| کد مطلب: ۱۰۲۷۵۰۵
لینک کوتاه کپی شد

احزاب بايد به «نفع مردم» مطالبه كنند؛ نه التماس!

آرمان ملی: کاندیداهای اصلی جریان اصلاحات در انتخابات 1400 ردصلاحیت شدند، بنابراین برخی احزاب تصمیم گرفتند تا حضور فعالی در این انتخابات نداشته باشند. پس از انتخابات ریاست جمهوری هم تمام قوا دارای یک تفکر اصولگرایانه شدند که همین یکدستی فرصتی برای اصلاح‌طلبان بود که به بازخوانی گفتمان اصلاح‌طلبی پرداخته و تصمیمات جدید اتخاذ کنند. این فضای جدید شاید سبب شود که اصلاح‌طلبان حضور پررنگی در انتخابات 1402 مجلس داشته باشند و گفتمان اصلاح‌طلبی را گسترش دهند. در این راستا سعید‌شریعتی، عضو شورای مرکزی حزب اتحاد ملت با «آرمان ملی» به گفت و گو پرداخت که در ادامه می‌خوانید.

روند بازسازی و سیاست‌‌ورزی در جریان اصلاحات، بعد از انتخابات 1400 در چه مسیری است؟
احزاب کشور بر اساس اساسنامه و ضوابط قانون احزاب مکلف هستند که هر سال کنگره سراسری را برگزار و ارکان اصلی که همان شورای مرکزی است را با حضور ناظران وزارت کشور انتخاب کنند. همچنین احزاب موظف هستند، فعالیت‌های خود را به کمیسیون ماده 10احزاب اعلام کنند. این روندی است که در همه احزاب فعال کشور جریان دارد و احزاب اصلاح‌طلب هم بر اساس همین قانون و رویه اقدام می‌کنند که فارغ از موضوعات محتوایی و بحث‌های سیاسی مربوط به انتخابات خرداد ماه امسال است. تجربه انتخابات 1400 مانند هر تجربه سیاسی برای احزاب حائز اهمیت است و طبعا اهداف و خط مشی‌ها و جهت گیری‌های آینده احزاب اصلاح‌طلب هم معطوف به اتفاقات و تجربیاتی است که در خلال انتخابات 1400 و اتفاقات پیش و پس از آن رخ داد. تجربه‌ای که از آن درس می‌گیرند و در عمل خط مشی‌هایشان را بر اساس آن تجربیات تنظیم می‌کنند.
رئیس دولت اصلاحات پیامی برای کنگره حزب اتحاد ملت ایران صادر کردند که در آن پیام اشاره شده احزاب برای کارآمدتر شدن در عین حال که به حکومت و قدرت نظر دارند، به تقویت جامعه و نهادهای مدنی بپردازند. این موضوع تا چه اندازه قابل تحقق است؟
رویکرد جامعه محوری نگاهی است که اندیشه اصلاح‌طلبی حامل آن است. احزاب اصلاح‌طلب به دلیل اتکا به پایگاه‌های اجتماعی و اخذ توان، قدرت و نیرو از پایگاه اجتماعی خودشان همواره در تعامل با اقشار و اصناف مختلف در جامعه بوده و هستند. تاکید رئیس دولت اصلاحات با طرح این موضوع در حقیقت اشاره به این حقیقت دارد که در جامعه قدرت پراکنده‌ای وجود دارد که اگر احزاب با یک هدف‌گذاری دقیق و برنامه‌ریزی روشن تلاش کنند این قدرت پراکنده، شکل متمرکز به خود بگیرد و به شکل یک کانون دربیاید، در آن زمان است که می‌توانند با اتکا به این قدرت کانونی که منشاء آن قدرت پراکنده در جامعه است، به یک توازن قوایی با قدرت متمرکز در حاکمیت برسند. به‌عبارتی موقعیت خودشان را در چانه‌زنی‌های سیاسی در سطح قدرت تثبیت کنند که این موضوعات در حقیقت، روح جامعه محوری است. اگر هدف اصلی طی این روند باشد، احزاب باید در وهله نخست به مطالبات و تقاضاهای موجود در جامعه توجه بکنند و در مرحله بعد، آن را تبدیل به مطالبات کانونی شده‌ای از حاکمیت کنند مانند ذره‌بین که شعاع خورشید را کانونی می‌کند، سبب ایجاد حرارت می‌شود، باعث تبدیل و تاثیر می‌شود و شعله بر‌می‌انگیزد. یکی از کارکردهای احزاب هم این است که بتواند تقاضاهای منتشر در جامعه بین اقشار، نهادها وسازمان‌های مردمی را کانونی کند، قدرت بسازد و درچانه‌زنی قدرت از آن استفاده کنند. همچنین احزاب باید بتوانند به نفع جامعه مدنی از دولت امتیاز بگیرند. این برداشتی است که من از پیام رئیس دولت اصلاحات دارم.
در حزب شمــا چه تلاش‌هایی بـرای تحقق این موضــوع شده است؟
