صرف رابطه با مسکو پاسخگو نیست
آرمان ملی- علیرضا پورحسین: راهبرد فعلی ایران در شرایط حاضر مبتنی بر راهبرد نگاه به شرق است. در این ارتباط تصمیمگیران دستگاه دیپلماسی کشور تلاش دارند که بیشترین روابط راهبردی خود را با کشورهایی همچون روسیه و چین تنظیم کنند. به نظر میرسد که سیاست نگاه به شرق در سایه توسعه روابط خارجی با روسیه مطلوبیت بیشتری برای تصمیمگیران و تصمیمسازان ایران دارد اما بروز و ظهور برخی از کنشها و الگوهای مقامات کرملین نشان میدهد که روابط خارجی ایران و توسعه روابط راهبردی با روسیه خالی از اشتباه نیست. در این خصوص «آرمانملی» گفتوگویی با صلاحالدینهرسنی، تحلیلگر مسائل بینالملل داشته است که در ادامه میخوانید.
به طور کلی چرا رابطه با مسکو پاسخگوی نیازهای ایران نیست؟
نوعی بیاعتمادی در میان افکار عمومی ایران در قبال روسیه وجود دارد. این بیاعتمادی چه در زمان روسیه تزاری و چه در دوران شوروی وجود داشته و در دوره کنونی باز تولید شده است. در واقع مجموعه اقدامات ایذایی و کار افزایانهای که روسها از دوران تزار تاکنون در قبال ایران انجام دادهاند، میتوان به این نتیجه رسید که نمیتوان به روسیه اعتماد کرد. در همین راستا نباید دستگاه دیپلماسی همه تخممرغهای خود را در سبد روسیه قرار دهد. در این ارتباط کافی است که ما بخواهیم رفتارهای روسها را در قبال خود مرور کنیم تا متوجه شویم که نباید به آنها اعتماد کنیم. رفتارهایی همچون اشغال ایران در جنگ جهانی دوم، یا قبلتر از آن در دوران قاجاریه و مشخصا در طی قراردادهای ننگینی مثل گلستان و ترکمنچای، به توپ بستن مجلس ایران یا مظاهر مشروطه در عصر استبداد صغیر، تعرض و حمله به حرم امام رضا (ع)، مناقشه با روسیه بر سر رژیم حقوقی دریای خزر، اختلاف در سوریه، جلوگیری از عادی سازی روابط غرب با ایران، رفتارهای کجدار و مریز روسیه در پروژه نیروگاه بوشهر، مواضع لرزان و ناشفاف و رفتارهای سرشار از پارادوکسیکال روسیه در برجام، همگرایی با تلآویو در
واقعیتهای میدانی سوریه برای آچمز کردن ایران در جنوب سوریه، ماهیگیری از آبهای آلوده به کرونای ایران یعنی سهمخواهی در ساخت واکسن اسپوتنیک، سکوت معنادار بابت مسدود سازی راه ارتباطی تاریخی ایران و ارمنستان با همدستی ترکیه و سرانجام چانهزنیهای نیابتی و البته نامطمئن اولیانوف در نشستهای وین، همگی از نشانههای بارز سیاست اغفال و انفعال مسکو در قبال تهران و به عبارتی سوابق بدعهدی روسیه در قبال ایران را به نمایش میگذارد.
علت اتخاذ این سیاست از سوی روسیه در قبال ایران چیست؟
اصلی در سیاست خارجی روسیه وجود دارد به نام اصل واقعگرایی و منطق منافع ملی و همین اصل به روسیه اجازه میدهد که بخواهد در راستای تامین منافع ملی خود قدم بردارد. بنابراین و در سایه تعقیب اصل منافع ملی و منطق واقعگرایی، تفاوتی نمیکند که چه رئیسجمهوری در روسیه روی کار باشد. در واقع هر کسی که در روسیه روی کار باشد، خودش را موظف میداند این منافع را دنبال کند. اگر میبینید که در زمان تزاری هم قراردادهای گلستان و ترکمنچای به ایران تحمیل شد، آن زمان هم روسها برمبنای منافع ملی خودشان عمل میکردند. در دوران فعلی هم اگر در مساله رژیم حقوقی دریای خزر مشکلی داریم، یا در موضوع اجرای پروژههایی که توسط روسها مدیریت میشود وجود دارد، باز هم عامل آن، همان منافع ملی است که دولت روسیه برای خود قائل میشود.
