| کد مطلب: ۱۰۲۲۸۸۵
لینک کوتاه کپی شد

حفظ شانگهای در توازن با غرب است

آرمان ملی- حمید شجاعی: بسیاری از تحلیلگران و کارشناسان بر این عقیده‌اند که سیاست خارجی مطلوب رویکرد و نگاه متوازن و متعادل به همه کشورها و روابط بر اساس منافع ملی است. به عبارت دیگر برای فعالیت و نقش آفرینی بهتر در منطقه و نظام بین‌الملل باید بتوان با همه کشورها مناسبات سودمند و سازنده برقرار کرد. این در حالی است که از ابتدای انقلاب تاکنون سیاست خارجی کشورمان مبتنی بر شعار نه شرقی، نه غربی، جمهوری اسلامی است، اما به‌نظر می‌رسد که شرایط منطقه و نظام بین‌الملل به گونه‌ای نیست که بدون ارتباط و تعامل با شرق و غرب بتوان نیازها، خواسته‌ها و اهداف کشور را تامین کرد. به همین جهت است که تحلیلگران سیاست خارجی می گویند باید بر اساس رویکرد ارتباط متوازن با شرق و غرب به پیش رفت. در همین راستا عضویت دائم ایران در سازمان همکاری شانگهای به عنوان یکی از مهم‌ترین پیمان‌های امنیتی- اقتصادی در آسیا و حتی جهان موفقیتی است که می‌توان آن را در راستای سیاست نگاه به شرق تبیین کرد. از طرف دیگر برجام نیز به عنوان توافقی بین‌المللی که در راستای ایجاد صلح و ثبات بین‌المللی از آن یاد می‌شود توافقی است که با احیای آن و در ادامه رفع تحریم‌ها می‌تواند به تعاملات سازنده و مثبت با کشورهای غربی منجر شود. البته همه اینها در گرو سیاست خارجی قوی و قائل به همکاری با همه کشورها است که به نظر می‌رسد دولت رئیسی در پی همین معنا در راستای منافع ملی باشد. در همین راستا برای بررسی عضویت ایران در سازمان شانگهای و منافع آن، سیاست نگاه به شرق و احیای برجام و مسائل آن «آرمان ملی» با محمدعلی سبحانی سفیر سابق ایران در لبنان و تحلیلگر مسائل بین الملل به گفت و گو پرداخته است که می‌خوانید.