پیش از این در حزب اتحاد به این موضوع پرداخته شد. چنانکه در برنامه راهبردی که در آستانه انتخابات منتشر کردیم، تاکید ویژه‌ای بر یک موضوع داشتیم که عنوان آن برنامه «جامعه قدرتمند، دولت توانمند» بود. طبیعتا نقطه نظرات ما معطوف به این معناست که اگر جامعه قدرتمند باشد یعنی قدرت‌های منتشر در جامعه، کانونی و تبدیل به یک نیروی اثر گذار شود، به توانمندی دولت و دولت توانمند در بستر جامعه قدرتمند تبدیل خواهد شد. اکنون فصل خوبی است احزاب اصلاح‌طلب که از مسئولیت و پاسخگویی در حوزه مسئولیت‌های اجرائی، تقنینی، ‌قضائی و.. دور هستند، به بازنگری در اهداف و برنامه‌های خودشان بپردازند و به قدرتمندسازی جامعه فکر کنند.
البتــه باید در نظــر داشته باشید که احزاب مانند قبل تاثیرگذاری در میان مردم ندارند. به عبارتی احزاب دیگر به عنوان مرجع تصمیم گیری در جامعه شناخته نمی‌شوند.
احزاب متولی و قیم جامعه نیستند بلکه تقاضاها و مطالبات در بستر جامعه به خود نیروهای اجتماعی، سازمان‌های مردمی و گروه‌های ذی‌نفع باز می‌گردد و کاری که احزاب باید انجام دهند، برقراری ارتباط و سازماندهی به این خواسته‌های منتشر و مطالبات پراکنده است. در واقع یک مجموعه از گفت‌وگوهای طرفینی بین نمایندگان اصناف، اقشار و سازمان‌های مردم نهاد (طرفداران صلح، محیط زیست، حقوق زنان و...) که با احزاب صورت گیرد تا نارضایتی‌ها و تقاضاهایی در جامعه وجود دارد، تبدیل به مطالبه شود. احزاب باید این مطالبات موجود اجتماعی را نمایندگی کنند. نگرش هر حزب با توجه ظرفیت، اندیشه، تفکر و گرایشش نسبت به این مطالبات متفاوت است. یک حزب سویه‌ها و مطالبات اقتصادی را بیشتر در کانون توجه خودش قرار می‌دهد، حزبی دیگری هم مطالبات سیاسی و یک حزبی تقاضاهای اجتماعی را در نظر دارد که این تقسیم کاری است که می‌تواند حرکت های جبهه‌ای را فراگیرتر کند.
به کانونی کردن مطالبات توسط احزاب اشاره داشتید. در سوی دیگر نهادهایی هستند که وظیفه تحقق مطالبات را دارند. چگونه می شود این نهادها را قانع به گفت و گو و تحقق مطالبات گردد؟
نهادهای مسئول با خواهش، تمنا و درخواست ملاقات، گفت‌وگو نمی‌کنند و معنی گفت‌وگو این نیست. عرصه قدرت عرصه در واقع خواهش و التماس، دعوا و خشونت نیست. عرصه گفت و گوی قدرت‌ها با هم است. شما باید قدرت باشید تا بتوانید با قدرت حرف بزنید وگرنه نه باید التماس کنید، و نه باید خشونت بورزی. مفهوم قدرت با خشونت متفاوت است. مفهوم گفت‌وگو با التماس هم متفاوت است. احزاب اگر می‌خواهند با قدرت گفت‌وگو داشته باشند، باید قدرت داشته باشند. کما این که شما وقتی به بازار بروید، با التماس یا دعوا، جنسی به شما داده نمی‌شود. در مغازه‌ای که می‌خواهید خرید کنید، می‌گویند اگر پول دارید می‌توانید خرید کنید. ‌اگر می‌خواهید ماشین بخرید، باید به اندازه قیمت آن ماشین قدرت مالی داشته باشید. در حوزه قدرت و سیاست هم اگر می‌خواهید با قدرت وارد گفت‌وگو شوید، باید اعتبار لازم را داشته باشید.
این قدرت و اعتبار چگونه به‌دست می‌آید؟
احزاب اگر بتوانند مطالبات جامعه را کانونی کنند، بدون التماس و خشونت قدرت تمکین می‌کند و حاکمیت با آنها وارد گفت‌وگو می‌شود. در آن زمان می‌توانند از طرق تفاهمی و توافقی در واقع مسائل و مشکلات جامعه را رتق و فتق کنند این در صورتی است که طرف مقابل فهم درستی از قدرت داشته باشد و قدرت را در مسیر تحقق خواست جامعه بکار گیرد ضمن اینکه متوجه ضررهای ناشی از تک صدایی در جامعه هم باشد.
یکی از محورهای پیام رئیس دولت اصلاحــات گفت و گوی درون جبهه‌ای و گفت‌وگو با مردم بود. با توجه به وضعیت اقتصادی و تنگناهای معیشتی گفت و گو با مردم چگونه ممکن است؟
