افراد مختلفی در حال فراهم کردن زمینه برای حضور در انتخابات ریاستجمهوری هستند. آیا به نظر شما از بین افرادی که تاکنون خود را به عنوان کاندیدای ریاستجمهوری مطرح کردهاند کسانی هستند که بتوانند مشکلات و چالشهای کشور را حل کنند؟
به دلیل فقدان احزاب و تشکلهای سازمانیافته در کشور شرایط انتخابات به شکلی نیست که کاندیداها با برنامه وارد انتخابات شوند. به همین دلیل اغلب انتخاباتی که ما تاکنون برگزار کردهایم شکل فصلی و موجی دارد. تنها در نزدیکی زمان انتخابات افراد به صحنه میآیند و خود را به عنوان کاندیدای ریاستجمهوری مطرح میکنند. این در حالی است که اگر کاندیدای ریاستجمهوری به وسیله احزاب و با برنامه به جامعه معرفی میشدند انتخابات از شکل فصلی و موجی خارج میشد و شکل واقعیتر و جدیتری به خود میگرفت. نکته دیگر اینکه هنوز نمیتوان درباره نتیجه انتخابات و فضایی که قرار است در انتخابات شکل بگیرد، اظهارنظر کرد. بهترین حالت این است که صبر کنیم افراد مختلف در انتخابات ثبتنام کنند و پس از آن نتیجه تأییدصلاحیتها نیز مشخص شود. در چنین صورتی میتوان درباره فضای انتخابات تحلیل ارائه کرد. در شرایط کنونی در فضای رسانهای کشور گمانهزنیهای زیادی درباره حضور افراد مختلف در انتخابات به گوش میرسد. این در حالی است که بسیاری از این مسائل تنها در حد گمانهزنی است و شکل واقعیت ندارد و به احتمال زیاد نیز شکل واقعیت به خود نخواهد گرفت. در شرایط
کنونی نام افرادی برای حضور در انتخابات مطرح میشود که بارها عنوان کردهاند قصد ندارند در انتخابات کاندیدا شوند. با این وجود نام آنها هر روز در رسانههای مختلف به عنوان گزینه احتمالی مطرح میشود. نکته دیگر اینکه نقش شورای نگهبان در نتیجه انتخابات بسیار حایز اهمیت است. در دورههای گذشته نیز شاهد بودیم افراد زیادی در انتخابات ثبتنام کردند اما در نهایت توسط شورای نگهبان ردصلاحیت شدند. اغلب این افراد نیز در فضای رسانهای دارای هوادارانی بودند و قبل از انتخابات درباره حضور آنها گمانهزنیهای زیادی صورت میگرفت. نکته دیگر اینکه انتخابات آینده ریاستجمهوری از یک جنبه دارای شرایط خاص است و آن نیز اپیدمی کرونا است که اغلب کشورهای جهان را درگیر کرده و هزینههای زیادی برای مردم جهان ایجاد کرده است. به همین دلیل در شرایطی که وضعیت برای برگزاری جلسات و میتینگهای سیاسی فراهم نیست باید از طریق شبکههای اجتماعی در زمینه انتخابات آگاهیرسانی صورت گیرد. نباید درباره انتخابات آینده عجله کرد. در شرایط کنونی رسانهها نام برخی افراد را مطرح میکنند که هنگامی که ما از آنها در این باره سوال میکنیم عنوان میکنند هیچ قصدی برای
حضور در انتخابات ندارند. به همین دلیل باید منتظر ماند و دید که چه کسانی درنهایت وارد کارزار انتخاباتی خواهند شد؛ آیا افراد جدیدی خواهند بود یا اینکه از بین گزینههای گذشته رئیسجمهور کشور انتخاب خواهد شد.آن چیزی که در انتخابات1400 مورد نیاز است، «رقابت» است. این در حالی است که بدونرقابت اصلا شرایط برای برگزاری انتخابات فراهم نخواهد بود.
