دغدغه مشارکت و خطر بازگشت
آرمان فرهادی کارشناس روابط بینالملل
در فاصله چند ماه پس از انتخابات آمریکا، زمانی که رقبای انتخاباتی ترامپ و فراتر از آن بسیاری از ملتهای جهان مشتاقانه «امید بازگشت» ایالات متحده به ریل سیاست گذشته خود، خصوصا در عرصه سیاست خارجی را در دل میپروراندند و با «مشارکت بالای مردم» در این راه موفق شدند، اکنون در ایران و در آستانه انتخابات ریاستجمهوری باید از «دغدغه مشارکت پایین» و درنتیجه «ترس بازگشت» به دیپلماسی گذشته صحبت کرد. مساله از آنجا پیچیدهتر میشود که درواقع مرتفع کردن بخش عمدهای از فشارهای اقتصادی، که مساله اساسی مردم ایران است، به هم نظر بودن دولت دو کشور «ایران و آمریکا» برای تداوم گفتوگوها و درنتیجه لغو تحریمها و مهمتر از آن ممانعت از بازگشت آن در آینده با تداوم عقلانیت و واقعنگری سیاسی در دستگاه دیپلماسی کشور بستگی دارد. درحقیقت آنچه بیش از همه در این دوره انتخابات خصوصا برای مصلحان سیاسی کشور نگرانکننده است، پایین آمدن میزان مشارکت به دلیل نارضایتی و بیاعتمادیهای انباشتهشده مردم و همچنین نبودفضای رقابتی مناسب و عواقب سیاسی و اقتصادی آن در آینده به خصوص در ارتباط با عرصه دیپلماسی است. به بیان دیگر با پیشفرض گرفتن ایجاد فضای رقابت نسبی از سوی حاکمیت، به نظر میرسد مساله سیاست خارجی مهمترین سرفصل انتخابات آینده میان جریانهای رقیب باشد. جریان اصولگرایی که همچنان آن را با «دیپلماسی انقلابی» و شاخصهایی چون مقاومتگرایی و توسعه نفوذ در منطقه، نگاه به شرق و بدبینی به غرب (که همان رویکرد دولت نهم و مجلس فعلی در سیاست خارجی است) میتوان شناخت و جریان اصلاحطلب و میانهرو که چکیده آن دستگاه دیپلماسی کنونی به رهبری دکتر ظریف (با متصور شدن اختیارات بیشتر و کارشکنیهای کمتر مخالفان) با رویکرد تعامل سازنده با جهان است. حتی با فرض به نتیجه رسیدن مذاکرات هستهای در وین و رفع تحریمهای آمریکا قبل از انتخابات، باز هم مساله سیاست خارجی و آنچه را به عقیده نگارنده میتوان تداوم رویکرد «مصلحتگرایی واقعنگر» نامید به یک یا شاید مهمترین گزینه اثرگذار بر انتخاب مردم تبدیل شود؛ چرا که تداوم این گفتوگوها نهتنها در عرصههای مختلف جهانی بلکه درخصوص اختلافات منطقهای و بهبود روابط با همسایگان در جهت همراهی با اقتصاد جهانی، رفع موانع احتمالی آن و درنتیجه گشایش اقتصادی کشور همچنان به عنوان یک ضرورت باقی خواهد ماند. در این خصوص بهبود روابط با عربستان سعودی و سایر کشورهای حوزه خلیج فارس حتی از برجام نیز مهمتر است. اکنون با پیروزی بایدن و تغییر معادلات منطقهای به نظر میرسد ایران با ادامه روند گفتوگو و مذاکره فرصتی طلایی را برای حل معضلات منطقهای با کشورهای حوزه خلیج فارس در آینده پیدا خواهد کرد. از سوی دیگر ایجاد تعادل در نگاه به شرق و غرب نیز از دیدگاه نگارنده در کنار سایر گزینههای اشاره شده، یک گزینه اساسی در تامین منافع ملی با اتخاذ رویکرد واقعگرایانه و عقلانیت محور است که میتواند در انتخابات با درجه مشارکت پایین، با چالش اساسی مواجه شود.
همه موارد ذکر شده نشانگر اهمیت گفتمـــــان کنونی سیاست خارجی و همچنین مشارکت مردم در انتخابات برای تداوم آن است. اکنون بهبود اوضاع نامساعد اقتصادی در داخل و بهبود معیشت مردم، خواهناخواه با بحرانی به نام «تحریم» گره خورده است. رقبای منتقد دولت (خصوصا در مجلس) که در چند ماه گذشته با حمله به دستگاه دیپلماسی کشور، خواستار اتخاذ «دیپلماسی انقلابی مقاومت محور» بودهاند؛ گرچه با پیشرفت مذاکرات به همراهی لفظی با خواست مردم برای برداشتن تحریمها و حتی وعده پیشبرد آن در قالب دولت «اصولگرایان انقلابی» روی آوردهاند، اما به عقیده نگارنده درصورت پیروزی (خصوصا با توجه به تجربیات گذشته در دولتهای نهم و دهم و مجلس فعلی) فاقد پشتوانه فکری، عقیدتی، انگیزشی و حتی علمی لازم برای اجرای آن هستند.
اما فارغ از این رقابتهای متداول سیاسی، بازیهای پنهان و خطرناک برخی جریانات و رسانههای آنها با منافع ملی در عرصه سیاست خارجی، که بهدنبال تداوم تحریمها و شکست مذاکرات است، بسیار نگرانکننده است. از ناراحتی از شکست ترامپ، تا گرا دادنهای آشکار و پنهان به غرب و شرق برای اتمام کار دولت و شروع مذاکرات تا انتشار فایل صوتی تقطیع شده و گزینشی دکتر ظریف در بحبوحه مذاکرات وین همگی نشانگر آن است که مساله سیاست خارجی بخش مهمی از این رقابت انتخاباتی را تشکیل خواهد داد. البته تلاش برای از میدان به در کردن رقیب تا زمانی که در حوزه اظهارنظر درخصوص مسائل داخلی و خارجی در رسانهها یا مناظرات انتخاباتی مطرح است، در همه کشورها به مراتب وجود دارد اما تلاش برای شکست مذاکراتی که به منافع ملی ایران مربوط است، روی دیگر سکه است که خطر بازگشت به سیاستهای ناکارآمد گذشته در عرصه سیاست خارجی را گوشزد میکند.
اگر در ایالات متحده آمریکا مشارکت گسترده مردم این کشور را به سیاستهای گذشته خود در راستای مشارکت فعال و گفتوگومحور در سیاست جهان و در نتیجه تامین منافع ملی آمریکا برگرداند، اکنون در ایران کاهش مشارکت مردم میتواند «بازگشتی نامتناسب» با بازگشت آمریکا را رقم زند و بهبود اوضاع اقتصادی کشور را با مشکل جدی مواجه کند. همانطور که گفته شده گرچه بخش عمدهای از ایجاد فضای رقابت برعهده حاکمیت است، مشارکت مردم با وجود این فضای نسبی میتواند از عواقب جبرانناپذیر بازگشت به گذشته جلوگیری کند.
ارسال نظر