| کد مطلب: ۱۰۳۷۱۳۸
لینک کوتاه کپی شد

بدرود کرونا؟!

شادمان شکروی نویسنده و استاد دانشگاه

خبر به قول ادبا بهجت اثري شنيدم مبني بر اين که در طي يک روز هيچ آمار مرگ و مير ناشي از کرونا در کشور نداشته ايم. حافظه تاريخي چندان خيره کننده هم لازم نيست که با نگاهي سرسري به گذشته، دريابيم که چقدر اين خبر مسرت بخش و آرام کننده است. مثل هر فرد در ايران و جهان، آرزوي قلبي من هم اين است که مهمان ناخوانده ديگر به اين خانه بازنگردد. ظاهرا که شواهد تاييد کننده اين نکته است. نمي توان براي طبيعت تکليف تعيين کرد. اطلاعات حياتي از بين رفتني نيستند. مي توانند بازآرايي کنند و به شکل ديگر ظاهر شوند. حتي خداي نکرده به شکل به مخرب تر. معمولا فجايع تاريخي درس هاي بزرگي به همراه دارند. دوران پسا کرونا مي تواند و مي بايست دوران بازانديشي در تاريخ اين چند ساله، ريشه و پيامدهاي آن باشد. براي دانشمندان علوم طبيعي و از جمله زيست شناسي، بازنگري در کليت زيست شناسي ضروري است. ظاهرا که دانش زيست شناسي به شکل فعلي با همه پيشرفتي که داشته و درخشش هاي تکنيکي در بررسي هاي فضاهاي پايين تر از فضاي متريک ( ميکرو، نانو و احتمالا در آينده پيکو )، در برابر ابتدايي ترين شکل حيات سپر انداخت و مغلوب شد. نهايت دانش بشري به توليد واکسن هايي انجاميد که البته در موثر بودن آن ها ترديدي نيست اما اگر مانند بسياري موارد ديگر، لطف طبيعت همراه نبود و طبيعت خود، مسئوليت مقابله با ويروس را به دست نمي گرفت، محتمل بود که در برابر بازي هاي هوشمندانه ويروس بي اثر شود. تنها کافي بود ويروس چند بازآرايي در اطلاعات خود ايجاد کند. آن وقت شکل ديگري از حيات در برابر چشم ما قرار مي گرفت که مي بايست از نو با آن مواجه شويم. مثل اژدهاي هفت سري که هر سرش را بزني هفت سر ديگر بيرون خواهد آمد. متاسفانه دانش زيست شناسي ما، حتي در قرن بيست و يکم، تا حد قابل توجهي در رويکردهاي مکانيستي ( به بيان عام ) محصور شده است. هنوز عمده کتاب ها و مقالات مربوط به ميکروبيولوژي، بر انسان محوري افراطي استوار هستند و شايد در آن محصور شده اند. شناخت حيات از منظر انسان و نه واقعيت حيات. طبيعي است که انسان، حيات را مطابق ديد انساني خود ترسيم مي کند. چنانکه بر فرض مثال لاک پشت کليت حيات را همراه با يک لاک بزرگ بر پشت خواهد ديد و نهنگ کليت حيات را به زير آب منتقل خواهد کرد. نه لاک پشت مي تواند زيست شناسي نهنگ را بنويسد و نه نهنگ مي تواند حيات لاک پشت را توصيف کند. مسئله اين است که هردو در ساختار زيست شناختي خود محصور هستند. انسان سيستم ذهني باشکوهي دارد. در اين ترديدي نيست منتها اگر اين سيستم ذهني خوراک خود را مطلق از يافته هاي محصور در چهارچوب درک انسان بگيرد، همان مسئله لاک پشت و نهنگ تکرار خواهد شد. چه کسي است که نداند دستگاه بينايي انسان تنها بخش بسيار کوچکي از امواج الکترومغناطيس را تشخيص مي دهد. به همين شکل شنوايي، لامسه و ديگر حواس او نيز محدوديت خاص خود را دارند. نتيجه اين که ذهن انسان محدود است ولي حيات لزوما از محدوده دريافت هاي انساني تبعيت نمي کند. اين انسان است که مي بايست در جهت شناخت واقعي حيات تلاش کند و نه اين که باز بر اين پافشاري کند که حيات مي بايست مطابق دريافت هاي او باشد ولاغير. دوران پسا کرونا مي بايست دوران شجاعت ورود به عرصه هاي وسيع تر از آگاهي باشد. دانش انسان در حال تزايد است و در اين ترديدي نيست منتها به دليل محبوس بودن در ساختار انساني ( به طور مطلق) زيست شناسي به دانشي مکانيستي بدل شده که با رويکرد سيال و به نهايت منعطف ابتدايي ترين شکل حيات ( ويروس ) نمي خواند. در واقع ما قادر به درک ويروس نيستيم و نکوشيده ام باشيم. اين است که ويروس براي ما با پيچيدگي هاي ناشناخته همراه است. تا زماني که ويروس و باکتري، به ما آزار مستقيم نرسانيده اند مي توان از اين مسئله صرفنظر کرد و کماکان به زيست شناسي فعلي دل خوش کرد. اما آيا زماني که امثال کرونا يا حتي خود کرونا به ميدان بازگشت و ضريب مرگ و مير خود را به مراتب بالاتر برد، باز هم مي توانيم مسئله را ناديده بينگاريم؟ اگر منطقي نگاه کنيم کرونا جايي نرفته است. در مجموعه حياتي است و اگر صلاح بداند ( به هر دليلي) مجدد بازگشت خواهد کرد. شايد طبيعت با مهرباني خاصي که دارد به ما مدتي فرصت داده باشد تا براي مهيا شدن جهت درگيري دوباره آماده شويم. اين آمادگي مستلزم بازانديشي است و در اين بازانديشي مي بايست شجاعت به خرج دهيم و قدري از فضاي فعلي خارج شويم. زيست شناسان فراانديش در اين زمينه کم صحبت نکرده اند. کم انتقاد نکرده اند. متاسفانه صداي آن ها نشنيده شده است. اگر اين بار هم شنيده نشود، ممکن است به جاي خداحافظ کرونا مجبور باشيم سلام کرونا را انتخاب کنيم يا سلام دوباره.

ارسال نظر

هشتگ‌های داغ

آخرین اخبار

پربازدیدترین اخبار