عواملي مانند فقر، محدوديتها و مشکلات اجتماعي و فرهنگي دستبهدست هم دادهاند تا باعث به وجود آمدن خشم در برخي جوانان ما شود. در نظر داشته باشيم اگر شرايط مذاکره و امکان طرح مساله فراهم نشود خشم امروزي به عصيان تبديل ميشود. در بحث شکاف نسلي که در 10 سال اخير مهمترين آن حاکم شدن فضاي مجازي در فکر و ذهن جوانان ما شده، تحولاتي ايجاد کرد که امروزه بزرگسالان نميتوانند آن را درک کنند و به موضع دوران خودشان هستند تا زبان جوانان امروز؛ جهاني متفاوت از نسل دهههاي 30، 40 و يا حتي دهه 50 بنابراين مفاهمه و گفتوگو به درستي صورت نميگيرد و باعث ايجاد يک نوعي از شکاف بين نسل امروز و نسل گذشته شده است. پس افرادي که در اين دو جهان متفاوت زندگي ميکنند ايدهآلها، خواستهها و تمايلاتشان با يکديگر کاملا متفاوت است و همين موضوع هم به نظر من نوعي از عصيانگري را حاکم کرده است. البته پيش از اين مسائل هم مشکلاتي مانند بيکاري، فقدان چشماندازه روشن از آينده و نااميدي و مسائلي از اين دست، بر جوانان امروز ما چيره شد که بيشتر باعث ايجاد اين شکاف و اختلافها شد پس بهطور کل در همه دورانها، جوانان تفکراتشان با نسل پيشين متفاوت بوده است، اما اتفاقي که در سالهاي اخير افتاده که يک مورد حاکميت مطلق فضاي مجازي و بعد وقفهاي دوساله که توسط کرونا ايجاد شد، منجر به ارتباط مجازي شد، به طوري که دانشآموزان و دانشجويان بهطور کل بيش از ارتباط رو در رو در فضاي مجازي بودند. لذا همچنانکه سرعت پيشرفت نرمافزارها و پلتفرمها يا به اصلاح شرايط جديد فضاي مجازي هم دور از انديشه نيست. پس تفاوت بين انديشهها و تفکرات و تمايلات، نسبت به نسلهاي گذشته ميلي شديدتر يافت که منجر به عميقتر شدن اين شکاف بين نسلي شد، حتي شرايط به نحوي شده است که مفاهمه ميان پدر و فرزند، مادر و فرزند به سختي صورت ميگيرد. از سوي ديگر امروزه، ما با جامعهاي مواجه هستيم که انباشتي از مطالبات حل نشده در آن وجود دارد. فاصله طبقاتي و تورم لجام گسيخته که نارضايتي خانوارها را برانگيخته از اين دست مسائل است. اگرچه دولت با اين حجم از مطالبات نميتواند پاسخگوي تمام اين نيازها باشد ولي بايستي يک اولويتبندي در بحث مطالبات و مشکلات مردم انجام بدهد و توانايي خودش را حداقل صرف بخشي از مشکلات که از مشکل عمده مردم است مبذول کند.