دیاکوحسینی درگفتوگو با «آرمان ملی»:
لزوم کاهش انتظــارات از برجام احیا شده
آرمان ملی- احسان اسقایی: پرونده هستهای در پله آخر قرار گرفته است. در صورت برخورد اراده طرفین، بازگشت به برجام عملیاتی میشود اما به قول حقوقدانها این برخورد ارادهها ممکن است در لحظه آخر حاصل نشود و به بیان دیگر تا در ارتباط با همه چیز توافق نشود، در مورد هیچ چیز توافق نخواهد شد. ایران، ملاحظات خود را در ارتباط با پیشنویس توافق رسما به اروپاییها اعلام کرده و از قرار معلوم آمریکاییها نیز در این ارتباط نظرات خود را با اروپاییها در میان گذاشتهاند. حال این اروپاییها هستند که باید میدانداری کرده و نظرات طرفین را به هم نزدیک کنند تا در ارتباط با همه چیز توافق شده و طرفین به برجام بازگردند. در این ارتباط «آرمان ملی» با دیاکو حسینی، تحلیلگر و کارشناس مسائل بینالملل به گفتوگو پرداخته است که میخوانید.
ايران و آمريکا نظرات خود را در ارتباط با پيشنويس توافق هستهاي به اروپاييها اعلام کردهاند. هرچند به نظر ميرسد پيشرفتهايي در زمينه بازگشت طرفين به برجام صورت گرفته است اما هنوز دود سفيد از دودکش هستهاي خارج نشده، گره کار کجاست؟
اخبار دقيقي از آنچه در ارتباط با توافقات صورت گرفته منتشر نشده است. از اين رو پاسخ بـــه سوالات در ارتباط بــا پرونده هستهاي بر اســـاس اخباري است کـه به رسانهها درز کـــرده است. از اين منظـــر ايــران نوعي تعليق در مواضع قبلي خود نسبت در 16 مـــــاه مذاکره قبلي، صورت داده است. در اين معنا که در آينده در ارتباط با ساير تحريمهاي غير هستهاي گفتوگو خواهد کرد. از جمله اين موارد، تکليف موضع آمريکا در ارتباط با سپاه است. همچنين مورد ديگر احتمالا نوع ضمانتها به ايران خواهد بود. ضمانتخواهي ايران به شدت و حدت گذشته مطرح نيست و اين ضمانتها به حدي از اطمينانخواهي فروکاسته شده است.
ايران از لزوم حل مسئله پادمان سخن به ميان آورده است. آيا در شرايطي که پي ام دي در سال 2015 حل و پرونده آن بسته شد، اکنون نميتوان در ارتباط با پادمان به نتيجه رسيد؟
موضوع حل مسائل مربوط به پادمان براي ايران اهميت بالايي داشته و دارد. اگر بر اساس مدارکي که تلآويو در ارتباط با ايران مطرح کرده است بخواهند از ايران درخواست کنند؛ عملا اين تنش پاياني نخواهد داشت. بنابراين ايران اين درخواست را داشته که اين پرونده همانند پي ام دي در سال 2015 بسته شود. البته به رغم اينکه حل مسئله پادمان توسط ايران به صورت جدي مطرح شده است، مسائل در ارتباط با آن غير قابل رفع و رجوع نيست و ميتوان راه حل مياني براي آن يافت تا در عين حال که نگرانيهاي آژانس در ارتباط با اين موضوع حل ميشود، به درخواست ايران هم توجه شود و ديگر ادامه همکاريهاي ايران با آژانس متمرکز بر اين اسناد ادعايي و بهانهجوياييها در ارتباط با آن اسناد نباشد. اين راهحلي است که در نهايت مسئله را حل ميکند و پادمان مانع جدي در ارتباط با توافق نيست. توافق فني مسئله پادمان را حل خواهد کرد و فکر نميکنم در حال حاضر در شرايطي باشيم که اين مورد مانع توافق باشد.
در سال 2015 نيز همواره اعلام ميشد که يا در مورد همه چيز توافق خواهد شد يا توافقي حاصل نخواهد شد. اين ادبيات هم اينک نيز حاکم است. در سال 2015 سپاه پاسداران انقلابي اسلامي از ليست تحريمهاي ايالات متحده آمريکا خارج شد يا خير؟
پاسخ دقيق به اين سئوال را بايد آقايان محمدجواد ظريف يا عباس عراقچي بدهند. اما آنچه مقامات دولت قبل در ارتباط با تحريم سپاه اعلام کرده بودند، در آن زمان راهحلهايي در اين ارتباط وجود داشته و به نحوي توافق شده بود که سپاه از ليست تروريستي حذف شود اما بايد اين توجه را داشت که اين بحث مربوط به اسفند 1399 است و آن موقع شرايط داخلي آمريکا و جهان کاملا متفاوت بود و همين موارد باعث ايجاد توافق شد .تفاوتي که در ارتباط با خروج سپاه از گروه تروريستي حاصل شده، به بازه زماني و شرايط متفاوت در داخل آمريکا و رابطه آمريکا با کشورهاي ديگر باز ميگردد.
