برنامه محوری هدفمند؛ بازیابی اعتماد عمومی
آرمان ملی- حمید شجاعی: سال 1400 برای اصولگرایان بسیار خوش یمن شروع شد،چراکه در این سال پس از مدتها توانستند به مدد کاهش مشارکت مردم دولت و شوراها را تصاحب و به عبارتی ساخته و نهادهای انتخابی و انتصابی را از آن خود کنند و حاکمیت یکدست را رقم بزنند. این در حالی است که اصلاحطلبان همانطور که پیش بینی میشد اصلاحطلبان نیز به روال چند سال گذشته در انتخابات اخیر توفیقی حاصل نکردند تا بسیاری این نکته را مطرح کنند که آنها باید دورهای را در حاشیه قدرت بگذرانند تا با آسیب شناسی درونی و برنامه ریزی مدون و هدفمند بتوانند بازهم به قدرت بازگردند. اما حال پرسش اینجا است که به واقع اصلاحطلبان برای بازگشت به قدرت برنامهای عملیاتی دارند که طی آن هم بتوانند به اقناع مردم بپردازند و هم با توجه به شرایط جامعه و حاکمیت بتوانند آنچه مدنظر دارند را به طور مطلوب اجرا کنند و با طرح مسائلی چون محدودیتهای عارض بر آنها از عمل به برنامهها و اجرای آن سر باز نزنند؟ قدرت همواره در چرخش است و از این جناح به آن جناح میرود اما مهم این است که در زمان حضور در قدرت چگونه عملکردی داشته باشیم که در ذهن مردم بماند و در دورههای بعد نیز
به سراغمان بیایند. این مساله مهمی است که اصلاحطلبان باید اهمیت وافر گذارند.
طرحی نو برای بازگشت به قدرت
اصلاحطلبان همواره نقش و کنش موثری در فضای سیاسی کشور داشتهاند و در بسیاری از مقاطع در انتخاباتهای مختلف غالب بودهاند و در برخی از انتخاباتها نیز مغلوب؛ اما همانطور که هیچگاه در پیروزیها به فکر نگهداشتن اعتماد عمومی و سرمایه اجتماعی نبودهاند و طی 4 سال با برخی عملکردها و البته حمایتها پشتوانه مردمی خود را از دست دهند در شکستها نیز به دنبال طرحهایی برای چگونگی بازیابی سرمایه اجتماعی و اعتماد از دست رفته گشتهاند. قدر مســـلم پــــس از اتفاقات مختلفی که در نیمه دوم سال 98 رخ داد و منجر به حضور حداقلی مردم در انتخابات مجلس یازدهم شد اصلاحطلبان میدانستند که احتمال تکرار این روند در انتخابات 1400 نیز وجود دارد اما از اسفند 98 تا خرداد 1400 دست روی دست گذاشتند و به این خیال که مردم پشت اصلاحطلبان هستند عزم انتخابات کردند و در ریاست جمهوری و شوراها با وجود محدودیتهای فراوان حضور یافتند، هرچند که جبهه اصلاحطلبان طی بیانیهای اعلام کرد که در انتخابات ریاست جمهوری از کاندیدایی حمایت نمیکند. با این حال این رویکرد که مردم اصلاحطلب هستند باعث شد تا اصلاحطلبان پیش از انتخابات به آسیب شناسی درونی و
بازیابی اعتماد عمومی نپردازند و نه تنها در ریاست جمهوری 1400 نیز مثل مجلس 98 از رقیب شکست بخورند بلکه این بار با اکثریت قاطع شوراها را نیز از دست بدهند. حال اصلاحطلبان در حاشیه قدرت و در مقام مطالبهگر قرار دارند و فرصت کافی برای بازسازی درون جریانی و بازیابی سرمایه اجتماعی برایشان فراهم است. اما پرسش اینجاست که در دو سال باقی مانده تا انتخابات مجلس دوازدهم اصلاحطلبان برنامه مشخصی برای حضور پر قدرت وتصاحب کرسیهای بهارستان دارند یا طبق ادوار گذشته منتظر «تکرار» سید محمد خاتمی هستند؟ چندی پیش شنیده شد جبهه اصلاحات ایران که امروز نهاد اجماعساز اصلاحطلبان است مدت فعالیت و کارکرد خود را به مدت شش ماه تمدید کرده است. آیا این تمدید فعالیت به معنای برنامهریزی اصلاحطلبان برای بازگشت هدفمند به قدرت خواهد بود یا اینکه مثل تشکیلات سابق صرفا قرار است گعده اصلاحطلبان شش ماه دیگر این بار در جبهه اصلاحات ادامه یابد؟ آنچه مسلم است اصلاحطلبان باید گفتمان، راهکار و راهبردهای جدیدی برای بازگشت به قدرت داشته باشند تا بتوانند مردم را جهت حمایت از خود اقناع کنند. لذا اگر اصلاحطلبان بخواهند به روال سابق پیش بروند و
طرحی نو درنیندازند به نظر میرسد که در بر همان پاشنه خواهد چرخید و آنها سالها در حاشیه قدرت قرار خواهند گرفت.
