در دیگِ سیاستِ نگاه به شرق، آبی برای ما میجوشد؟
عباس موسایی فعال سیاسی
واقعیات سیاست بینالملل، مخالفانِ سیاست تعاملی و تنشزدا را مجبور به اتخاذ راهبرد عادیسازی کرده است. جریان برجامستیز حاکم باید در خصوص موانعی که بر سر راه ملت و کشور و ضررهایی که به خاطر مصالح جناحی بر ایران و ایرانیان تحمیل کردند؛ پاسخگو باشند. اصلاحطلبان، گام نهادن مخالفان عادیسازی و تعامل در سیاست خارجی را به وادی راهبرد حلالمسائلی و متضمن مصالح ملی را خوش آمد میگویند! مذاکره مستقیم با آمریکا و اتخاذ سیاست موازنه منفی، چین و روسیه را از بازیچه قرار دادن منافع و مصالح ایران به نفع خود، خلع ید خواهد کرد. روسیه برای نزدیکی به رژیم صهیونیستی، نه تنها ملاحظه جمهوری اسلامی ایران را نکرده، بلکه در برخی موارد بیش از رهبران آمریکا خود را با سیاستهای آنها هماهنگ کردهاست. آنچه پس از یکپارچگی حاکمیت میبینیم، تشدید ناوضعیت حاکم بر عرصههای مختلف کشور است. تشدید تحریمهای دوران ترامپ که با خروج ایالات متحده از برجام رخ داده، با نسخههای شعاری مجلس و دولت اصولگرا، حل نشدهاست. اوضاع اقتصادی کشور و ملت، وضعیتی مخاطره آمیزتر از گذشته یافته است. ادعای دولت و مجلس اصولگرا مبنی بر حل مسائل اقتصادی بدون گرهزدن اقتصاد به سیاست خارجی و تحریم، نتیجهای غیر از تشدید گرانی و تورم در پی نداشته است. از طرفی شاهدیم که در دیگِ سیاستِ نگاه به شرق، آبی برای منافع ملی ایران، نمیجوشد. رویکردهای عادیسازی ستیز، در سالیان اخیر برای کشور مخاطرات اساسی در پی داشته است. مخالفان دیروزِ رویکرد تعاملی با دنیا که برجام را بهعنوان نماد دیپلماسی هوشمندانه و منافع ملی محور، تخطئه میکردند، پس از مواجهه با واقعیات سیاست بینالملل، به این نتیجه رسیدهاند که از نقطه عزیمت برجام و سیاست تعاملی، سیاست خارجی را سامان دهند. از آنجا که اصلاحطلبان، منافع و مصالح ملت و کشور را کانون سیاستورزی خود تعریف کردهاند، از رویکرد درست، هر چند دیر هنگامِ تعاملی و حل مسائلی در سیاست خارجی، توسط جریان حاکم دفاع میکنند، اما این مهم هرگز به معنای نادیدنِ سیاستهای ضد ملی جریان برجام ستیز حاکم، توسط ملت نیست. این جریان باید در خصوص موانعی که بر سر راه ملت و کشور و ضررهایی که به خاطر مصالح جناحی بر ایران و ایرانیان تحمیل کرده، از گرفتن امتیاز در موقعیت برتر و تعویق رفع تحریمها تا استقرار دولت خودی و مخاطرات و پیامدها و مضرات آن و... پاسخگو باشد. از آنجا که کاهش تنشها و حل مسائل فی ما بین ایران و جامعه جهانی، مقدمه توسعه کشور و متضمن منافع ملی است، اصلاحطلبان از هر نوع مذاکره و با هر کشوری، مطابق اصول عزت، حکمت و مصلحت و رعایت استقلال کشور، توسط جریان رقیب نیز حمایت کرده و گام نهادن جریان مخالف منافع ملی به وادی تنشزدایی و تعامل با جامعه جهانی را خوش آمد میگویند. روسیه و چین، در سالیان اخیر از این شکاف به صورت مکرر بهرهبرداری کردهاند؛ بهرغم آنکه در تحریم ایران، همپای دیگر اعضای دائم شورای امنیت، به قطعنامههای ضد ایرانی رای میدادند، در ظاهر خود را دوست ایران نشان داده و از شکاف ایران - ایالات متحده، بهعنوان برگ برندهای در دست خود استفاده مینمودند. مناسبات روسیه و رژیم صهیونیستی نیز در سالیان اخیر مناسباتی بسیار دوستانه بوده است، به گونهای که روسیه برای نزدیکی به این رژیم، نه تنها ملاحظه جمهوری اسلامی ایران را نکرده، بلکه در برخی موارد بیش از رهبران آمریکا خود را با سیاستهای این رژیم هماهنگ میکند. رویکرد جریان اصولگرا به سیاست و قدرت، بر خلاف کنشهای کلامی ایشان، هیچ نسبتی با اصول و شعارهای اصیل انقلاب ندارد. این رویه، بیش از هر چیز تناقضات بنیانی اهالی این گفتمان را بر ملا میکند. جامعه امروز این تناقضات را به راحتی تجزیه و تحلیل کرده، به گونهای که اصولگرایان نمیتوانند سیاستهای متناقض گفتمانی خود را با عناوین و ظواهر جدید، با صورت و سیرتی منسجم، بازسازی کنند. اصولگرایان از این نکته اساسی غافلند که گفتمان فراتر از بازیهای صرفاً کلامی است. اینان به اشتباه فکر میکنند که با قدرت و زبانِ صرف میتوانند واقعیات را وارونه جلوه دهند. اصلاحطلبان، بالاخص راهبران ایشان و به طور ویژه جناب آقای خاتمی، در این شرایط از هرگونه رویکردی که مخاطرات و تنشهای بینالمللی را کاهش میدهد، استقبال میکنند. از طرفی این جریان باید در نقش دیدهبانِ سیاست و حکمرانی، از طرفی نسبت به اتخاذ سیاستهای مغایر با منافع ملی هشدار داده و از سویی الگوی حکمرانی خوب را مبتنی بر دانش و دستاوردهای بشری و تجارب کادرهای مجرب خود، در مرای و منظر حاکمیت و ملت قرار دهد.
ارسال نظر