بازار ارزان شبکههای اجتماعی
ونوس بهنود فعال رسانه
آمار تکان دهنده از مقایسه مطالعه و حضور در شبکههای اجتماعی گویای تیزبینی و بازار گرمی صاحبان پلتفرمها و ایجاد ذائقه مصرف برای مردم ایران است. مرکز آمار ایران میگوید در سال 99 میزان سرانه مطالعه در ایران 16 دقیقه و 36 ثانیه در روز بوده و در مقابل حضور روزانه افراد در شبکههای اجتماعی، 92 دقیقه محاسبه شده است. با وجود اینکه در کشورهای در حال پیشرفت موضوع مطالعه روز به روز رو به افزایش است و کشورها با بستر سازی دامنه مطالعه را افزایش میدهند، اما در ایران غفلت از بروز و ظهور ذائقه سازی وارداتی موجب شده تا مردم مصرف شبکههای اجتماعی را به دلایل مختلف ترجیح دهند. دسترس پذیری، مطالب سرگرمی که فرصتی برای استراحت فکری به کاربر میدهد و همچنین ارزان بودن یک پلتفرم خارجی به نسبت یک کتاب داخلی موجب شده تا مصرف کننده به سمت خدماتی که حتی دانش عمیقی برای وی ایجاد نمیکند، متمایل شود. مردم میگویند کتاب گران است و این یکی از دلایل کاهش این کالای فرهنگی در سبد خرید خانوار است. بهطوری که میزان مطالعه کتاب در ماه 6 ساعت و 32 دقیقه محاسبه شده است. این یعنی حضور مردم در شبکههای اجتماعی حدود 6 برابر مدت زمانی است که صرف خواندن کتاب میکنند. بررسیها نشان میدهد گرایش مردم به شبکههای اجتماعی حتی از رسانههای داخلی مانند صدا و سیما نیز پیشی گرفته است. نکته قابل توجه آنکه بیشترین میزان دریافت اخبار و اطلاعات مردم از سمت و سوی شبکههای اجتماعی است. کاربر میگوید در مقایسه با هزینه اینترنت، کتاب، مجلات و روزنامه گرانتر است و از طرفی میتوان اطلاعات را در کمترین زمان دریافت کرد. این موضوع که مصداق فاصلهگیری از مطالعه است، موجب شده روزنامهها، مجلات و حتی کتاب با کمری شکسته و دست به عصا در بازار رقابت رسانهها حضور داشته باشند. روزنامهها بهجای خریده شدن به صورت آنلاین دریافت میشوند و کتب نیز در صورت تمایل و افراد به مطالعه به صورت الکترونیکی و صوتی قابل دسترسی هستند. اینکه هزینه تمام شده تولید فرهنگ چقدر در این سلیقه سازی اجباری موثر بوده پرسشی است که به نظر میرسد هیچ مسئولی تمایل به پاسخ به آن نداشته باشد. رسانههای داخلی روز به روز میدان فعالیت را به رقبای خارجی خود واگذار میکنند و روز به روز این گرایش سبک جدیدی از زندگی را رقم میزند. از جمله کاهش تمایل گروه سنی کودک و نوجوان و حتی جوانان به موضوع مطالعه که هشداری برای شکل گیری نسلی با کمترین میزان سواد فرهنگی و علمی است. ایران رتبه دردناکی در سرانه مطالعه در سطح جهانی دارد و این رتبه به دلیل غفلت از برآیند بیتوجهی به فرهنگ و تولیدات فرهنگی رو به افزایش است. اقدامات جسته گریخته مثل ایستگاههای مطالعه یا فضاهای کار اشتراکی و کتابخانهها نیز به حدی باری به هر جهت، دفعتی، سلیقهای و لاک پشتی است که کفاف ایجاد ذائقه و سلیقه را نکرده است. طرحهای به بن بست رسیده موجب شده تا امروز کرنش نهادهای متولی فرهنگ در مقابل پیشتازی شبکههای اجتماعی به گوش برسد و این در حالی است که معضل نسلی که به سمت بیگانگی از فرهنگ، اندیشه و هویت خود میرود روز به روز جدیتر میشود.
ارسال نظر