احزاب سیاسی منشاء تصمیم گیری نیستند که بتوانند چاره‌ای برای معیشت مردم پیدا بکنند. مسئول وضعیت معیشت مردم در حال حاضر دولت و دیگر نهادهای تصمیم‌گیر هستند. نهادهایی که خودشان را مستقل از احزاب می‌دانند و در واقع تاکنون توجهی به احزاب نداشته‌اند، اما برای حل مشکلات معیشتی جامعه می‌توانند با اخذ توجه احزاب، همراهی، همدلی، هم سخنی و تلاش برای بازتاب دادن صدای مردم از میزان نارضایتی‌ها کم کنند. تنگنای معیشتی یک مسأله است و درد دیگر صدای محرومان، فقرا و صدای محذوفان و یا صدای افرادی است که استخوان آنها در فشارهای معیشتی خرد می شود اما به گوش نهادی نمی‌رسد. احزاب اگر در بخش اول یعنی در رفع واقعی تنگناها و فشارها کاری کنند که اختیاری در توان آنها نیست و تصمیم گیر و مجری نهادهای دیگر هستند اما همین احزاب می‌توانند در کنار مردم باشند، درد و رنج مردم را لمس بکنند و نشان بدهند که همدرد هستند و تحمل این درد را با همدلی با جامعه تقلیل بدهند.
عملکــرد دولت را در این مدت که از شروع کار آن گذشته است، چگونه ارزیابی می‌کنید؟
نه در صد روز اول بلکه به گمانم اگر دولت در صد روز دوم و سوم هم با این منطق بخواهد مسیر را ادامه دهد، تحولی در زندگی، معاش مردم رخ نمی‌دهد. این دولت تا اینجای کار نشان داده که توان بکارگیری نیروهای کارآمد، توان بسیج نیروهای کارشناس را دارد، ولی توان اقناع اجتماعی را ندارد. این دولت نشان داد توان چانه زنی در سطح بین‌المللی را هم در حد مطلوب ندارد. در برخی موضوعات نمایان شد که دولت به وظایفی که بر عهده دارد هم اشراف دارد اما بیش از آن که برنامه منسجم، عملیاتی و قابل سنجش و ارزیابی ارائه کرده باشد، به سر دادن شعار پرداخته است. تا اینجا هم هنوز بذری نکاشته‌اند که محصولی درو بکنند. آنچه هم که تا امروز اتفاق افتاده، آثاری است که در واقع بذر آن در دولت قبل پاشیده شده است مانند واکسیناسیون کرونا. هر دولت دیگری هم که بر سر کار امد، به جز دولت آقای رئیسی به دلیل اینکه سفارش‌های واکسن داده شده بود و پول‌ها هم به شکلی پرداخت شده بود واکسیناسیون اتفاق می‌افتاد. اینکه همین معاون اول با یک رفتار بسیار خاص که در جای خودش قابل رسیدگی است که گفت ما داریم واکسن داخلی تولید می‌کنیم و عملا جلوی واردات واکسن را گرفتند و کلی هزینه هم شد و نهایتا این ماجرا به تاخیر افتاد و بعد به این نتیجه رسیدند که نمی‌توانند و مسیرهای ورود واکسن را خودشان باز کردند در اقداماتی که در دولت قبل شده بود الان به ثمر نشست. در باقی ماجرا هنوز این دولت در حال شخم زدن است و بذری نکاشته است و آبیاری نکرده که ببینیم چه محصولی از آن در می‌آید که بشود در موردش داوری کرد. اگر در حد همین تحویل و تحول مدیران و مسئولان بخواهیم ارزیابی بکنیم عیار دولت فعلا در حد پذیرش همگان نیست حتی در جریان اصولگرا، یعنی اگر اعتماد و اتکائی به خود جریان اصولگرا وجود داشت در این دولت چهره‌های زبده‌تر، توانمندتر، آشناتر با امور اجرائی در سطوح مختلف دولت به کار گرفته می‌شدند. مقایسه بکنید در حوزه‌های مختلف، نیروهایی که به کار گرفته شده‌اند آیا واقعا سرمایه نیروی انسانی کشور در این حد است، ‌اگر در این حد است واویلا! اگر نه از این حد فراتر است و به کار گرفته نشده است که باز هم واویلا! این واویلاها بعدا آثارش مشاهد می‌شود. هفته آینده اولین سند موسوم به بودجه خودشتان را می‌خواهند ارائه بکنند و ببینیم برنامه آنها برای یک سال آینده در تامین منابع و تخصیص هزینه‌های سال آتی کشور بر چه سیاقی بسته خواهد شد. شما خواهید دید که این بودجه چگونه بسته خواهد شد و چه عوارض و مشکلاتی را برای سال آینده کشور رقم خواهد زد. چون رسما سند بودجه 1401 منتشر نشده پیش داوری نمی‌خواهیم بکنیم ولی منتظر می‌مانیم تا سند منتشر بشود و بعد راجع به آن سند خیلی می‌شود حرف زد و نشان داد که مشکلات بر چه پایه‌ای می‌چرخد.

ارسال نظر

هشتگ‌های داغ

آخرین اخبار

پربازدیدترین اخبار