پس اگر همين فردا تغييراتي در اتمسفر سيــاسي آمريکــا رخ دهد، ممکن است نگـاه آنها به توافق 2015 يا همين توافقي که ايران نظر خود را در ارتباط با آن به اروپاييها اعلام کرده است، تغيير کند؟
در آمريکا مانند بسياري از کشورهاي ديگر شرايط سياسي در زمان انتخابات کاملا تغيير ميکند. به طوري که موازنههاي قدرت در درون قوا و دولتها تحت تاثير انتخابات در اين کشور تغيير ميکند. اين کشاکشهاي سياسي در درون آمريکا بسيار پويا و فعال است. در همين دولت بايدن هم نظرهاي مختلفي در ارتباط با ايران وجود دارد. برخي در دولت دموکرات فعلي رويکرد محافظهکار و برخي به دنبال مصالحه بيشتري با ايران هستند. در حال حاضر به خاطر حضور تيم رابرت مالي در وزارت خارجه ايالات متحده، مصالحهجويان با ايران آماده نرمش و همکاريهاي محدود با تهران هستند اما معلوم نيست هفته آينده اين وضعيت در آمريکا در برابر ايران وجود داشته باشد. طرفهاي تندتري هم در دولت فعلي آمريکا وجود دارند مانند معمار تحريمهاي ايران ريچارد نفيو و يا همين بلينکن که نگاههاي تندتري در ارتباط با ايران دارند و اين امکان هم وجود دارد که در موازنههاي بعدي نفوذ بيشتري در تصميمگيري در ارتباط با ايران به دست آورند. در اين صورت نگاه ديگري در ارتباط با ايران در دولت آمريکا حاکم ميشود . البته در مقياس بزرگتر اين تغييرات ميتواند در انتخابات کنگره در ارتباط با ايران رخ دهد. اگر جمهوريخواهان اکثريت را در کنگره در دست گيرند، عملا ميتوانند قوانيني را وضع کنند که کار براي پيشرفت مذاکره يا هر نوع ديپلماسياي با تهران دشوار شود. بنابراين اين فرض که گذشت زمان به نفع تهران است و با طولانيتر شدن مذاکرات ايران امتيازات بيشتري خواهد داشت ،به نظر من فرض غلطي است. کما اينکه گذشت زمان نشان داد که مسئله زمان آنقدر مهم است که ما مشاهده ميکنيم که امروز امکاناتي را نداريم که يکي، دو سال پيش داشتيم. اين مورد مربوط به آمريکا نيست. عنصر زمان در روابط ساير کشورها هم با شدت و ضعف اثرگذار است و موازنههاي داخلي و روابط کشورها در نتيجه زمان تغيير ميکند. در نتيجه گذشت زمان مواضع را ثابت نگاه نميدارد. گذشت زمان در مورد خاص ايران و آمريکا خصوصا در پرونده هستهاي، تنشها را بيشتر خواهد کرد؛ چون امکان پيروزي جمهوريخواهان هم در انتخابات کنگره و هم در انتخابات 2024 وجود دارد و اگر اين اتفاق بيفتد، به نظرم بايد منتظر تنشهاي بيشتري باشيم و شرايط نسبتا آرام فعلي در آن صورت ادامه نخواهد يافت.
اعلام شده است حتي در صورت توافق براي بازگشت به برجام تحريمهاي اوليه همچنان پابرجاست. اين دسته از تحريمها چه ماهيتي دارد که حتي در صورت بازگشت طرفين به توافق وين همچنان ماهيت عملياتي عليه ايران را دارند؟ آيا رفع اين دست از تحريمها امکانپذير است؟
تحريمهاي اوليه تحريمهاي مربوط به دوران پيش از چالش هستهاي ايران و آمريکاست. تحريمها حقوق بشري در طول دوران بعد از انقلاب اين تحريمها عليه ايران وضع شده است. مضاف بر آن تحريمها، بعد از خروج ترامپ از برجام تحريمهاي ديگري هم عليــــه ايــــران وضع شده است. اما تحريمهاي ثانويه، تحريمهايي است که عليه پرونده هستهاي ايران وضع شده است. در برجام هم لغو اين دسته از تحريمها مدنظر بود. در اين معنا که برنامه هستهاي ايران تحت نظارت قرار گيرد و در برابر آن تحريمهاي هستهاي کنگـــره و دولت لغو شود. ايران در مابهازاي تحريمهايي مانند تحريم حقوق بشر، مذاکرهاي نکرده است. تحريمهاي اوليه موثر بوده و هستند و دامنه آنها در طول زمان افزايش هم پيدا کرده و بيشتر شده است. ميتوان دامنه تحريمهاي اوليه را هم کم کرد اما در شرايطي که اين آمادگي نزد طرفين براي مذاکره فارغ از پرونده هستهاي در زمينه نگرانيهاي مشترک وجود داشته باشد. مشخص نيست امکان رسيدن به نتيجه مشترک وجود داشته باشد اما ميتوان اين مسير را رفت تا نگرانيهاي دو طرف به اشتراک گذاشته شود و راهحلهاي احتمالي بررسي تا برخي نگرانيها رفع شود در ازاي آن تحريمها مرتبط با آن حوزه هم رفع شود. البته اين مورد راه طولانياي است و مستلزم اراده دو طرف است که در حال حاضر وجود ندارد. بنابراين با توجه به اين واقعيت انتظارات از برجام بايد در اندازه همان برجام باشد.
