سوداي ريبرندينگ
سوداي ريبرندينگ
از مصائب رئيس دولت بودن در کشاکش بحرانها آن است که اگر عليهات شعار بدهند، يک مصيبت است و اگر عليهات شعار ندهند هم يک مصيبت ديگر؛ چيزي شبيه اتفاقي که حالا براي سيد ابراهيم رئيسي افتاده است. عکسهاي حياط دولت را که ببينيم نه خندههاي اعضاي کابينه به تسلط بر شرايط تعبير ميشود و نه جملات وزرا بضاعت بدل شدن به «تيتر يک» و نقطه تمرکز افکار عمومي را دارد. در اين شرايط ، ديگراني اين زمان فرصتي ميدانند براي «نوسازي برند»شان، آنها که ديگر دليلي نميبينند تا همه چيز را به اعتبار دولت کنوني و رئيساش گره بزنند.
قاليباف
او را در چهرههاي متفاوت ديدهايم، در لباسهاي متفاوت، با ادبيات متفاوت و با کمپينهاي متفاوت؛ او بارها خود را به طراحان کارزار انتخاباتياش سپرده، بارها کوبيدهاند و از نو ساختهاند اما همواره ناکام بودهاند. او با هياهو آغاز کرد و زودتر از انتظار هم تمام شد؛ آن تعميرات اساسي سال 96 و آن تعدد نمادها و رفتارها، به شکل مأيوسکنندهاي نتوانست کارساز باشد و نهايتا حافظه عمومي ايرانيان او را به عنوان کانديدايي پوششي، بايگاني کرد. به نظر نميرسد او حداقل يک دوره اقامت در پاستور را هنوز حق خود ميداند و آن را از اردوگاه اصولگرايي طلبکار است. چند ماه ديگر رياست او بر مجلس، سه ساله خواهد شد؛ و حالا بايد کارنامهاي ارائه دهد، براي آن روزي که با حرارت ميگفت ما يک خيزش هستيم براي نجات اقتصاد کشور.» اينک و در فقدان کارنامه، قاليباف را چارهاي نيست جز يک بازسازي جديد، يک نوسازي برند، يک زمين تازه براي بازي جديد. او اين روزها را فرصتي مغتنم ميبيند تا حافظه عمومي را تصحيح کند. او و چهرههاي منتسب به او، ري برنديگ تازهاي را آغاز کردهاند که در آن قاليباف، چهره منتقد به عملکرد دولت بازنمايي ميشود . چهرهاي مدافع «اصلاح» حکمراني که اين روزها پيگير رفع انسداد از شبکههاي اجتماعي هم هست، رئيس همان مجلسي که پررنگترين خاطره عمومي از آن به طرح «صيانت» باز ميگردد. اين نوسازي برند بر کليدواژه «اصلاح» استوار است آن هم ربع قرن پس از آغاز جنبش اصلاحات در ايران و به نظر ميرسد قاليباف کنوني که محاسناش سفيدتر از قاليبافهاي پيشين است، اين بار هم دير رسيده باشد. سخت است بشود چشماندازي براي ريبرندينگ قاليباف متصور شد، چراکه پيچيدگيهاي افکار عمومي آنقدر فزاينده بوده که حتي نيروهاي پيشرو نيز، مرجعيت از کف دادهاند.
ضرغامي
او باهوشتر و سياسيتر از ميانگين کابينه است .ضرغامي هيچوقت در تراز سياستمداري داراي مرجعيت نبوده، پيشينه او هم تا پيش از رياست صداوسيما، چندان سياسي نيست اما از منظر برند سياسي، فرآيند ريبرندينگاش از 93 به اين سو قابل تامل است؛ تجربه به کارگيري اينستاگرام در نوسازي برند توسط ضرغامي تا حدودي خلاقانه بود و بر پايه عنصري استوار شد که در صداوسيماي او مطلقا و مطلقا اين رنگارنگي و صراحت را نداشت؛ عنصر «گفتوگو». ضرغامي در ساليان گذشته و پيشتر از ورودش به دولت رئيسي، تلاش کرد تصويري نو از خود بسازد، تصوير بازنشستهاي که مشتاقانه در خيابانها تردد ميکند و مقام پيشيني که در بالکن ساختماني نسبتا قديمي با دايره متنوعي از چهرهها گپ ميزند و صبحانه ميخورد؛ تصويري نو و نزديکتر که در آن يک روز براي خانهاش فلافل ميخرد و روزي ديگر از نوهاش مينويسد. او تمام اين سالها تلاش کرد تا ضرغاميِ صداوسيما آخرين تصوير افکار عمومي از او نباشد و همه چيز در سايه سنگين رئيس جامجم قرار نگيرد. قابل پيشبيني است که او در سياست و اجتماع و فرهنگ، خود را «زير برند» رئيسي نداند؛ او چند سالي است که ميخواهد چيزي شبيه لاريجاني باشد و از صداوسيما به رياستي در تراز بالاتر برسد که البته ظرفيت و پيشينه سياسياش با بلندپروازيهايش همخوان نيست و تاکنون هم يارياش نکرده. ضرغامي سياستمدار پوپوليستي است و نياز دارد تا ديده شود يا بهتر، نياز دارد که مستقل ديده شود، در قامت چهرهاي سياسي که قصه خودش را دارد. از نشانهها ميتوان به اين رسيد که ضرغامي همچنان آيندهاي براي خود متصور است، آيندهاي که به سرنوشت دولت رئيسي گره نخورده باشد و اينگونه است که ضرغامي اين روزها پررنگتر از هميشه ظاهر ميگردد و نظراتش را عرضه ميکند. اين مرحله تازهاي از ريبرندينگ عزتا... ضرغامي است، او آگاهانه تصميم گرفته در قالب اقتدارگرايان ظاهر نشود و بر خلاف پايداريچيها، بحران را کتمان نکند و بر طبل برخورد سخت نکوبد. ضرغامي هم مانند قاليباف راه دراز و شانس کمي براي توفيق در ريبرندينگ اخيرش دارد چراکه تصويري که در حال ساختناش است با گذشته نزديک آنها در تعارض است.
مردم «دوست و دشمن» خود را بيش از پيش شناختند
مجمع عمومي جامعه مدرسين حوزه علميه قم در بيانيهاي با بيان اينکه برخي افراد و جريانات سياسي در اين مدت، در مسير طراحي شده دشمن، قرار گرفتند، تاکيد کرده است: بيشک اين نيز از چشم ملت دور نمانده و مردم «دوست و دشمن» خود را در اين غربالگري روزگار، بيش از پيش شناختند. در بخشي از اين بيانيه آمده است: « اولا: بار ديگر بيرحمي آمريکا، اروپا، صهيونيسم، رژيمهاي مزدور بهويژه گاو شيرده سعودي و عوامل فاقد هويت (مانند منافقين، سلطنتطلبها، کومله و دموکرات و افراد شرور)، در به شهادت رساندن و مجروح کردن و حرمت شکني مردم بصير و حافظان امنيت را بهشدت محکوم ميکنيم. از عموم مردم عزيز بهخصوص اولياء گرامي تقاضامنديم تا در کنار نوجوانان و جوانان، سخنان راه گشا و اميدبخش رهبر حکيم انقلاب (که در 25 آبان در جمع مردم انقلابي و شهيد پرور اصفهان ايراد شد) را با گوش جان شنيده و مانع تأثيرپذيري هيجاني عزيزانشان شوند.
ارسال نظر