| کد مطلب: ۱۰۴۹۶۶۵
لینک کوتاه کپی شد

عرب‌گرایی در عراق تهدیدی علیه ایران است؟

السوداني، نخست وزير عراق، در چرخشي ناگهاني تصوير ديگري از خود نشان داد. او با گفتن نام مجعول خليج عربي به جاي خليج فارس باعث شد تا تمام تصوراتي که در مورد همراهي‌اش با ايران وجود داشت، دود شده و جاي آن را بدبيني به بغداد پر کند. کار تا آنجا پيش رفت که بعد از گفتن اين کلمات، تهران سفير عراق را به وزارت خارجه فراخواند تا نارضايتي ايران از اين رويکرد را به گوش عراق برساند. نخست وزير عراق محمد شياع السوداني نخست وزير عراق به تازگي در گفت وگو با روزنامه وال استريت ژورنال گفت که عراق همچنان نياز به حضور نيروهاي آمريکايي در کشورش دارد و نابودي عناصر تروريستي داعش مقداري زمان خواهد برد. اين اتفاقات در حالي افتاد که حتي در عراق دوران الکاظمي که با تهران زوايايي داشت، چنين اتفاقاتي رخ نمي‌داد. در خبرآنلاين با عليرضا مجيدي کارشناس مسائل عراق و مدير خاورميانه انديشکده جريان در مورد رويکرد اخير بغداد به همسايگانش به گفت وگو نشستيم. عليرضا مجيدي کارشناس مسائل خاورميانه در مورد اظهار نظر نخست وزير عراق نسبت به خليج فارس گفت: ما بايد يک واقعيت را در مورد عراق بپذيريم که در اين کشور هويت عربي جاري و ساري است. در فرهنگ سياسي عراق، اصطلاح «عمق عربي» رايج است که در توضيح آن مي‌توان گفت اکثريت قاطع جامعه عربي عراق به هويت عربي خود مي‌بالند و دوست دارند روابطشان با کشورهاي عرب تقويت شود. بايد توجه کرد که اين مطالبه فراگير است و محدود به يک جريان يا جناح خاص سياسي نيست؛ بلکه با قاطعيت مي‌شود گفت اکثريت قاطع جامعه عربي عراق به هويت عربي خود مي‌بالند و دوست دارند روابطشان با کشورهاي عرب تقويت شود.بحث دومي که بايد به آن توجه کرد اين است که آيا عراقي‌ها مي‌خواهند متحد تمام عيار يا زير پرچم کشورهاي عربي باقي بمانند يا نه؟ در پاسخ به اين سئوال بايد گفت نه مسلما اينطور نيست و کشور عراق در مقايسه با ديگر کشورهاي عربي خودشان را مهد تمدن مي‌دانند و از اين نظر نسبت به بقيه کشورهاي عربي احساس تفاخر و بزرگي مي‌کنند. حتي با کمي تسامح مي‌توان گفت به نوعي از منظر استعلايي يا بالاتر به بقيه کشورهاي عربي نگاه مي‌کنند؛ زيرا از نظر تاريخ، فرهنگ، ادبيات و... کاملا متمايز هستند.اگر بخواهم اين دو بحث را با هم جمع‌بندي کنم بايد بگويم عراقي‌ها در عين اينکه خواهان روابط حسنه و دوستي و پيوند با کشورهاي عربي هستند، اصلا اينطور نيست که در فضاي کشورهاي عربي هضم شوند.حال بايد به اين پرسش اساسي رسيد که آيا گرايش عرب‌گرايي در عراق، تهديدي براي ايران است؟ من در پاسخ مي‌گويم اين‌طور نيست؛ يعني تهديدي براي ايران به حساب نمي‌آيد! بلکه اتفاقا فرصت‌هاي بيشتري در اختيار ديپلماسي تهران قرار مي‌دهد که وارد آن بحث نمي‌شوم. در اين‌جا به ذکر اين نکته کلي بسنده مي‌کنم که در عراق، هر دولتي حاکم شود، اگر برآمده از راي مردم باشد، به دنبال رابطه حسنه با تهران خواهد بود؛ زيرا پيوندهاي عميق تاريخي، فرهنگي دو ملت بر سياستگذاري کشور سايه مي‌اندازد.

