردستان عراق- به نام آشنایی برای مخاطبان ادبیات داستانی در اقلیم، ایران، جهان عرب و خاورمیانه تبدیل شده است.

همچنین درخشش برخی آثار او نظیر «آخرین انار دنیا» او را به نویسندهای جهانی بدل کرده تا توجه منتقدان جهان به او جلب شود؛ تا جایی که به گفته مریوان حلبچهای - مترجم تخصصی آثار بختیار علی به فارسی- «مهمترین منتقدان آلمان و اتریش و سوئیس در ویژه برنامههایی درباره این رمان پیشنهاد کردهاند که این رمان وارد کتابهای درسی اروپا شود.» «جمشیدخان عمویم...»، «غروب پروانه»، «شهر موسیقیدانهای سپید»، «دریاس و جسدها»، «به دوزخ...ای بیگناهان» و «تصاحب تاریکی» از جمله ترجمههای حلبچهای از آثار بختیار علی بهشمار میآید. آنچه در ادامه میخوانید، مصاحبهایست که به مناسبت انتخاب «آخرین انار دنیا» برای دریافت جایزه حلقه ملی منتقدان آمریکا انجام شده است.
با توجه به استقبال مخاطبان جهانی از کتاب «آخرین انار دنیا»، ابتدا درباره ویژگیهای داستانی، زبانی و روایی این اثر توضیح دهید.
آخرین انار دنیا نه تنها بین کتابهایی که تاکنون ترجمه کردهام؛ بلکه بین کتابهایی که تاکنون خواندهام از جایگاهی بسیار خاص و والایی برخوردار است. اگر بخواهم تیتروار اشاره کنم باید بگویم به دلیل جهانبینی انسانی نویسنده و ضد جنگ بودن این اثر همچنین فلسفه زیباییشناسی که در فصلبهفصل این کتاب وجود دارد روایت و زبان منحصر به فرد نویسنده که این اثر بزرگ را تبدیل به شاهکار جهانی کرده است تا به عنوان یکی از کتابهای مهم در لیست پنجاه رمان قرن قرار بگیرد.
از آنجا که شما مترجم تخصصی آثار بختیار علی به زبان فارسی هستید و تجربه ترجمه چندین عنوان از آثار او را برعهده داشتید، این رمان برای شما چه جایگاهی دارد؟
به جرأت میتوانم بگویم از شاهکارهایی است که در دنیا درباره تفاوت نسلها به جهان پدران و پسران و شکست آرمانگراهایی که در آرزوی تغییر جهان بودند که حتی خود تغییر نکرده بودند، نوشته شده است. در عین حال رمانی بسیار زیبا درباره عشق، تنهایی، غربت، آوارگی، بیپناهی و شکست است. بیدلیل نیست که برخی از منتقدان آن را به عنوان «صد سال تنهایی شرقی» معرفی کردهاند. زبان شاعرانه و تصویرگرای رمان هر مخاطب اهل اندیشه و تحلیلگر را تحت تاثیر و به واکنش وامیدارد. خوانندهای که با این کتاب همسفر میشود، هیچ وقت نمیتواند جهان بختیار علی را تنها بگذارد و همسفر ابدی او نشود. به معنای دیگر جذابیت رمان برای من ِمترجم و تجربههای شخصی و زیست مشترک با نویسنده شخصیتهای رمان را بسیار جذابتر کرده است. از یک نظر زندگی نویسنده و من محمد دل شیشه و سریاسها و کودکان و نوجوانان این رمان شبیه باهم و از یک جنس هستند. زیستن در جهان لبریز از خشونت و فراری از سرزمین به سرزمین دیگر و غربت و تنهایی... آخرین انار دنیا را تبدیل به کتابی کرده است که برای همیشه یکی از کتابهای بالینیام باشد.
«آخرین انار دنیا» به تازگی به عنوان نامزد نهایی برای دریافت جایزه حلقه ملی منتقدان آمریکا ۲۰۲۴ معرفی شده است. درباره این جایزه و اهمیت آن در میان جوایز ادبی جهانی توضیح دهید.
«آخرین انار دنیا» سال ۲۰۱۶ برنده جایزه ملی منتقدان آلمان شده و همچنین برنده ترجمه بین قارهای آمریکای لاتین و آسیا و اروپا و آفریقا شده است و همانطور که عرض کردم در لیست پنجاه رمان قرن جهان قرار گرفته و اکنون فینالیست نهایی جایزه ملی حلقه منتقدان آمریکاست. همه اینها اهمیت بسیار زیادی دارند که تأثیر شگرف او را در میان مخاطبان ادبیات در سراسر جهان نشان میدهد. در معرفی این شاهکار جهانی خاورمیانه تا آنجا که مهمترین منتقدان آلمان و اتریش و سوئیس در ویژه برنامههایی درباره این رمان پیشنهاد کردهاند که این رمان وارد کتابهای درسی اروپا شود.
