اقدام در برابر اقدام
حسن بهشتیپور تحلیلگر مسائل بینالملل
خوشبینی بهوجود آمده از نشست مشترک برجام شاید بیشتر از این جهت باشد که آمریکا با اعلام آمادگیهایی نشان داده که دست از شروطی مثل اول ایران باید شروع کند یا اینکه باید اول مذاکره کنیم و بعد اقداماتی انجام دهیم، برداشته و آمادگی دارد که اجرای بخشی از تحریمها را به حالت تعلیق درآورد. آقای رابرت مالی علنا میگوید که ایران خواستار برداشتن کل تحریمهاست که برای آمریکا امکانپذیر نیست و همین رسیدن به یک توافق را طولانی کرده است. از آن طرف هم ایران خواهان این است که علاوه بر برداشتن تحریمها از سوی آمریکا باید راستیآزمایی هم انجام دهد که عملا اجرا شده باشد. اما نقطه پیشرفت در این موضوع سر این مسأله است که بالاخره بعد از انجام گفتوگوی آنلاین در شنبه گذشته، توافق شد که مذاکرات در وین بصورت حضوری ادامه پیدا کند. امری که نشان میدهد اگر گرهای گشوده نشده بود، نیازی به مذاکرات حضوری هم نبود منتها ایران هم تازمانی که تحریمها لغو نشود، آمادگی مذاکره حضوری با آمریکا را ندارد و مذاکرات وین بین ایران و 1+4 است و آنها جمعبندی خود با ایران را با آمریکاییها در میان میگذارند که میتوان نوعی مذاکرات غیرمستقیم دانست. باید دید پیشنهادات دو طرف چیست و دو طرف عملا چه طرحهایی را روی میز میگذارند و چه نقشه راهی را قبول دارند؟ شخصا معتقدم این گره باید به شکلی باز شود که دو طرف نشان دهند اراده به نتیجه رسیدن را دارند. امری که مستلزم این است که آمریکا اجرای تحریم نفت و پتروشیمی ایران را به حالت تعلیق درآورد یا لغو کند که گشایش قابل توجهی خواهد داشت. درحقیقت این اقدام آمریکا بعد از اینکه ایران مطمئن شد چنین کاری تحقق پیدا کرده و در حد حرف نیست، متقابلا برخی اقدامات انجام شده طی ماههای گذشته را به وضعیت قبلی برگرداند. درحقیقت اقدام در برابر اقدام، ولی اینکه تا چه حد قابل تحقق و دسترسی باشد، نامعلوم است. لاوروف هم از قبل اعلام کرد طرحی دارد که جزئیات آن را اعلام نکرده هرچند قرار است در تهران دربارهاش صحبت شود. مجموع این شواهد و قرائن تا حدودی امیدواری بوجود آورده که طرفین به برجام برگردند و عملا آن را از کما نجات دهند. در عین حال دو طرف نشان دادهاند که خیلی درگیر این موضوع نیستند که موضوع برجام تا پایان دولت روحانی به سرانجام برسد. یعنی نه آمریکا خیلی تمایلی نشان میدهد که حتما با دولت فعلی به توافق برسد و نه دولت روحانی آنچنان دستش باز است که بخواهد خودش حتما کار را به نتیجه برساند چون مستلزم یکسری اقدامات است که باید انجام شود. اقداماتی که زمانبر و پروندهای است که زیر نظر رهبری قرار دارد. هر دولتی هم در آینده سر کار بیاید، تصمیم گیرنده رهبری است، امری که آمریکاییها به خوبی میدانند و به همین دلیل نه خیلی عجله به خرج میدهند که با دولت روحانی به نتیجه برسند و نه اینکه از این جهت برایشان تفاوت پیدا میکند که چه کسی رئیسجمهور آینده ایران شود. در حقیقت اگر بخواهیم واقعبین باشیم، دولت آینده هرچقدر هم تندرو باشد در چارچوب سیاستهای اعلامی رهبری باید وارد عمل شود تنها ممکن است مذاکرات طولانیتر باشد. یعنی اگر همان سبک آقای جلیلی ادامه مییافت شاید مذاکرات چهار، پنج سال به طولمیانجامید. این طولانی شدن با توجه به اینکه طرف ایرانی تحت تحریم و فشار بود و الان هم همین وضعیت است، بیشتر ضرر میکند. در حقیقت دولت روحانی و تیم دکتر ظریف به نتیجه رسیدن را تسریع کرد و اگر دولتی مثل دولت قبل از روحانی سر کار بیاید، احتمالا حالا حالاها برای رسیدن به توافق جلسات مکرر در مکرری را شاهد باشیم و از بغداد به ترکیه، از ترکیه به مسقط، از مسقط به آستانه، از آستانه به ژنو و از ژنو به وین برویم مثل مواردی که اتفاق افتاد و حصول نتیجه را طولانی میکرد.
ارسال نظر