در شرایط کنونی اصولگرایان با تعدد کاندیدا برای حضور در انتخابات مواجه هستند. این در حالی است که یکی از مهمترین چالشهای جریان اصلاحات عبور یا عدمعبور گزینهای این جریان از کانال نهادهای نظارتی است. این شرایط نابرابر چه تأثیری در روند انتخابات آینده خواهد گذاشت؟
در مرحله نخست باید منتظر ماند و دید که آیا این گمانهزنی صحیح است یا خیر. یعنی شورای نگهبان به شکلی عمل خواهد کرد که یک جریان گزینههای زیادی داشته باشد و از سوی دیگر جریان اصلاحات با محدودیت مواجه باشد. این مسألهای است که گذشت زمان شرایط آن را مشخص خواهد کرد. بنده اعتقاد دارم اصلاحطلبان نیز مانند اصولگرایان دارای گزینه خواهند بود و شرایط به شکلی نیست که از جریان اصلاحات کسی تأییدصلاحیت نشود. در انتخابات گذشته نیز وضعیت به همین صورت بوده که جریانهای سیاسی در انتخابات نماینده داشتهاند. این وضعیت در انتخابات آینده نیز وجود خواهد داشت و گزینههای هر دو جریان سیاسی در انتخابات حضور خواهند داشت. اینکه از هر جریان سیاسی چه تعداد در انتخابات حضور خواهند داشت هنوز مشخص نیست اما قطعا از هر دو جریان کاندیدا در انتخابات وجود دارد. باید منتظر ماند و دید خروجی شورای نگهبان در این زمینه چه خواهد بود و چه تصمیمی درباره کسانی که ثبتنام میکنند خواهند گرفت.
به نظر میرسد حضور نظامیان در انتخابات آینده ریاستجمهوری نسبت به گذشته بیشتر باشد. به نظر شما افزایش حضور نظامیان در انتخابات، که شانس آنها را در انتخابات افزایش میدهد، چه پیامدهایی برای کشور به همراه خواهد داشت؟
در این زمینه باید به چند نکته توجه کرد. نخست اینکه تا زمانی که یک نظامی در کسوت نظامیگری قرار دارد، نمیتواند وارد رقابتهای انتخابات ریاستجمهوری شود و باید از سمت خود استعفا دهد.با این وجود به محض اینکه از سمت خود استعفا داد دیگر نظامی نخواهد بود و به عنوان یک شخص مانند اشخاص دیگر در انتخابات حضور خواهد داشت. چنین فردی دارای سابقه نظامی است اما دیگر یک فرد نظامی قلمداد نخواهد شد. در انتخابات گذشته نیز افرادی مانند آقای رضایی و قالیباف حضور داشتند که در گذشته نظامی بودهاند. حتی نیروهای امنیتی مانند آقای ریشهری و فلاحیان نیز در گذشته کاندیدای ریاستجمهوری بودهاند. بدونتردید اگر حضور نظامیان در انتخابات به رقابت انتخاباتی کمک کند و سبب بالندگی فضای انتخابات شود مفید خواهد بود؛ در غیر این صورت نتیجه مطلوب حاصل نخواهد شد. برخی عنوان میکنند حضرت امام در وصیتنامه خود به نظامیان توصیه کرده در سیاست مداخله نکنند. این در حالی است که این دیدگاه متعلق به چند دهه پیش است. شرایط امروز کشور با گذشته تفاوت کرده است. امروز کشور در شرایط خاصی قرار دارد و ما نیز دارای تجربههای زیادی در این زمینه هستیم. به هر حال
افرادی مانند آقای رضایی و قالیباف در گذشته در انتخابات حضور داشتهاند و اتفاق خاصی نیز رخ نداده است. به همین دلیل باید اجازه دارد تا بهترین و شایستهترین افراد در انتخابات حضور پیدا کنند. نکته دیگری که باید در نظر گرفت این است که آیا هنوز این نیاز در جامعه و فضای سیاسی احساس نشده که باید شفافتر درباره مسائل صحبت کنیم؟ در قانون اساسی به رجل سیاسی اشاره شده است. این در حالی است که هنوز ماهیت و محتوای دقیق رجل سیاسی مشخص نشده و همچنان گمانهزنیهای زیادی درباره این موضوع وجود دارد. حتی درباره مدیر و مدبر بودن نیز ما هنوز وارد جزئیات نشدهایم و شورای نگهبان هنوز به صورت دقیق وارد مصادیق نشده است. باید شفافیت بیشتری برای اینگونه مسائل داشته باشیم. این در حالی است که ما در گذشته شفاف نبودهایم. امروز ضرورت شفافیت برای جامعه وجود دارد. نکته دیگر اینکه در موضوع ریاستجمهوری تنها قانون دارای اهمیت نیست؛ بلکه نگاه و بینش مردم نیز دارای اهمیت است. امروز مسأله اصلی این است که آیا مردم نسبت به انتخابات آینده اقبال نشان خواهند داد یا خیر. انتخابات مجلس یازدهم نشان داد میزان مشارکت مردم در پایینترین حد خود قرار داشت
و مردم اقبال خوبی نسبت به انتخابات نداشتند. باید واقعیتهای جامعه را در نظر گرفت. باید از وضعیتی که امروز در کشور رخ داده نگران بود و برای آن راهحل پیدا کرد. وضعیت جامعه به شکلی شده که هر فردی براساس سلیقهای که دارد برای دیگران تعیینتکلیف میکند و اجناس را گران میکند. هنگامی که واقعیتهای جامعه را مورد توجه قرار ندادیم حتی اگر بهترین قانون هم نوشته شود وضعیت تغییری نخواهد کرد.