*تاثير چرخش السوداني بر دولت جديد

مجيدي در مورد چرخش السوداني به سمت کشورهاي غربي و شايعه نفوذ آنها بر دولت جديد عراق توضيح داد: من جزو کساني بودم که همان ابتداي تشکيل دولت از سوي السوداني هشدار مي‌دادم که خيلي خوش‌خيال نباشيم و دولت السوداني آن تصور ذهني برخي دوستان ما در مقاومت نخواهد بود. با اين حال، با اين ايده که دولت السوداني محملي براي فشار به تهران خواهد بود مخالفم. نهايت مطالبه غرب اين است که منافعش در عراق به رسميت شناخته شود و از سوي نيروهاي مقاومت هم فشاري به آنها وارد نشود. مثلا مقاومت مي‌گويد نيروهاي آمريکايي بايد عراق را ترک کنند. اما غرب اين موضوع را قبول نمي‌کند و مي‌گويد شما نمي‌توانيد به ما اين فشار را بياوريد. اما اين که بخواهند به تهران فشاري از جانب بغداد بياورند؛ چنين چيزي وجود ندارد و فقط نمي‌خواهند که از جانب ايران هم فشاري به آنها از سمت ايران وارد شود. البته اين در بازه کوتاه مدت و يک سال و يک سال و نيم آينده است و در بلند مدت برنامه‌هاي ديگري هم دارند. اين کارشناس مسائل خاورميانه در مورد چراغ سبز السوداني به حضور آمريکايي‌ها در عراق گفت: آن طرحي که در پارلمان رأي آورد و به عربي به آن «قرار» مي‌گويند؛ از نظر حقوقي محل بحث بود! يعني عده‌اي آن را «مصوبه لازم الاجرا» مي‌خوانند و عده ديگري معتقد بودند در حد قطعنامه‌هاي معمولي يا «بيانيه» اهميت دارد حالا ما از اين بحث مي‌گذريم، چون ادبيات مبسوطي دارد. آن‌چه اهميت دارد اين بود که نهايتا براي جمع ميان اين دو قرائت، يک اجماع نسبي در فضاي سياسي وقت عراق شکل گرفت که با دولت آمريکا توافق شود و آنها از عراق خارج شوند. يعني بحث «اخراج» به «خروج توافقي» تبديل شد. اين موضوع (خروج توافقي) در دولت الکاظمي دنبال شد و رييس هيأت مذاکره کننده هم مشاور امنيت ملي عراق بود که معادل دبير شوراي عالي امنيت ملي در ايران است. او سال‌هاي طولاني در ايران بوده و از قديمي‌هاي سازمان بدر محسوب مي‌شود. شخص آقاي قاسم الاعرجي به توافقي با آمريکايي‌ها رسيدند تا «نيروهاي عملياتي» خارج شوند اما بخشي از نيروهاي آمريکايي به براي مأموريت‌هاي «آموزشي» و «مستشار» در عراق باقي بمانند! دولت قبلي عراق يعني دولت الکاظمي هم موافق اين موضوع بود. حالا صحبت‌هاي اخير محمد شياع السوداني هم يک حرف دو پهلو است و او قرار است به آمريکا برود و آنجا ممکن است بيشتر اين موضوع روشن شود. حرفي که السوداني مي زند در قالب همان توافق هم قابل تعريف است و تضادي با آن توافق پيشين ندارد. اما به هر حال بايد منتظر ماند و در عمل اين موضوع را بررسي کرد.

ارسال نظر

هشتگ‌های داغ

آخرین اخبار

پربازدیدترین اخبار