رابطه خوب روسیه و اسرائیل میتواند برای ایران دردسرساز شود؟
نوع روابط معناداری که روسیه تحت زعامت ولادیمیر پوتین در قبال تلآویو اتخاذ کرده، باید متضمن تجدیدنظر دستگاه دیپلماسی در قبال توسعه روابط راهبردی با مقامات کرملین باشد. در شرایط حاضر مهمترین مسئله ایران مناقشه فزاینده با تلآویو است. تهران نه تنها تلآویو را به رسمیت نمیشناسد بلکه به چیزی کمتر از امحای کامل تلآویو رضایت نمیدهد. در کنار این مناقشه روسیه یکی از پیشرفتهترین روابط را با اسراییل دارد. روسیه به کرات نشان داده است که با نقشیابی تهران در واقعیتهای میدانی سوریه پسا داعش موافقتی ندارد و هیچگاه حاضر نشد که منافع رابطه با تلآویو را به خاطر دوستی و نزدیکی با ایران از دست بدهد. در واقع در همین نقطه است که تعارض منافع تهران و روسیه پدیدار میگردد. در این میان حیرتآور آن است که ما نمیتوانیم به ولادیمیر پوتین بگوییم و وادارش کنیم چون ما به تو نیاز داریم و قرار است رابطه شما با ما راهبردی باشد، باید از منفعت خود در قبال تلآویو دست بکشی. قطعا نه چنین توصیهای از ما صورت میگیرد و اگر هم چنین توصیهای انجام شود، او جدی نمیگیرد و به آن عمل نمیکند.
با این وجود پیشنهاد روسیه به ایران در خصوص توافق موقت با غرب را چگونه ارزیابی میکنید؟
هدفی که روسیه از رهگذر ارائه این پیشنهاد دنبال میکند، اغوای ایران و همچنین قراردادن آن در نقطه ضعف و جایگاهی که نتواند از پیشرفت برنامههای هستهای خود به منزله موازنه وحشت و تهدید در امتیاز گرفتن از غرب در مذاکرات وین استفاده کند. در واقع روسیه به این باور رسیده است که سیر فعالیتهای هستهای ایران یعنی از زمان به قدرت رسیدن بایدن و مشخصا از پایان ژوئن تا اواخر نوامبر سال گذشته، سرعت و پیشرفت بیشتری در قبال اتخاذ سیاست صبر و مماشات و ابتکارات دیپلماسی مقامات کاخ سفید داشته است و همین اسباب نگرانی روسیه شده است. سیاست خاص روسیه آنجا خود را نشان میدهد که میداند خواست و مطالبه تهران در مذاکرات وین، لغو همه تحریمها و مشخصا تحریمهای مغایر با برجام است نه برخی از آنها. این وضعیت و بروز و ظهور چنین نشانگان و پیشنهاداتی، به معنای فرصت طلبی روسها و همچنین ناپایداری و شکنندگی روابط تهران- مسکو است. وقتی چنین پیشنهادی از سوی روسیه مطرح میشود باید کمی تردید کرد چراکه میداند یک روابط پایدار تهران با غرب هیچگاه به نفع روسیه نیست. در سطحی دیگر، گفتوگوی همزمان واشنگتن با مسکو در مذاکرات وین حول محور بحران
اوکراین، قرینه دیگری است که نشان میدهد توافق پیشنهادی روسیه قابل راستیآزمایی نیست و جنبه جانبدارانه آن در حمایت از مواضع تهران در مذاکرات وین و احیای برجام بسیار ضعیف و ناامید کننده است چراکه روسها مذاکرات خود با واشنگتن بر سر بحران اوکراین را به وسیله وزیر امور خارجه خود از سر گرفتهاند در حالیکه چنین مذاکراتی بر سر احیای برجام را از طریق یک دیپلمات دون پایه دنبال میکنند.
ارسال نظر