مردم واقعیت را می‌بینند

ریشه انتقادهای انتخاباتی به عملکرد نهاد نظارتی بر می گردد. مسائل را نمی‌توان صرفا با شعارها جبران کرد. وعده رویکردهای فراجناحی، شعاری قشنگ است که داده شده است، اما عملیاتی شدن آن‌ها چندان آسان نیست افتاد. آقای رئیسی خاستگاه اصولگرایی دارد و 220 نماینده از مجلس اصولگرا از ایشان درخواست کردند که وارد میدان شوند. پشت سر ایشان ائتلافی است که تقریبا تمام گروه‌ها و شخصیت‌‎های اصولگرا را شامل می‌شود و همچنین حمایت رسانه‌های اصولگرا را دارند. کسی که برخاسته از یک جبهه است و تمام عوامل آن دست اندر کار بوده‌اند که او موفق شود. البته چندان نمی‌تواند شاهد قدرت مانور برای تقسیم این کیک قدرت با دیگران و جناح‌های دیگر را داشته باشد. می‌توانیم فرض کنیم که در کابینه ایشان افراد محدود با جهت‌گیری اعتدالی باشند که شاید حتی در کابینه آقای روحانی هم حضور داشته‌اند اما این نمی‌تواند به عنوان یک شاخص یا عامل برای تعادل بخشیدن به دولت سیزدهم باشد. فکر می‌کنم که این حرف در قالب شعار و یا در حد حرکت‌هایی باقی خواهد ماند که تاثیر چندانی ندارند. در خصوص دیگر وعده‌های انتخاباتی در نتیجه آسیب ذخایر ارزی مشکلات حل نشده فروش نفت، مسائل FATF و گردش کاری ما در بانک‌ها و از رونق افتادن خیلی از نهادهای باید گفت ما در شرایطی هستیم که اقتصاد متزلزل داریم. به گردش درآوردن این چرخ‌ها به عوامل زیادی از جمله سیاست‌های خارجی ، مسائل کلان مثل برجام بستگی دارد. نیاز به زمان زیادی برای تحقق این شعارها داریم، البته شاید در کوتاه مدت اگر همزمان با تغییر دولت، برجام به نتیجه برسد است برخی منابع آزاد بشوند، بخشی از نفت‌های آماده به فروش برسند و کمی کام مردم شیرین شود، اما اینها نمی‌تواند اساسی و پایدار باشد. دولت هرقدر هم که تمایل به تحقق شعارها داشته باشد باید مردم را با واقعیت آشنا کند.