اشتیون وایتوایدنر مترجم و منتقد بزرگ آلمانی و از داوران جایزه نیلیزاکس درباره بختیار علی میگوید: «در چنین شرایط زیستی با منطقهای جنگزده و وجود درگیری و خونریزیهای شدید، ادبیاتی که توانسته است رشد کند و به آنسوی مرزها برسد، خود یک معجزه است. هر کس رمان آخرین انار دنیا» را بخواند، بلافاصله متوجه میشود که چرا او در سرزمین خودش چنین جایگاه والایی دارد. من همیشه وقتی که رمانهای بختیار علی را خواندهام از خود پرسیدهام این همه تعهد و مسئولیت اجتماعی از کجا سرچشمه گرفته است؟ خاستگاه روایت و اندیشیدن او از کجا نشات میگیرد؟ او تصویری فلسفی از موسیقی، هنر و زیبایی دارد و فراتر از آن میرود.» ادبیات بختیار علی تعریفی تازه و ناسیاسی از انسان ارائه میدهد. در همین رمان ـ شهر موسیقیدانهای سپیدـ از زبان یکی از شخصیتها میگوید: «بسیار پیشتر از آنکه انسان به سیاست بپردازد، حکایت روایت کردهاست، بسیار پیش از آنکه امپراطوریها به وجود آیند، انسان موجودی حکایتگو بودهاست. انسانِ نخستین پس از هر شکاری، نشانههای خویش را در حکایتگویی دیدهاست. چنآنکه ارسطو میگوید انسان حیوانی سیاسی نیست؛ بلکه حیوانی حکایتگو است. میتوانیم رمانهای بختیار علی را رمانهای فریادرسی بهنامیم، زیرا همگی علیه جنگ و مرگ هستند و در ستایش زندگی.» این توجه به یک اثر ادبی در جهان به سود خاورمیانه است که میتواند امکانات فرهنگیاش را گسترش دهد و هنرمندانش را بهتر معرفی کند.
جوایز این چنینی تا چه میزان میتوانند در معرفی آثار به مخاطبان جهانی موثر باشد؟
چنین جوایزی نه تنها برای بختیار علی بلکه برای ادبیات مشرق زمین بسیار مهم و تأثیرگذار است. در سالهای اخیر تحت تأثیر همین جوایز ناشران معتبر آمریکایی و اروپایی رو آوردند به چاپ آثار خاورمیانه و نویسندگانی از جهان سوم این قدم مهمی است تا ادبیات ما بیش از گذشته به جهان معرفی شود. نویسندگان کرد در چند دهه اخیر نمایندگان شایسته مشرق زمین در جهان بودهاند و توانستهاند جوایز مهمی کسب کنند و افتخارات بزرگی برای این قاره کهن به ارمغان بیاورند. نویسندگان بزرگی مانند شیرکو بیکس، بختیار علی، رفیق صابر و… که هر کدام جهان خاص خود را دارند و روایتهای جدید و زبانی نو در خلق آثار خود به کار میگیرند و هر کدام از این نویسندگان در تجربه کاری خود آثاری متفاوت و درخشان خلق کردهاند و مدام در تلاش بودهاند که جهانی تازهتر از ادبیات شرق ارائه بدهند.
