| کد مطلب: ۱۰۵۰۵۹۵
لینک کوتاه کپی شد

سیاست‌ خوب اجرای بد

حسن بهشتی‌پور تحلیلگر مسائل بین‌الملل

اين روزها تغيير خيلي جدي در موضع گيري آمريکايي‌ها ديده نمي‌شود الا اينکه از يک طرف از طريق وزيرخارجه قطر براي مقامات ايراني پيغام مي‌فرستند و از طرف ديگر وزير خارجه‌شان در مصر و اورشليم کنفرانس مطبوعاتي تشکيل مي‌دهد و لحن تهديدآميزي دارد. درواقع ادامه همان سياست چماق و هويج است که دارند تلاش مي‌کنند از يکطرف به ايران بگويند ما آماده‌ايم که گفت‌وگو و مذاکره کنيم و مسائل را حل کنيم و از طرف ديگر هم خودشان را مستغني از اين مذاکرات نشان دهند در جايي مثل قاهره يا اورشليم سياست «همه گزينه‌ها روي ميز است» را مطرح مي‌کنند. در هر صورت به نظر مي‌رسد اين سياست به جايي نمي‌رسد و قاعدتا بايد همچنان منتظر بود تا ببينيم آمريکايي‌ها از مجموعه ناآرامي‌ها نااميد مي‌شوند يا نه؟ چون به نظر مي‌رسد اميد بسته بودند شايد از اين طريق به نتيجه‌اي برسند و اين فشارها موجب تغيير رفتار جمهوري اسلامي ايران شود. به هر حال همچنان دارند همين سياست چماق و هويج را ادامه مي‌دهند. البته سفر آقاي گروسي به تهران هم که قرار است چند روز آينده انجام شود، در اين روند تاثيرگذار است که ببينم اگر به نتيجه برسد، مي‌تواند فضاي جديدي را براي شروع مجدد گفت‌وگوها و مذاکرات باز کند. آقاي گروسي به صراحت تاکيد مي‌کند که ايران برنامه‌اي براي ساخت سلاح هسته‌اي ندارد و حداقل اطلاعات آژانس اين را مي‌گويد اما بحث اين است که سوالات بايد پاسخ داده شود تا مساله باز شود چون همچنان به عنوان يک استخوان لاي زخم باقي مانده و بايد پاسخ اين مساله به نحوي داده شود که براي آژانس قانع کننده باشد و آنها بتواند اعلام کنند پاسخ ايران به سه سوال باقي‌مانده را گرفتيم و آژانس قانع شده است. اما ظاهرا اين نظر در ايران قوي است که چون اين اقدام سياسي بوده و با سياسي کاري چنين اتهاماتي عليه ايران مطرح شده بايد از طريق سياسي هم مساله را حل کرد که بعيد به نظر مي‌رسد. از اين رو، بهترين کار اين است که با آژانس به توافق برسيم و اين مساله را با راهکاري حل کنيم. در عين حال دولت بايد آنطور که قبلا گفته بود با انجام يکسري اصلاحات اقتصادي کمک کند که اثربخشي تحريم‌ها کم شود ولي ظاهرا سياست کم کردن خرج دولت از طريق واگذاري مراکز دولتي در پيش گرفته شده که خيلي راه‌گشا نيست و ممکن است موقتي التيامي ببخشد ولي ريشه‌دارتر اين است که حداقل اصلاحات اساسي در اقتصاد کشور به ويژه در بانک‌ها، بيمه‌ها و نظام مالياتي کشور که به‌شدت مورد نياز است، صورت پذيرد تا توليد رونق بگيرد. اينکه دولت مي‌خواهد اموال خود را واگذار کند، به اين جهت است که بودجه‌هاي عظيمي هر ساله خرج شرکت‌هاي دولتي مي‌شود که اکثرا زيان‌ده هستند هرچند برخي مي‌گويند واگذار کردن اينها موجب خصوصي‌سازي نمي‌شود بلکه قضيه را خصولتي مي‌کند که ممکن است کار را دشوارتر کند ولي حداقل اثري که دارد که اين است که هزينه‌هاي دولت را کم مي‌کند و دولت مي‌تواند بخشي از آن بودجه را مثلا خرج آموزش و پرورش کند که به‌شدت به بودجه نياز دارد. درهر صورت اين مثل يک شمشير دو لبه است که مي‌تواند خيلي خوب يا خيلي بد شود. خيلي سياست‌هاي خوب بود که در اجرا کار را دشوارتر کرد مثل طرح هدفمندکردن يارانه‌ها که اصل آن خوب بود و گفته مي‌شد به جاي اينکه پول‌ها را به شرکت‌هاي نفت و گاز بدهيم مستقيم به خود مردم مي‌دهيم تا به نرخ واقعي بخرند و بازار سياه هم ايجاد نشود ولي در اجرا با مشکلاتي مواجهه شد. مثل اين طرح که مي‌گويند موجب کاهش هزينه‌هاي دولت مي‌شود و دولت از شرکت‌هاي زيان‌ده و اموالي که روي دستش مانده، راحت مي‌شود ولي بايد ديد در اجرا چه مي‌شود و کدام اموال، به چه قيمتي و به چه کساني واگذار مي‌شود. به هر حال حداقل اين بود که دراين شرايط اولويت را به جاهايي که خيلي مهم‌تر است و مي‌تواند به بهتر شدن اوضاع اقتصاد کشور براي کمتر کردن اثر تحريم‌ها کمک کند اما به سمتي رفته‌اند که معلوم نيست نتيجه‌اش چه خواهد شد.

ارسال نظر

هشتگ‌های داغ

آخرین اخبار

پربازدیدترین اخبار