وسواس مجموعهاي از افکار و يا تکانههاي ناخواسته، مزاحم و تکراري است. مبتلايان به وسواس اضطرابهاي شديدي را تجربه ميکنند. در بيشتر بيماريهاي مربوط به روان ردپاي ژنتيک ديده ميشود، علامتهاي ابتلا به وسواس در نوجواني و يا اوايل دهه 20 آغاز ميشود. زمانيکه وسواس را ريشهيابي ميکنيم در بيشتر موارد حداقل يکي از اعضاي خانواده به اين بيماري و يا بيماريهاي مرتبط مبتلا هستند. بديهي است چنانچه ژن پيشزمينه در خانواده وجود داشته باشد، در اثر محيط و يا عوامل ديگر ممکن است اين بيماري بيشتر و يا حادتر بروز پيدا کند. بروز رفتارهاي وسواسگونه در سنين بالا ميتواند متخصصان را به بيماريهاي ارگانيک و يا فيزيکي بيمار مشکوک کند. تقريبا اين انتظار را نداريم که يک زن يا مرد 50 ساله بهطور ناگهاني به وسواس مبتلا شود. افکارتکراري يا مزاحم مثل چککردنهاي مدام يا وسواس شستوشو از بارزترين نشانههاي رايج ابتلا به وسواس هستند. وسواس ميتواند با نشانههاي مختلفي بروز کند، برخي بيماران ممکن است فقط مبتلا به وسواسفکري مبتلا باشند بهطور مثال فرد مدام با خود کلنجار ميرود که مبادا ديگران از رفتار و يا حرفهاي من آزرده شده باشند. البته نکته اينجاست که اين موارد بايد تفکيک شود و مشغلههاي روزمره با نشانههاي ابتلا به وسواسفکري اشتباه گرفته نشود. اگر استرسهاي ناشي از نگاه و قضاوت ديگران از حد متعارف خارج شود و براي فرد اضطراب ايجاد کند ميتواند از نشانههاي رفتارهاي وسواسگونه باشد. شايعترين نشانههاي ابتلا به وسواس، وسواس چککردن و شستوشوست. همچنين نگراني مدام از احتمال ابتلا به صدمهزدن به ديگران و افکارمزاحم، خطرناک و نگرانکننده ميتواند ازنشانههاي ابتلا به وسواس باشد. ترس بيش از حد ابتلا به بيماري، چککردن مدام وسايل، ترس از آسيبرساندن به خود يا ديگران و وسواس نظم و يا تقارن اشيا از شايعترين نشانههاي اختلال وسواس است. وسواس علاوه بر اينکه بيماري مربوط به روان است ميتواند به جسم فرد مبتلا نيز صدمه وارد کند. بهطور مثال در مواردي ديده ميشود که که پوست فرد در اثر شستوشوي زياد دچار آسيب ميشود يا افرادي که بهدليل ابتلا به وسواس نظم و ترتيب و جابهجايي وسايل دچار کمردرد و آسيب به ستون فقرات خود شدهاند. درمان مبتلايان به وسواس معمولا درمانهاي توأمان دارويي و رواندرماني است، ولي بايد به اين نکته توجه داشت که درمان اين بيماري زمانبر و نياز به صبوري دارد.