در شرایط کنونی مهمترین دغدغه مردم مشکلات معیشتی است. این در حالی است که هنوز هیچ برنامهای از سوی جریانهای سیاسی برای حل این مشکلات ارائه نشده است. با توجه به اینکه انتخابات آینده در یک وضعیت استثنایی ارتباط مستقیمی با وضعیت معیشت مردم دارد کاندیدای انتخاباتی باید با چه رویکردی وارد رقابتهای انتخاباتی شود؟
موضوع گرانی همواره در کشور مطرح بوده است. بنده به خاطر دارم در دهه شصت نیز یکی از مهمترین مشکلات کشور گرانی و تورم بوده و به همین دلیل تصمیمات زیادی در این باره گرفته شده است. شکال اساسی در این زمینه این است که اقتصاد ایران از یک طرف دولتی است و ازطرف دیکر متکی به نفت است. این در حالی است که باید بخش خصوصی در زمینه اقتصادی فعالیت بیشتری داشته باشد و مدیریت کار را به دست گیرد. در چنین شرایطی نیز دولت باید وظیفه نظارتی داشته باشد. در شرایط کنونی نیز ما با دو بحران تحریم و کرونا مواجه هستیم که هر کدام در اقتصاد کشور تأثیر منفی گذاشته است. در چنین شرایطی به نظر میرسد باید مردم را به صحنه بیاوریم و با کمک مردم مشکل اقتصادی را حل کنیم. در حال حاضر مردم با شرایط سختی زندگی خود را میگذرانند. این در حالی است که انصاف نیز از بین رفته است. باید مشخص شود چرا برخی کالاها به یکباره قیمت نجومی پیدا میکند و چه دستهایی پشت پرده وجود دارد. به عنوان مثال چرا به یکباره قیمت خودرو در کشور به شدت افزایش پیدا میکند و مناسبات اقتصادی جامعه را به هم میریزد. باید دلیل این مسائل مشخص شود و نتایج آن به مردم ارائه شود.
بدونشک یکی از دلایل اصلی این اتفاقات انحصارگرایی است. در شرایط کنونی کشور با بحران کرونا مواجه شده که هزینههای زیادی به دولت تحمیل کرده است. این وضعیت در همه کشورهای جهان وجود داشته است. با این وجود مشکلات ایران به دلیل تحریمهای بینالمللی تا حدود زیادی با کشورهای دیگر متفاوت بوده است. در چنین شرایطی مسئولان کشور و به خصوص مجلس و دولت باید به جای اینکه پشت سر هم حرف بزنند رودررو با هم گفتوگو کنند و به نتیجه منطقی دست پیدا کنند. چشمانداز و مسئولیتهایی که امروز در مقابل نمایندگان مجلس وجود دارد با زمانی که ما در مجلس حضور داشتیم از بسیاری جهات متفاوت است. در شرایط کنونی مهمترین مشکلات کشور کرونا، تحریمهای بینالمللی و همچنین مشکلات اقتصادی مردم است. امروز ما نمیتوانیم نفت صادر کنیم و با درآمد آن مسائل اقتصادی داخلی کشور را ساماندهی کنیم.
