ایران و آمریکا بر ریل عدم ارتعاش
چالش هستهای ایران یک بعدی نیست و دو بخش دارد؛ بخش اول مربوط به برنامه هستهای و بخش دیگر مربوط به تحریمهای تهران است. در طول تاریخ هیچگاه تحریمهایی که آمریکاییها علیه ایران وضع کردهاند؛ لغو نشد غیر از یک بار که تحریمهای مربوط به موضوع هستهای کنار گذاشته شد و اگر تحریم دیگری هم لغو شده باشد، بسیارجزئی بوده است.
موضوع هستهای و مساله تحریم دو روی یک سکه هستند، لذا به نوعی اظهار عجز را در موضع گیریهای رافائل گروسی مشاهده میکنیم که تاکید میکند «پرونده هستهای ایران باید در قالب مذاکرات و تصمیمات ایران و آمریکا بسته شود.» به عبارت بهتر حل و فصل چالش هستهای ایران بیشتر از فنی بودن جنبه سیاسی دارد. گروسی در قالب وظایف پادمانی خود گزارشهایی را به آژانس بینالمللی انرژی اتمی ارائه میکند و همان طور که اعلام کرده حل پرونده هستهای ایران در گرو تفاهماتی بین ایران و آمریکاست که اکنون در چنین شرایطی قرار نداریم چرا که آمریکاییها عملا در یک فضای پیشاانتخاباتی قرار دارند. در عرصه سیاست خارجی آمریکا مدیریت تحولات به گونهای است که تصمیمات اثر ارتعاشی در فضای داخلی و سیاسی آمریکا نداشته باشد و موضوع هستهای ایران در همین رابطه مطرح است. اگر هم صحبتهایی در مورد مذاکره با ایران و به صورت مستقیم و غیرمستقیم صورت گیرد، عمدتا در همین قالب است. این مذاکرات برای آن است که چالشهای ارتعاشی جدیدی شکل نگیرد و استرس تازهای در آستانه انتخابات 15 آبان ماه برای جو بایدن ایجاد نشود. در این شرایط سخنان مثبت آقای گروسی را باید تحت عنوان «نتایج سیاسی در آینده» تحلیلکرد. در همین شرایط شاهد آن بودیم که آقای خرازی مواضعی را در ارتباط با مساله هستهای ایران مطرح کرد که برخی نیز له یا علیه آن اظهارنظر کردند. نگارنده نیز البته در این ارتباط معتقد است در موقعیت کنونی چنین موضع گیریهایی کمکی به منافع ملی ایران نخواهد کرد بلکه فضای تحریم علیه کشورمان را تشدید میکند. به هرحال این ایران است که باید تا شکل گیری سیاست جدید هستهای در واشنگتن کماکان تحریمها را تحمل کند و درچنین فضایی اینگونه موضع گیریها که حتی بخشی از سیاست عملی کشور هم نیست، فقط جنبه توجیه کننده دارد. به ویژه اینکه در حال حاضر مسائل دیگری هم به موضوع هستهای گره خورده که شرایط را پیچیدهتر کرده است؛ چالش ایران و اسرائیل هم یکی از این موارد است. اسرائیلیها مقابله با حمله موشکی ایران را به گونهای معنادار به سمت برنامههای هستهای تهران کشاندهاند و بدان معنا که موضوع هستهای که در قالب دیپلماسی پاسخ لازم را نگرفت، ظرفیت تبدیل شدن به یک بحران فزاینده را دارد و شاید تنها برداشت مناسب از سخنان آقای خرازی از سوی افرادی صورت گرفته که دید عملگرایانه دارند. آن هم این بخش از سخنان وی که ایران عملا گوشزد میکند که اگر برنامه هستهای خودش مورد تهدید قرار گیرد، این برنامه میتواند از حالت غیرنظامی خارج شود و البته مسئولیت آن نیز برعهده تلآویو خواهد بود.
*حشمت ا... فلاحت پیشه
کارشناس روابط بینالملل
ارسال نظر