| کد مطلب: ۱۰۷۸۹۵۴
لینک کوتاه کپی شد

بیتا فرهی از دنیا رفت

وداع سینمای ایران با بانو

بیتا فرهی، بازیگر تئاتر، تلویزیون و سینما که به‌دلیل عارضه ریه و قلبی در بیمارستان بستری بود، ظهر ۴ آذرماه از دنیا رفت. بیتا فرهی متولد سال ۱۳۳۷ بود و در سن ۶۵ سالگی از دنیا رفت. واقعیت این است که بیتا فرهی خیلی اتفاقی وارد دنیای بازیگری شد. شاید اگر آن روز به مهمانی دایی‌اش نمی‌رفت، شغل دیگری انتخاب می‌کرد. اما قسمت این بود که او به خانه دایی‌اش برود و توسط ناصر چشم‌آذر به داریوش مهرجویی که دنبال بازیگری برای «مهشید» فیلم «هامون» معرفی بشود و این شد که بیتا فرهی شد یکی از «هامون»ی‌ها و حالا در قابی در کنار داریوش مهرجویی، خسرو شکیبایی، عزت‌ا... انتظامی، جلال مقدم، فتحعلی ‌اویسی و... ماندگار شده است. شاید تقدیر این بود که او همزمان با چهلمین روز درگذشت مهرجویی از دنیا برود تا «هامون» همچنان معناهای دیگری برای ما داشته باشد. در ادامه «ایسنا» بخش‌هایی از گفت‌وگو با وی را مرور کرده است. فرهی در آن گفت‌وگو از ورود اتفاقی‌اش به سینما گفت که با «هامون» رقم خورد و او نیز همچون بسیاری از ما دچار «هامون» شد و سالی چند بار به تماشای آن می‌نشست. خانه‌اش را با گلدان‌هایی زیبا زینت داده بود و جای جای خانه تابلوهایی زیباتر رخ‌نمایی می‌کردند و دری که خود یک اثر هنری بود و فرهی اشعار عطار و مولانا را با خط خوش خویش بر آن نوشته بود و نقاشی‌های دوستش نیز زیبایی این در را دو چندان کرده بود.

وداع سینمای ایران با بانو

 

اتفاقی به‌نام «هامون»

بیتا فرهی با به یادآوردن اولین و درخشان‌ترین تجربه‌اش در سینما گفته بود: «بعد از فیلم «هامون» که برای من و سینمای ایران یک اتفاق بود، آقای مهرجویی بلافاصله پیشنهاد همکاری در فیلم «بانو» را داد. بعد از دو کار شاخص برایم سخت بود هرکاری را بپذیرم پیشنهاد بسیاری می‌آمد، اما سعی می‌کردم دست به عصا و حساب شده عمل کنم. عده‌ای معتقدند در فیلم‌ «هامون» خود «مهشید» جلوی دوربین رفته است و کاری با بازیگر صورت نگرفته است. هرچند با من هیچ تمرینی نشد، اما نقش برایم جا افتاده بود و انگار شخصیت را می‌شناختم.»

شکیبایی بهترین همبازی بود

او که در اولین تجربه سینمایی‌اش با خسرو شکیبایی همبازی بوده است، شکیبایی را بهترین همبازی دانسته بود: «بسیاری زیاد از او کمک می‌گرفتم. همراه بسیار خوب و بهترین همبازی بود. هرگز نمی‌توانم یاری‌هایش را در فیلم «هامون» فراموش کنم.» همان‌طور که «هامون» برای بسیاری از تماشاگران سینما هنوز تمام نشده، برای بیتا فرهی هم تمام نشده و در زندگی‌اش جاری و ساری بود، آنچنان که  اظهارکرده: «ممکن است در سال، چند بار هامون را ببینم. وقتی از نظر کاری دلتنگ می‌شوم و کمبود پیدا می‌کنم، آن را می‌بینم.» بعد از «هامون»، مهرجویی بلافاصله دست به کار ساخت «بانو» شد. او در جایی گفته بود که فیلمنامه این کار را بر اساس شخصیت بیتا فرهی نوشت. شاید شخصیت بانو را به فرهی نزدیک دیده و با شناختی که از او داشت، این نقش را به فرهی پیشنهاد کرد و این چنین بود که فرهی، شکیبایی و انتظامی بار دیگر همبازی شدند. «بانو» ساخته شد اما ۷ سال منتظر ماند تا روی پرده نقره‌ای جان بگیرد. بیتا فرهی بیان کرده: «بعد از توقیف «بانو» بسیار ناراحت و افسرده شدم. فیلم ۷ سال توقیف بود. وقتی که اکران شد، جمعیت زیادی برای تماشای فیلم آمدند. «بانو» را با مردم دیدم که تجربه خیلی خوبی بود.»