نتیجه انتخابات ریاستجمهوری در ایران چه تأثیری در معادلات سیاسی بین ایران و آمریکا خواهد گذاشت؟
ما باید مسائل کشور را به دو بخش تقسیم کنیم. برخی مسائل سیاسی هستند که باید توسط شورای عالی امنیت ملی ساماندهی شوند. بخش دیگر که به مسائل داخلی ارتباط پیدا میکند باید توسط نهادهای مربوطه انجام شود و به نتیجه مطلوب برسد. امروز ما در وضعیت جنگ اقتصادی قرار داریم و باید همهجوانب را در نظر بگیریم. ما باید در مرحله نخست به ظرفیتها و تواناییهای داخلی خودمان تکیه کنیم و در مرحله بعد به تغییر سیاستها در کشورهایی مانند آمریکا توجه کنیم. هنگامی که ما در سال گذشته حدود 18 میلیون تن مواد دورریز داشتهایم چگونه میتوانیم به بیرون از کشور نگاه کنیم. در زمینه مصرف نیز ما در وضعیت مناسبی قرار نداریم و نسبت به کشورهای دیگر جهان مصرف زیادتری داریم. ما نمیتوانیم شعار مرگ برآمریکا بدهیم اما میزان وارداتمان روزبهروز افزایش پیدا کند. ما باید رفتار و سیاستهای خود را تغییر بدهیم. اگر تواناییهای داخلی خود را افزایش بدهیم و به آنها تکیه کنیم هیچ کشوری در جهان نمیتواند ما را تحتفشار قرار دهد. اگر ما زیر پای خود را محکم کنیم میتوانیم در مقابل بایدن یا هر رئیسجمهوری دیگری از منافع خود دفاع کنیم در غیر این صورت با
مشکلات بیشتری مواجه خواهیم شد. نکته دیگر اینکه ما در کشور با چالش بزرگ فرافکنی مسئولان مواجه هستیم که تاکنون نیز مرتفع نشده است. به عنوان مثال هنگامی که قیمت یک کالا افزایش پیدا میکند کسی به دنبال دلیل آن نیست که آیا عرضه آن کالا کاهش پیدا کرده یا اینکه برخی افراد سودجویی میکنند. از سوی دیگر با بلای مصرف در کشور مواجه هستیم. برخی از افراد و خانوادهها در مصرف کالاها اسراف میکنند. این اسراف در زمینههای مختلف نیز وجود دارد. در چنین شرایطی مسئولان نیز فرافکنی میکنند و به جای اینکه به دنبال راهحل باشند یکدیگر را مقصر معرفی میکنند. قانون باید در این زمینه فصلالخطاب باشد. همه مسئولان باید براساس قانون عمل کنند. در چنین شرایطی است که میتوان به حل مشکلات کشور امیدوار بود. امروز کشور با مشکلات مختلف داخلی و خارجی مواجه است. به همین دلیل مسئولان باید بیش از آنکه به دنبال فرافکنی و متهم کردن یکدیگر باشند با وحدت رویه عمل کنند تا این مشکلات کاهش پیدا کند. با گفتاردرمانی و شعاردرمانی مشکلات کشور حل نمیشود. دوران گفتاردرمانی و شعاردرمانی به سر آمده است. مشکلات کشور نیاز به عملدرمانی دارد. امروز مهمترین
مشکلات مردم کشور مسائل اقتصادی است. در مرحله نخست باید مشکلات معیشتی مردم را به دو قسمت تقسیم کرد. بخش نخست مربوط به مشکلات خارجی است که عمدتا نیز به واردات و صادارت بازمیگردد و بخش دوم نیز به سوء مدیریتهای داخل کشور ارتباط پیدا میکند. نباید همه مشکلات معیشتی را به رویکرد سیاست خارجی کشور گره زد؛ بلکه باید واقعبینانه به قضیه نگاه کرد. ما باید این نکته را بپذیریم که در درون کشور استعدادها و ظرفیتهای زیادی وجود دارد که هنوز نتوانستهایم به خوبی از آنها استفاده کنیم.
ارسال نظر