کدام «حمایت»؟ کدام «توسعه»؟
هادی حسینینژاد روزنامهنگار
سيوسومين نمايشگاه کتاب تهران، بعد از دو سال وقفه که دليل آن شيوع بيماري کرونا در کشور بود، امروز سهشنبه 20 ارديبهشت، رسماً افتتاح ميشود و تا 31 ارديبهشت، ميزبان ناشران و بازديدکنندگان است. اين نمايشگاه که به دليل گستره حضور هموطنان، بهعنوان بزرگترين رويداد فرهنگي کشور قلمداد ميشود، اهداف مختلفي را دنبال ميکند اما در صدر اين اهداف، دو هدف همواره از سوي مديران و برگزارکنندگان، بهعنوان اهداف اصلي مطرح ميشود: 1- توسعه کتاب و کتابخواني در جامعه. 2- حمايت از صنعت نشر و مشخصاً ناشران. در اينکه آيا اين رويداد طي سيودو دوره در نيل به اهداف مذکور، موفق بوده است يا خير، همواره از سوي منتقدان و کارشناسان مورد توجه قرار گرفته، ضمن آنکه اساساً بايد تعريف روشني از مفاهيمي چون «توسعه» و «حمايت» داشته باشيم. مثلا؛ آيا افزايش تعداد ناشران از چند صد نشر به بالاي 20 هزار نشر طي اين سالها، به مثابه توسعه است؟ يا افزايش نوبتهاي چاپ کتاب در سالهاي اخير؛ آن هم در شرايطي که شمارگان کتابها سالبهسال رو به کاهشاند و در بسياري موارد به 100 يا حتي 50 نسخه رسيدهاند، مفهوم توسعه را براي ما تأويل ميکند؟ وضعيت مطالعه در کشور چطور؟ آيا سرانه مطالعه کتاب در جامعه ما، رضايتبخش و رو به توسعه بوده است؟ نمونه اين سوالها را البته ميتوان در بررسي مفهوم «حمايت» نيز مطرح کرد و در عرصه کتاب، مصاديق آن را مورد بررسي قرار داد. مثلا؛ آيا ارائه تسهيلات و امتيازات ويژهاي چون اعطاي وام، خريدهاي حمايتي و برپايي طرحهاي مختلف از يکسو، و تسهيل در صدور پروانه نشر از سوي ديگر، در واقع مصداق حمايت از اين صنعت و بازار کتاب بوده است؟ آيا برگزاري چند دهه نمايشگاه کتاب تهران و نمايشگاههاي استاني که بهصورت سالانه در سراسر کشور، زمينه فروش مستقيم ناشران (با حذف حلقههاي مياني و پاياني زنجيره نشر؛ يعني موزعان و کتابفروشان)، حمايت از صنعت نشر است؟ اگر اينطور بوده، آيا صنعت نشر ما امروز، بعد از دريافت حمايتهاي چهاردههاي و تزريق صدها ميليارد (يا حتي بيشتر) بودجه فرهنگي، حال و روز خوشي دارد؟ اگر اينطور است، چرا هنوز که هنوز است صاحبان نشر، چشم به راه برگزاري نمايشگاهها، خريدهاي حمايتي، يا دريافت کاغذ يارانهاي و... اند؟ چرا مسئولان هر سال در نشست خبري نمايشگاه کتاب تهران، چند روز مانده به برگزاري، بر شرايط ناگوار اقتصاد نشر و ناشران صحه ميگذارند تا ضرورت حمايت از آنها را پررنگ کنند؟بدون شک، حمايت از صنعت نشر و تسهيل در امر انتشار و دسترسي اهالي جامعه به کتاب از وظايف وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي است. اما مسأله اينجاست که در حوزه فرهنگ نيز مانند بسياري از حوزههاي ديگر، وظايف و اهداف به سادهترين شکل خود از سوي مديران، تفسير ميشوند. بله؛ تزريق يارانههاي مستقيم به اهالي نشر و صنايع وابسته به آن هم نوعي حمايت است؛ اما بدترين نوع آن! خصوصاً وقتي با ورود مستقيم ارکان دولت (ارشاد) به بازار کتاب همراه ميشود. چرا طي اين چنددهه، صنعت نشر نتوانسته روي پاي خود بايستد، براي خودش تصميم بگيرد، نمايشگاه يا فروشگاههاي خودش را داشته باشد، درباره چند و چون برگزاري آن، تصميم بگيرد و براي اصلاح آسيبهايي که امروز، حتي مديران مستقيم دولتي و فرهنگي نيز بر آن اذعان دارند فکري بکند؟ مسأله جالبتر اينکه همان ميزان از مشارکتي که اتحاديه و تشکلهاي نشر در برگزاري نمايشگاه کتاب تهران داشتند و در قالب «طرح واسپاري» مطرح بود، در نمايشگاه پيشرو از دست دادهاند و خلافِ عادت دورههاي پيشين، تمام روساي کميتهها و بخشهاي مديريتي و اجرايي نمايشگاه، به مديران و مسئولان ديروز و امروز سپرده شده است! به طور حتم برخي از مفاهيم و تعابير، نياز به بازانديشي و حتي بازتعريف دارند؛ مفاهيمي مثل «حمايت» و «توسعه».
ارسال نظر