| کد مطلب: ۱۰۱۴۱۹۴
لینک کوتاه کپی شد

این همه خشونت، به کجا چنین شتابان؟

سیدحسن موسوی‌چلک رئیس انجمن مددکاران اجتماعی

خبر قتل فردی شناخته شده در عرصه سینما توسط والدینش منتشر شد. پدری که با آن همه سابقه خدمت براساس گزارشاتی که در رسانه‌ها منتشر شده، شکرگزار مرگ فرزند است و احساس راحتی می‌کند! با توجه به آنچه منتشر شد و اخبار وآماری که راجع به خشونت داریم، خشونت را به اشکال مختلف در کشورمان باید جدی بگیریم. بخشی از این خشونت در قالب قتل و بخشی در قالب خشونت‌های اجتماعی است که سالانه تقریبا مراجعه به پزشکی قانونی یا معاینات مربوط به ضرب و جرح عددی نزدیک به 600هزار پرونده می‌رسد گرچه اینها همه آمار مربوط به ضرب و جرح نخواهد بود چون پای همه به پزشکی قانونی باز نمی‌شود. در کنار این آمار، خشونت‌های خانگی، خودکشی و موضوعات دیگر را هم داریم. تاملی بر آنچه که اتفاق افتاد و اگر در دو سال اخیر یک تحلیل محتوا درباره اخبار مربوط به این جرم درون خانواده داشته باشیم، باید کمی نگران شویم. شاید این استدلال اینگونه توضیح داده شود که رسانه‌ها، افکارعمومی و شبکه‌های اجتماعی به قتل‌هایی از این دست بیشتر می‌پردازند که نفی نمی‌کنم. درواقع با گسترش گوشی‌های هوشمند و شبکه‌های مجازی و اجتماعی، سرعت و چرخش اخبار در حوزه‌های مختلف قابل قیاس با سال‌های قبل نیست اما وقوع چنین حوادثی یک هشدار و یک پیام جدی برای همه کسانی است که در این حوزه مسئولیت دارند. این خشونت را از چند زاویه بررسی کنیم: نخست، در درون خانواده است. یعنی کیفیت روابط میان اعضای خانواده به گونه‌ای شده که رضایت وجود ندارد. نتیجه‌اش اعمال سبک پرخاشگرانه در تعامل بین اعضای خانواده است که بعضی به قتل منجر می‌شود مثل همین اتفاق و بعضی ممکن است انواع مختلف پرخاشگری‌ها و آزارها را نسبت به همدیگر اعمال کنند. ازخشونت‌های فیزیکی و جسمی گرفته تا عاطفی و روحی و غیره را که شاهد هستیم. نکته دوم به این موضوع برمی گردد که حریم اعضای خانواده باید حفظ شود. با توجه به توضیحاتی که در خبرگزاری‌ها در قالب اعترافات پدر اشاره شده بود که مقتول که استاد دانشگاه هم بوده در دوران کرونا دانشجوها را به خانه می‌آورده و به قول پدر نمی‌دانسته که دانشجویش بوده‌اند یا نه، نکته‌ای قابل تامل است که نباید به راحتی از کنارش گذشت. اینکه پدر در اعترافش اشاره کند که اطمینان دارد که با آنها رابطه جنسی داشته است. در حریم خانه و در زمانی که پدر و مادر در منزل هستند! بحث‌های قانونی مربوط به روابط نامشروع موضوعات دیگری است. به کجا داریم می رویم که ما به عنوان فرزند در حضور پدر و مادرمان چنین رفتارهایی را داریم؟ امری که نشان از زوال اخلاق در خانواده دارد. در آیات 23 و 24 سوره بنی‌اسرائیل داریم که بر تکریم والدین تاکید شده و اینکه مبادا کاری کنیم والدین، هر دو یا یکی از آنها آزرده خاطر شوند. و در اعترافات پدر آنطور که در رسانه‌ها منتشر شده، از آزار و اذیت فرزند خسته شده بوده. یعنی ببینید کار به کجا می‌رسد به‌جای اینکه پدر و مادرمان را تکریم کنیم، آزرده خاطر می‌کنیم. موضوعی که در مبانی دینی‌مان یعنی قرآن کریم تصریح شده که مبادا کاری کنیم که آزرده‌خاطر شوند. نکته سوم در این بخش تجرد است که می‌خواهم گریزی به آن بزنم. مقتول با توجه به سنی که داشت و از میانگین سن ازدواج هم گذشته بود، مجرد بوده و طبیعتا ناتوانی در پاسخگویی به نیاز جنسی از طریق ازدواج دائم می‌تواند یکسری عوارض داشته باشد که این یکی از آن عوارض و پیامدهای تجرد و به نوعی ازدواج نکردن محسوب می‌شود.