رای مردم بر اساس عملکردها است
محمد هاشمی درباره شرایط اصلاحطلبان و چگونگی بازگشت آنها به قدرت اظهار داشت: در کشورهایی که بر مبنای مردمسالاری اداره میشود، چرخش قدرت بین نیروهای سیاست وجود دارد و این طور نیست که همیشه یک جناح سیاسی قدرت را در اختیار داشته باشد. یک جناح میآید و دولت یا مجلس را در اختیار میگیرد، چندسالی کار میکند و بر اساس عملکردش مردم قضاوت میکنند که دوره بعد هم آن جناح باشد یا نه و اگر به این نتیجه رسیدند که جناح مستقر خوب کار نکرده است، یک جناح دیگر را روی کار میآورند. نامه نیوز نوشت، وی گفت: نگاه کنید که از ابتدای انقلاب تا امروز چندین بار قدرت اجرایی و تقنینی میان دو جناح چپ و راست و به تعبیر امروز اصلاحطلب و اصولگرا جابهجا شده است. حالا اگر قائل به آن هستیم که جمهوری اسلامی بر مبنای مردمسالاری دینی اداره میشود، حتما بازهم نوبت به اصلاحطلبان میرسد و در همیشه بر یک پاشنه نمیچرخد. وی افزود: مردم میبینند و قضاوت میکنند و بر اساس عملکرد دولتها و مجلسها در انتخابات شرکت میکنند و اینطور نیست همیشه به یک جناح رأی بدهند. این ویژگی دموکراسی است و در همه کشورهای دموکراتیک همین موضوع وجود دارد. عضو سابق
مجمع تشخیص مصلحت نظام درخصوص کاهش سرمایه اجتماعی اصلاحطلبان بیان کرد: این طور نیست. در مجلس چهارم جناح راست توانست رأی مردم را بگیرد. در مجلس پنجم شرایط قدری تفاوت یافت و جناح چپ اقلیت قدرتمندی داشتند و در مجلس ششم اکثریت به دست جناح چپ که دیگر در آن موقع با نام اصلاحطلبان معرفی میشدند، افتاد. این فراز و فرودها همیشه وجود داشته است. اکنون هم همینطور است و مردم نگاه میکنند که دولت و مجلس اصولگرایان چگونه عمل میکنند و اگر خوب عمل نکنند، در دوره بعد به اصلاحطلبان رأی میدهند. مردم رسانههای خود را دارند، حرفشان را میزنند و در نهایت تصمیمشان را میگیرند. دیدهایم که حتی صداوسیما حامی جریان مستقر در دولت بوده است اما مردم بدون هیچ رسانه رسمی به سمت جناحی دیگر رفتهاند. هاشمی خصوص احتمال ردصلاحیت چهرههای اصلاحطلبان در انتخاباتهای مختلف تصریح کرد: بررسی صلاحیتها تا یکجایی میتواند حضور اصلاحطلبان در قدرت رسمی را محدود کند. یادمان هست که لیست خبرگانِ منسوب به مرحوم آیتا... هاشمی رأی آورد یا در انتخابات مجلس دهم لیست اصلاحطلبان رأی آورد. در هر دوی اینها گزینشی عمل کردند اما نتوانستند مقابل خواست
مردم بایستند.
ارسال نظر