سیاست نگاه به شرق در دولت آقای رئیسی و تحکیم ارتباط با چین و روسیه را چطور ارزیابی می‌کنید و این مساله چه ثمراتی برای کشورمان خواهد داشت؟
من معتقدم نگاه به شرق وقتی می‌تواند به توفیق برسد که بتوانیم با همه دنیا روابط مناسب داشته باشیم. یعنی آرمان‌های انقلابمان و منافع ملی که همیشه یک جور موازنه منفی را در جهان پیگیری می‌کرده چندان با این رویکرد که همه سیاست خارجی خود را به یک سمت ببریم همخوانی ندارد و اجازه نمی‌دهد. البته دولت فعلی نیز تاکنون عکس این دیدگاه را نگفته و من معتقدم آنها نیز باید همین دیدگاه را داشته باشند. دیگر اینکه من تاکنون دو بار بحث استمرار در سیاست خارجی را به صورت مقاله مطرح کردم که یکی از مفاهیم سیاست خارجی در نظام بین‌الملل و سیاست خارجی دولت خوب محاسبه می‌شود. اساسا مفهومnition Conti در سیاست خارجی این است که تغییرات در سیاست‌ها و رویکردها حداقلی است. لذا سال‌های سال است که بر روی سیاست خارجی جاری کار می‌شود و اینگونه نیست که این سیاست صرفا در دولت فعلی اتخاذ شده باشد. چرا که با تک تک این کشورها کار شده و تازه مدتی است که به نتیجه رسیده و بنا بود که در همین اجلاس شانگهای نیز این مساله اعلام شود. البته یک دیپلماسی منسجم و فشرده‌ای در چند سال گذشته این رویکرد نگاه به شرق را ساماندهی کرد که چندان نگاه مذمومی نیست و ما باید به هر جایی که منافعمان در آنجا تامین می‌شود نگاه کنیم. حال تفاوتی نمی‌کند که شرق، غرب، آسیای میانه، اروپا یا آفریقا است هر جا منافع داریم باید به آن نگاه کنیم. سیاست خارجی درست و دقیق می‌تواند یک سیاست ایرانی مبتنی بر منافع ملی باشد.
عضویت دائم ایران در سازمان همکاری شانگهای و فرصت‌های آن برای ایران را چگونه ارزیابی می‌کنید؟
بر مبنای آنچه که گفته شد اجلاس شانگهای اجلاس مهم منطقه‌ای است که عضویت در آن بسیار می‌تواند برای کشور از زوایای مختلفی مفید فایده باشد. از سال 1991 به این طرف که در نظام بین‌المللی تغییراتی ایجاد شد، شوروی از هم پاشید، نظام سلطه شرق و غرب در هم ریخت و به اشکال دیگری تغییر کرد تا امروز که سیاست مستقل و صحیحمان این است که دنیا چگونه برای ما ظرفیت و امکانات دارد مواجه این منظور هستیم که چطور می‌توانیم با حفظ منافع ملی از این ظرفیت‌ها استفاده کنیم. در برهه‌ای از زمان تلاشی شد که سیاست آمریکایی بر جهان حاکم شده و جهان تک قطبی شود اما خیلی زود مشخص شد که جهان تک قطبی مقدور نیست. لذا اکنون جهان چند قطبی شده و شاید برخی کشورها را نتوانیم بگوییم قطب اما به خاطر ظرفیت‌های انسانی، جاذبه‌ها و عملکرد مدرنشان تبدیل به قدرتی شده‌اند که بر روی آن قدرت حساب می‌شود. در این نظام بین‌المللی نقش اتحادیه‌های منطقه ای خیلی مهم است. یعنی اگر شما بتوانید در یک منطقه‌ای به عنوان همراه و همکار یک گروه قدرتمند اقتصادی همراهی و همکاری کنید در حقیقت توانستید نقش خود را در این منطقه برجسته کنید. اکنون ایران در سازمان شانگهای عضویت رسمی یافته است و اگر بتواند یک پیمان منطقه‌ای در خلیج فارس ایجاد کرده و پیمان‌هایی از این دست بر اساس ظرفیت‌ها و مزیت‌‌ها ایجاد کند می‌تواند سود و دستاوردهای بسیاری برای خود کسب کند. همانطور که می‌دانید این پیمان‌ها اقتصادی است و همه امروز قبول کردند که اقتصاد هم یکی از منابع اصلی قدرت است. لذا دیگر قدرت فقط به سلاح، بمب هسته‌ای و... نیست و یکی از منابع اصلی قدرت اقتصاد است. شما اگر بتوانید در همین چارچوب منافع خود ر ا تامین و تضمین کنید می‌توانید خود را بالا بکشید در حدی که در نظام بین‌الملل نیز حرفی برای گفتن داشته باشید. شعارهایی که دولت‌ها