چنانکه بختیار علی در سخنرانیاش هنگام دریافت جایزه جهانی نیلیزاکس اشاره کرده: «هر نویسندهای توضیحات و عقاید خود را در اینباره دارد که چرا نوشتن برایش مهم است. هیچگاه دو نویسنده همان پاسخ را برای همان پرسش نخواهند داشت. چرا ادبیات نوشته میشود و چگونه خوانده میشود، این مربوط به تجربه شخصی هر آدمی است. آنچه که ما را به سوی نوشتن و حرکت و جنبش برد، سالهای زیادی پیش از اینکه نوشتن را شروع کنم، شگفتی بیحد و مرز من نسبت به انسانها بود، نسبت به توانایی انسانها برای خواستهها و هوشیاریهاشان. من تا به امروز در جرگه آن شگفتی و افسون میزیم. برای اینکه انسان نویسنده شود باید در مقابل انسانها شگفتزده باشد. شگفتی و تحت تاثیربودن نسبت به متن یا جهانبینی بعدها و دیرتر به سراغ آدمی میآید. همه رمانهایم از این شگفتی انسان سرچشمه میگیرد. تخیل و فانتزی همیشه ابزار من بوده است، تا از زیباییهای زنان، مردان و کودکان بگویم، داستان و سرگذشتهایشان را روایت کنم، داستان انسانهایی را بنویسم و محفوظ بدارم که در مرکز جنگ، فاجعهها و کشمکشها روح زندۀ خود و انسانبودن خود را حفظ میکنند و دیگران را از یاد نمیبرند. برای من مهم است این را نشان دهم که هر آدمی هرچقدر هم قدرتی ترسناک در اختیار داشته باشد و جنگجو یا ترسو یا کینهتوز و خشن باشد، انسان است، مخلوقی است که ما میتوانیم در درونش و در روحش چیزی را بیابیم که مایۀ تامل و شگفتی است.»
درباره میزان فروش آثار بختیار علی در بازار کتاب ایران بگویید.
بختیار علی بین نویسندگان کُرد و عرب و به طور کل خاورمیانه، پرمخاطبترین نویسنده و همچنین مورد ستایش منتقدین ایرانی بوده است. در کنار «اورهان پاموک»، بختیار علی از محبوبترین نویسندگان جهان سوم است. میدانید که بزرگترین هنرمندان ایرانی آخرین انار دنیا را به شکل صوتی ضبط کردند و در اختیار مخاطبان قرار دادند. همچنین اقتباس تئاتری این رمان هم در تهران و هم در شهرهای جنوب ایران چند ماه روی صحنه بود که این مهم سبب شد تا مخاطبان بیشتری با این نویسنده آشنا شوند. جایزهای در ایران تحت تاثیر این رمان به عنوان جایزه داستانهای مینیمال آخرین انار دنیا برگزار شد و به مدت دو سال بالای صد هزار مشارکتکننده داشت. اینها همه بخشی از تأثیرگذاری یک اثر جاودان ادبی است که مورد ستایش جهانیان قرار گرفته است.
ترجمه فارسی آثار بختیار علی همواره مورد توجه فارسیزبانان بوده و کتابهای او با تجدیدچاپهای متعدد در اختیار مخاطبان قرار میگیرد. دلایل آن را چه میدانید؟
افکار و جهانبینی فلسفی و انسانی نویسنده و همچنین دغدغههای او پیرامون انسان شرقی و انسان دوستی در جایجای متن او دیده میشود. افکار نویسنده فراخوانی است به سوی صلح، انساندوستی، رواداری و تحمل دیگری. او جهانی را روایت میکند که منتقد شدید هر نوع تعصب دینی و ملیتگرایی است. بختیار علی بر این باور است که تفکر لوکال در دنیای ما بسیار کشندهاست. تفکر لوکال، بخش مهمی از آموزشهای فاشیسم است. فاشیسم تلاش میکند که عقل و تفکر انسانها و دایره جهانبینی آنها را از شهر، از فرهنگ، و از محیط خود خارج نشود. به همین خاطر نمیدانند پیش از آنها چه رخ دادهاست و نمیدانند که در پیرامونشان چه چیزی رخ میدهد. فاشیسم غوطهورکردن انسان در هویت خویش است. بختیار علی میگوید: «در ابرهای دانیال و دریاس و جسدها کوششم این بود که خواننده ببیند و بداند که میشود فاشیسم از هر جایی سر برآورد. فاشیسم صفات خاص یک هویت، یک دین یا یک رخداد را ندارد. کار رمان نجات نگاه ما به پیرامون و به تاریخ و محافظت از آن در برابر هر توهمیست. اما در «تصاحب تاریکی» داستانِ فاشیسم مشخص و معینی روایت میشود. وقتی میخواهیم بدانیم که فاشیسم از نظر فکری و روانشناسی چگونه عمل میکند، شاید به طور مشخص نیازی به این نداشتهباشیم که از فاشیسم حرف بزنیم، بلکه میخواهیم بدانیم فاشیسم از نظر تاریخی چگونه شکل گرفتهاست و در تاریخ چگونه ظهور کردهاست؛ چگونه در بستر واقعیت عمل نمودهاست؛ در این صورت نیاز به تاریخی واقعی داریم.»