از ديدگاه شما ممکن است تصميماتي براي بازگشت برخي از تحريمها عليه ايران به نامي ديگر صورت گيرد؟
به علت دو قطبيها و تغييرات احتمالي در ساختار قدرت در آمريکا، اين احتمال وجود دارد که عمر برجام احيا شده هم بسيار کمتر از گذشته باشد. در اين صورت برجام آنقدر هم که از سال 94 تا 97 براي ايران بازدهي اقتصادي داشت، به همان مقدار هم نميتواند در اين دولت بازدهي داشته باشد. از اين رو کاهش انتظارات از برجام احيا شده بسيار مهم است. البته ميشود عمر برجام احيا شده را تقويت کرد به شرط آنکه ارادهاي در تهران و واشنگتن در اين ارتباط وجود داشته باشد تا موضوعات فراتر از هستهاي مورد گفت و گو قرار گيرد. اين موارد اين شانس را به برجام خواهد داد که عمر طولانيتري داشته باشد.
برخي کارشناسان حوزه سياست خارجي پيشنهاد ميدهند حال که اين امکان وجود دارد که آمريکا در نتيجه تغييرات ساختار قدرت حتي در همين دولت زير برجام احيا شده بزند، ايران درخواست کند که تعهدات آمريکا در شوراي امنيت سازمان ملل به تصويب برسد تا اين تعهدات جنبه حقوق بينالملل پيدا کند و فرداي خروج احتمالي آمريکا از برجام، ساير کشورهاي تحت اين قطعنامه مجبور به همراهي با آمريکا نشوند، آيا اين مورد امکانپذير است؟
قطعنامه 2231 در شوراي امنيت به تصويب رسيد و از حمايت از برجام لازمالاجرا بود. اما زماني که آمريکا از برجـام خارج شد نسبت بـــه همين قطعنامه اهميتي قائل نبود و ساير کشورها هم به خاطر وجود اين قطعنـــــامه بـــه تحريـــمهاي ايالات متحده بــي اعتنايي نشان ندادند. تجربه برجام در اين ارتباط وجود دارد آمريکا حتي به قطعنامههاي شـــــوراي امنيت بياعتنــــايي کرد. آمريکاييها بارها و بارها در امور مختلف دست به اين اقدام زدهاند و در ارتباط با برجام هم اين کار را کردند و در آينده هم باز دست به اين اقدامات خواهند زد. اينکه مرتبا از سوي کارشناسان اعلام ميشود که در حقوق بينالملل تضميني وجود ندارد، اشاره به همين مورد دارد. کشورهايي که قدرتمندتر هستند و بنيان مالي قوي دارند، تخلفات بيشتري در امور بينالمللي دارند و هزينه کمتري هم پرداخت مي کنند. اين مورد ماهيت و سرشت قدرت در جهان است. بنابر اين نميتوان قدرتهاي بزرگ را وادار به ماندن در توافقي کرد.
با وجود اينکه اين مورد را ميدانيم که آمريکا ميتواند هر لحظه از برجام خارج شود و نقض تعهد کرده و خواهد کرد حال چه اقدامي لازم است که دوباره تقض تعهدي از سوي ايالات متحده آمريکا صورت نگيرد؟
نبايد تنها به دنبال تضمين گرفتن از آمريکا براي باقي ماندن در برجام باشيم؛ بلکه بايد شرايطي را به وجود آورد که آمريکا تشويق به ماندن در برجام شود و باقي ماندن در برجام به سود واشنگتن باشد. در اين معنا که ايران ميتواند کارهايي انجام دهد که آمريکا سود ماندن در برجام را بيشتر از سود خروج از توافق بداند و هزينه ماندن در توافق را کمتر از هزينه خروج از توافق ببيند و از اين جهت به خاطر سودي که کسب خواهد کرد، ترجيح دهد در برجام بماند.
ارسال نظر