و فعالان سیاسی می‌دهند اشکالی ندارد اما واقعیت بر روی زمین و آمار است و اینکه در دنیا چند درصد توانستید از این ظرفیت بزرگ اقتصادی استفاده کنید، در مجامع مختلف حضور پیدا کنید و از این ظرفیت‌ها بهره برداری کنید. مفهوم ورود به این اتحادیه‌‌ها این است که به سمت بهره برداری از ظرفیت‌های جهانی هم حرکت کنیم. اتفاقا وقتی شما اینگونه به ظرفیت‌های منطقه‌ای و جهانی اهمیت دهید بهتر می‌توانید از ظرفیت‌های جهانی استفاده کنید. امروز اصل مزیت‌های نسبی که در اقتصاد بین الملل مطرح است یکی از اصول مهمی است که همه به دنبال آن هستند تا مزیت‌های نسبی خود را با هم به اشتراک بگذارند و به یک قدرت مشترک تبدیل شوند. لذا قدرت شما هر میزان که باشد در نظام بین‌الملل به شکل واقعی تاثیرگذار خواهد بود. بنابر این من به اهمیتی که آقای رئیسی به این نوع دیدگاه به سیاست خارجی داده و اولین سفرش نیز در همین راستا بود بسیار استقبال می‌کنم و معتقدم ما باید به طور جدی در ایجاد پیمان‌های منطقه‌ای و شرکت در سایر پیمان‌هایی که مزیتی در آن برای ما وجود دارد همینطور فعال و به دنبال منافع کشور باشیم. اینها به ما در رفع تحریم کمک می‌کند و می‌تواند علامت خوبی باشد که اگر سیاست‌های خوبی را جلو ببریم به نتایج خوبی خواهیم رسید و هم تحریم‌ها برطرف می‌شود و هم یک سیاست متوازن و متعادل را در پیش خواهیم گرفت. آقای رئیسی هم می‌خواهد همان سیاست قبلی آقای روحانی را انجام دهد و به واقع هم همینطور است، چراکه در سیاست خارجی همه چیز در اختیار دولت نیست و هم در زمان دولت آقای روحانی و حتی قبل از آن سیاست خارجی بر روی یک کانتکس ملی دیده و پیاده شده است.
برخی مطرح می‌کنند که در دولت آقای روحانی سیاست خارجی بر مبنای تعامل با دنیا و بخصوص آمریکا و اروپا پیش رفت هرچند که قرارداد 25 ساله با چین و قراردادهای دیگر با روسیه نیز در این دولت شکل گرفت؛ اما در دولت آقای رئیسی صرفا نگاه به همسایگان و شرقی‌‌ها است چقدر بر این دوگانه و تحلیل قائل هستید؟
خیر؛ اینها صرفا مسائلی تبلیغاتی است. این خطا است که یک کشور در عرصه سیاست خارجی همه تخم مرغ‌های خود را در سبد یک کشور قرار دهد و خطا است که ما فقط به روسیه و چین فکر کنیم و به یک طرف متمایل شویم. همین نگاه به شرق اگر در کنارش همکاری و روابط با غرب و سایر دنیا نباشد قطعا شکست می‌خورد و نمی‌تواند رو به جلو برود، چراکه همه این کشورهایی که در این پیمان‌ها شرکت می‌کنند تعهداتی دارند. اکنون این سومین دولت در ایران است که درگیر تحریم‌ها است و ما دیدیم که در فرایند رفع تحریم‌های هسته‌ای از سوی این کشورها هیچ اتفاقی نمی‌افتد مگر اینکه نظام بین‌الملل آن هم با سازوکارهای خود به مساله ورود کند. نظام بین‌الملل نیز مشخص است که در آن فعلا آمریکا بزرگترین قدرت اقتصادی جهان است و کشورها این ریسک را انجام نمی‌دهند که با شرط بندی روی رابطه خودشان با ایران؛ روابط خود با آمریکا را تخریب کرده یا در معرض تهدید قرار دهند. خیلی از کشورها مثل همین چین بر مبنای منافع ملی خود با ایران و آمریکا تعامل دارند. چقدر تفاوت میان میزان تجارت ایران و آمریکا و ایران و چین است. کشوری که شراکت تجاری‌اش با آمریکا شاید به چند صد میلیارد تریلیون برسد چرا باید به شراکت تجاری بیست تا سی میلیاردی با ایران دل خوش کند. لذا اگر توازن نباشد و رابطه منطقی با دنیا نداشته باشیم و خود را از این شرایط تحریمی بیرون نکشیم با شرق هم نمی‌توانیم به جایی برسیم. آقای دکتر ظریف جمله‌ای از قول چینی‌ها گفت که خیلی کلیدی است و آن جمله این بود که « اگر بحث برجام و تحریم‌ها حل نشود همین چینی‌ها