او میگوید: «من مینویسم و میدانم نویسندگان پیش از ما نتوانستهاند دنیا را به جای بهتری تبدیل کنند، اما در عینحال میدانم دنیا بدون داستایوفسکی، شکسپیر، بتهون، دالی، شاگال و مارکز جاییست غیرقابلتحمل. اگر انسان ننویسد تاریکیها بیشتر و انبوهتر شده، حجم تراژدیها وسیعتر و سنگینتر میشوند. من وقتی مینویسم احساس میکنم آلترناتیوی برای دنیا میآفرینم. نویسنده کسیست که بر مبنای شرایط و قوانین دنیا نمینویسد بلکه برای درهمشکستن آنها مینویسد.»
بختیار علی در مورد رمان «شهر موسیقیدانهای سپید» هم میگوید: «همیشه خواستهام اثری بیافرینم درباره جاودانگی و زیبایی. ایده اینکه انسانهای سیار که مدام به دنبال زیباییِ جاودان میگردند در نزد من پیش از اینکه ایده رمان باشد، ایده شعر بودهاست. این ایده پیشتر به شیوههای گوناگون در اشعار من وجود دارند. احساس میکنم هر چیزی با جاودانگی زیبایی ارتباط داشته باشد، پیش از هر چیز از شعر سرچشمه میگیرد. ادبیات راه مهمیست برای ژرفا بخشیدن احساسمان نسبت به تراژدی. وظیفه ادبیات این است که ما را نسبت به تراژدیها آگاه کند. فاجعه در معنای فردی و وجودی و فرهنگیاش همیشه موضوع اصلی بسیاری از آثار من بودهاست. در اشعار من از جمله «قصیده میهن»، «قصیده شهر» و تا «قصیده دروازهها»، همگی پرداختن به فاجعه است. نسلکشی انفال در «شهر موسیقیدانهای سپید» ادامه همان احساس سکونت درون فاجعه است. میخواهم بگویم من همیشه درون تراژدی زیستهام و تفاوتی ندارد نامش انفال باشد یا هر عنوان دیگری. چیزی که درباره تراژدی در این رمان باید بگویم کوششیست برایگذار از فاجعه؛ تلاشیست برای شکستدادن فاجعه.
پرسش من این است آیا میشود بدون تامل و تعمق نسبت به خشونت در زندگی واقعی خود را درک کنیم؟ چراکه همه ما زاده خشونت هستیم. بسیاری اوقات از خودم میپرسم آیا بعث خشونت را در این سرزمین به وجود آورد یا خشونت بعث را؟ احساس میکنم بعث سرانجام ِموجودی بود از موجودات خشونت؛ همانطور که جانور درون رمان «فرانک اشتاین» ماریشلی، تولیدی بود از تولیدات آزمایشگاه دکتر فرانک اشتاین. بعث رفت اما سیستمی که خشونت را تولید میکند همچنان باقیست. چه کسی از ما میتواند خشونت را در این جامعه بیرون براند؟ سراپای جامعه ما درون یک نوع خشونت مجازی و واقعی شناور است. مدارس، خانهها، دانشگاهها، روابط عاشقانه، رابطه مدیر مدرسه و مستخدم، رابطه کارمند و اربابرجوع، رابطه خواننده و متن، رابطه رانندگان با یکدیگر، از همهچیز خشونت میبارد. گاهی فکر میکنم خشونت را از این جامعه بگیری، همهچیز فرو خواهد ریخت. هر کسی، کس دیگری را یا چیزی را مییابد تا در برابر آن خشونت بورزد. در این جامعه انسان گاهی چندبرابر خشونتی که نسبت به بدخواهانش به خرج میدهد، نسبت به کسانی که دوستشان میدارد نیز نشان میدهد. میخواهید در چنین جهانی چگونه بنویسم. دنیایی که در آن پدر، کودک خود را دوست میدارد اما در عینحال آزارش میدهد. پسر، دختر را دوست میدارد اما آزارش میدهد. جهان ما جهان اشرفکُش و پروانهکش است... وقتی از اشرف و خندانکوچولو و سریاسها حرف میزنم از آن خشم حرف میزنم. من همیشه نویسنده خشمگینی بودهام. اما جز ادبیات، اسلحه دیگری برای جنگیدن ندارم. خشونت اکنون نوعی زبان است.... ادبیات نیز زبان آلترناتیو آن است.
خبر تازهای برای مخاطبان فارسیزبان بختیار علی دارید؟
رمان «بندر فیلی» آخرین رمان بختیار علی است که در نمایشگاه کتاب سال آینده توسط نشر ثالث منتشر میشود.
ارسال نظر