نکته دیگر که باز در رابطه با این موضوع مهم و کلیدی است، به مهارت‌های ارتباط و حل مسئله و کنترل خشم برمی‌گردد. خیلی از ما ممکن است در طول روز موقعیت‌های مختلفی را تجربه کنیم که عصبانی شویم و در نهایت خشمگین شویم و به شکل‌های مختلف با خشمان برخورد کنیم. یا انفعالی، یا پرخاشگرانه یا جراتمندانه در موقعیت‌هایی که قرار می‌گیریم تا بتوانیم خشم‌مان را کنترل کنیم. واقعیت این است که آمار بالای پرونده‌های قضایی در حوزه‌های ضرب و جرح، خشونت‌های خانگی گویای این موضوع است که ما در سبک‌های ارتباطی‌مان بسیار ضعیف هستیم. این یعنی آستانه تحمل مردم در تعامل با همدیگر حتی در درون خانواده دارد پایین می‌آید. نکته بعدی به بحران کرونا برمی‌گردد. بحرانی که اینقدر طولانی شد و یک سبک زندگی جدیدی را این شکل از بحران ایجاب می‌کند که ما انتخاب کنیم و ناتوانی در تغییر سبک زندگی فعلی و قبلی براساس شرایط کرونا و ناتوانی در ایجاد سازگاری در چنین شرایطی می‌تواند فشارهای مختلفی را به افراد وارد کند. افراد در فضای بیرون، تعامل داشتند و هیجانات خود را یک جای دیگر تخلیه می‌کردند الان این فضا کمتر شده به دلیل استراتژی در خانه ماندن و فاصله‌گذاری اجتماعی و طبیعتا کاهش روابط عاطفی، یکجاهایی فشار می‌آورد و همه افراد نمی‌توانند با این استرس‌ها و هیجانات در چنین شرایطی برخورد درستی داشته باشند لذا خشونت یکی از برخوردهای نادرستی است که ممکن است ما در مواجهه با چنین شرایطی انتخاب کنیم. این اتفاق نه اولین است و نه آخرین است. اصلا موضوع خشونت موضوع دیروز و امروز و کرونا و چند سال اخیر هم نیست. خشونتی که سالیان سال است حداقل براساس تحلیل‌های آماری پزشکی قانونی و آمارهای موجود در حوزه ضرب و جرح گویای این موضوع است که ما سالیان سال است که خشونت جزو اولویت‌های اول پرونده‌های قضایی و جرائم مرتبط است و معتقدم حتی سرقت هم نوعی خشونت اجتماعی است و اگر ضرب وجرح و سرقت را به منزله خشونت اجتماعی بگیریم، باید بگوییم که رتبه اول پرونده‌های ما به موضوع خشونت‌های اجتماعی به معنای عام خودش برمی‌گردد و اگر همین مسیر را اتخاذ کنیم هزینه‌های بیشتری را هم باید در این حوزه بپردازیم. در آخر سلامت روانی اجتماعی هرچقدر شاخص‌های بالاتری داشته باشد، امیدواری ما برای بروز رفتار پرخاشگرانه را کاهش می‌دهد. افرادی که سواد سلامت روان دارند، افرادی که سواد اجتماعی دارند، معمولا در مواجهه و تعامل با دیگران، سبک مناسب را انتخاب می کنند و آن سبک، سبک جراتمندانه است. معمولا افراد با چنین ویژگی می‌توانند در شرایط مختلف از دانش و تجربه‌شان برای تغییر مثبت در شرایط‌ شان استفاده کنند و فکر می‌کنم بی‌توجهی زیاد نسبت به حوزه سلامت روانی اجتماعی آثار و عوارضی دارد که من حداقل به عنوان یک مددکار اجتماعی بارها و بارها این موضوع را هشدار داده‌ام. اما مهم این است که گوش شنوایی باشد. ما به هر دلیلی نمی خواهیم صدای خشونت را بشنویم. امروز صدای خشونت، پایه‌های خانواده ما را تحت‌الشعاع خودش قرار داده است.

ارسال نظر

هشتگ‌های داغ

آخرین اخبار

پربازدیدترین اخبار