با ما کار نخواهند کرد.» البته در این دولت می‌گویند رفع تحریم‌ها و در دولت قبل می‌گفتند برجام؛ بالاخره هر دولتی به دنبال عملکرد مطلوب در سیاست خارجی است و از آن عمل مطلوب خود به نامی یاد می‌کند اما کار مهم هر دولتی در سیاست خارجی حفظ استمرار و منافع ملی و پیروی از یک سیاست متعادل و به قول آقای دکتر رئیسی متوازن است. هر چند که پخت و پز اولیه و تشکیلات پایه‌ای این عضویت دائم در سازمان شانگهای در دولت آقای روحانی شکل گرفت و این دولت صرفا از آن استفاده و کار را تمام کرد. لذا نمی‌توان این توافق را به طور کامل به نام دولت جدید نوشت، چراکه هنوز یک ماه است که وزیر امور خارجه روی کار آمده و به نظر نمی‌رسد که وزیر این میزان توانایی را داشته باشد که در همین مدت مقدمات عضویت دائم ایران در پیمان شانگهای را فراهم کرده باشد. لذا همه این مسائل به هم مرتبط است. ما در وزارت خارجه اصلا برای فعالیت‌های سیاسی و حزبی توجه زیادی قائل نیستیم. آنچه مورد توجه و قبول است اینکه هر دولتی روی کار می‌آید حق ندارد دستاوردهای دولت قبلی را نادیده بگیرد اما اگر ابتکارات جدیدی دارد می‌تواند اضافه کند. البته در همین راستا اگر موانع در پیش یا غلط‌هایی در گذشته موجود است دولت می‌تواند آنها را نیز جبران کند، چراکه رای مردم را داشته استقلال دارد، مدیریت کشور در دست دولت است و می‌فهمد که اشکال کارها در کجا است و چه ابتکارات و خلاقیت‌هایی برای پیشبرد بهتر امور لازم است. البته اینها مسائل حاشیه‌ای است آنچه مهم است استقبال دولت آقای رئیسی از مشارکت در اجلاس شانگهای و اظهارات خیلی مثبتی است که وجود داشت. لذا تلاش‌‌هایی در این راه بسیار مفید و موثر ارزیابی می‌شود. امیدواریم عین همین تلاش‌ها را در بحث برجام هم شاهد باشیم. وزیر امور خارجه که به نیویورک می‌رود و قرار است با وزرای 4+1+1 مذاکراتی را در اتاق بغلی انجام دهند باید همین تلاش‌‌ها را انجام دهند تا در آنجا هم به نتیجه برسند تا برجام احیا و تحریم‌ها برداشته شود. در نتیجه زمانی که تحریم‌ها برداشته شود قرارداد25 سال با چین نیز مفهوم واقعی پیدا کرده و شفافیت بیشتری پیدا خواهد کرد. ممکن است که ما رابطه‌های بالایی با برخی کشورها داشته باشیم اما بعضا غیر شفاف است و مردم در جریان نیستند و ما ضررهای بسیار زیادی می‌کنیم و بعضی از این رابطه‌ها برای جامعه ایرانی زیانبار، مشکل ساز و برای آینده ایران خطر دارد. همین که مجبور باشیم با یک جا کار کنیم امر مطلوبی نیست. ایران کشوری با این وسعت سرزمینی و قدرتی که دارد نباید دنبال کشورها باشد و باید به نحوی ر فتار کنیم که کشورها به دنبال ما بیایند. لذا می‌توان با همان سیاست متوازنی که آقای رئیسی قول داده عمل کنیم. در سیاست خارجی مسائل مقداری متفاوت با سیاست داخلی است.
پس بر این مساله قائل هستید که در توازن سیاست خارجی باید به همان اندازه که به سازمان شانگهای بها می‌دهیم برجام را نیز پیش برده و از ثمرات تعامل با غربی‌ها هم بهره ببریم؟
بله؛ من معتقدم اگر نتوانیم برجام را به جایی برسانیم شانگهای و رابطه با شرق ناقص خواهند ماند. اکنون که با 1+1+4 مذاکره می‌کنیم اینها کشورهایی هستند که قدرت‌های برتر نظام بین‌الملل هستند و با یکدیگر در نوع رفتار با ایران تفاهم دارند. درست است که رفتار شخصی آنها با کشورها بر اساس منافع ملی تغییر دارد اما بدین معنا نیست که اگر با مجموعه جامعه جهانی نتوانیم به یک توافق پایدار، دقیق، طرفینی و با حفظ منافع برسیم در جاهای دیگر نیز سیاست‌هایمان به شکل ناقص پیگیری و مشکل آفرین خواهد بود.

ارسال نظر

هشتگ‌های داغ

آخرین اخبار

پربازدیدترین اخبار