از کیمیا تا اعتراض

بعد از «بانو»، به واسطه دوستی نزدیکش با پروانه پرتو، در«کیمیا» کار احمدرضا درویش بازی کرد و دوباره با شکیبایی همبازی شد تا اینکه تماشاگران او را با چادری گل‌گلی و شکل و شمایلی متفاوت در «اعتراض» مسعود کیمیایی دیدند؛ این تجربه‌ هم برای او دل‌انگیز شد: «همیشه این فیلم را دوست دارم چون نقشم خیلی متفاوت بود. دوست ندارم نقش کلیشه‌ای بازی کنم و همیشه زنی متمول و ثروتمند باشم.» «خون بازی» را هم دوست می‌داشت و آن را تجربه‌ای درجه یک می‌دانست: «خون بازی را بسیار دوست می‌دارم. از رخشان بنی‌اعتماد بسیار آموختم و امیدوارم بازهم شانس همکاری با او را داشته باشم.» همکاری با بهمن فرمان‌آرا در دو فیلم «خانه‌ای روی آب» و «خاک آشنا» نیز دو تجربه دوست‌داشتنی دیگر برای او بود و اعتقاد داشت که فرمان‌آرا یکی از متشخص‌ترین کارگردان‌های ایران است که برایش احترام بسیار قائل بود و از همکاری با او خوشحال بود.» بیتا فرهی از اول گزیده‌‌کار بود و در گذر سال‌ها گزیده‌‌کارتر هم شد. می‌دانست که باید سنجیده‌تر عمل کند. بلندی و کوتاهی نقش هم برایش اهمیت نداشت و معتقد بود که بازیگر کسی است که بتواند حتی به نقش‌های کوتاه اعتبار و هویت بدهد و اینگونه بود که نقش کوتاه خود را در فیلم «دوران عاشقی» علیرضا رئیسیان دوست می‌داشت. اما او نیز مانند بسیاری از هم‌نسلان خود از وضعیت سینما در آن مقطع ناخوشنود بود و گفته بود: «نمی‌توانم درباره سیاست‌گذاری‌های سینما نظر بدهم، اما به‌عنوان بازیگر راهی برای خودم نمی‌بینم. ۲۶ سال حدی برای خودم قائل شدم، اما حالا راه پیش‌رویم را خیلی روشن نمی‌بینم. البته این نظر فقط برای خود من است و به طور کلی نظر نمی‌دهم.» لحظات پایانی گفت‌وگو با پرسشی کودکانه همراه بود. سوال این است اگر آن روز به طور اتفاقی به داریوش مهرجویی معرفی نمی‌شد، اگر «مهشید» «هامون» نمی‌شد، ممکن بود هرگز بازیگر نشود و او گفت: «بله واقعا ممکن بود. همیشه خیلی دوست داشتم سرمایه‌ای می‌داشتم، کتاب‌فروشی کوچکی راه می‌انداختم که در آن کافه و یک گل‌فروشی کوچک هم بود. همیشه این سه را باهم می‌خواستم، اما هیچ کدام نمی‌شود. سرمایه ندارم‌، گل‌ها هم می‌پلاسند و هیچ‌کس هم کتاب نمی‌خواند.» هرگز تصور نمی‌کردیم که کمتر از ۱۰ سال بعد این جملات معنایی دیگر پیدا کنند: «زندگی خیلی کوتاه است. باید قدرش را دانست و از هر لحظه‌اش استفاده کرد. اگر مرگ را در کنار زندگی ببینیم، می‌توانیم انسان باشیم و از هر لحظه آن بهره ببریم. چون زندگی همان قدر که زیباست، کوتاه و ناپایدار است.» فردای روزی که هنرمندان برای چهلمین روز درگذشت داریوش مهرجویی و وحیده محمدی‌فر گرد هم آمدند، بیتا فرهی که به‌دلیل عفونت ریه مدتی در بیمارستان بستری بود، از دنیا رفت.

 

ارسال نظر

هشتگ‌های داغ

آخرین اخبار

پربازدیدترین اخبار