«آرمان ملی» راهکارهای خروج از بحران آب را بررسی میکند
مقایسه سهم مردم و مدیران در بحران کم آبی
آرمان ملی – صدیقه بهزادپور: در حالی که بحران آب هر روز بیش از پیش تشدید میشود، همزمان نوک پیکان مقصریابی متوجه مردم و مصرف خانگی است؛ در حالیکه سهم آب شرب در کل مصرف کشور تنها حدود ۷ درصد است و حدود ۹۰ درصد منابع آبی ایران، در بخش کشاورزی مصرف میشود.
بخشی که به دلیل نظام سنتی آبیاری، نبود نظارت مؤثر، و تداوم سیاستهای نادرست خودکفایی، بیشترین میزان هدررفت را هم به خود اختصاص داده است. آمارها نشان میدهد ۶۰ درصد از آبی که در کشاورزی مصرف میشود عملاً هدر میرود؛ یعنی بیش از نیمی از آب کشور پیش از رسیدن به محصول از بین میرود. اما با این وجود و واقعیات آماری، همچنان تریبونها و هشدارهای رسمی عمدتاً متوجه مردم شهرهاست؛ مردم به خصوص در تهران، درگیر فشارهای اقتصادی، افزایش جمعیت و فرسودگی زیرساختها هستند و در عین حال باید پاسخگوی بحرانی باشند که حاصل چند دهه بیبرنامگی در سطوح مدیریتی و سیاستگذاری است.
تمثیلی برای عمق فاجعه
به گزارش «آرمان ملی»، چندی پیش رئیسجمهور برای بیان عمق فاجعه بیآبی کشور به ویژه پایتخت، اظهار کرد: «اگر باران نبارد، از آذرماه آب تهران جیرهبندی میشود و اگر باز هم نبارد باید تهران را خالی کنید»، گفتهای که بیشتر برای بیان عمق فاجعه و بحران در کشور بیان شد، اما موجی از نگرانی و پرسش را در افکار عمومی ایجاد کرد. به باور بسیاری از کارشناسان؛ بحران فعلی نه حاصل چند ماه خشکسالی، بلکه نتیجهی دهها سال سوءمدیریت، سدسازی بیرویه، فرسودگی شبکههای آبرسانی و سیاستهای اشتباه به خصوص در بخش کشاورزی است. علاوه بر این بسیار پیشتر برخی از کارشناسان دلسوزانه همواره هشدار میدادند که بحران و دغدغه اصلی آینده نزدیک کشورها و به خصوص ایران، کشورگشایی و مسائل سیاسی و... نیست بلکه «آب» است و قبایل و شهرها و... به خاطر آب با یکدیگر جدال خواهند داشت و هم اکنون تنها بعد از گذشته کمتر از یک دهه، میبینیم نگرانی کارشناسانی که دلسوزانه هشدار میدادند و به ایجاد التهاب و... متهم میشدند، به واقعی پیوسته است.
فرسودگی زیرساختها
مرادی کارشناس انرژی در این باره به «آرمان ملی» گفت: تهران سالهاست که روی شبکهای از لولههای پوسیده و فرسوده بنا شده است. بنا به آمار رسمی، ۲۲ درصد آب شرب تهران در مسیر انتقال و شبکه داخلی شهر از بین میرود؛ رقمی که معادل مصرف سالانه میلیونها نفر است، با این وجود، در هیچیک از برنامههای توسعه کشور، سهم مشخصی برای بازسازی این شبکه تعیین نشده است. آمارها حاکی از این است که؛ اگر تنها ۳۰ درصد از بودجه بخش آب طی دو دهه گذشته صرف نوسازی شبکه آبرسانی تهران میشد، امروز پایتخت در آستانه جیرهبندی قرار نمیگرفت. او افزود: پایتخت در دهه ۱۳۵۰ جمعیتی حدود پنج میلیون نفر داشت، اما امروز بیش از ده میلیون نفر در این کلانشهر زندگی میکنند؛ در صورتی که زیرساختهای آبی آن تقریباً همان ظرفیت قدیمی را حفظ کردهاند، ازطرفی هم افزایش بیرویه جمعیت بدون توسعهی متناسب زیرساختها، شبکهای فرسوده و پرهزینه را به پایتخت تحمیل کرده است که امروز در برابر کوچکترین کاهش بارش دچار بحران میشود.
مافیای آب
این کارشناس اضافه کرد: همزمان با مشکلاتی چون فرسودگی شبکه توزیع آب، چالشی به نام مافیای آب هم از جمله واقعیتهای تلخی است که حتی برخی از نمایندگان مجلس به طور شفاف به آن پرداختهاند که در ساختار مدیریتی کشور از سالهای دور وجود داشته است و به گفته آنها، تعداد مافیای آب در کشور کمتر از انگشتان دستان است که از منافع کلان سدسازی، انتقال آب بینحوضهای و پروژههای میلیاردی سود میبرند و اجازه نمیدهند نظام مدیریت آب کشور به سمت بهرهوری واقعی حرکت کند. او توضیح داد: با سیطره مافیای آب، بیش از ۶۰۰ سد در کشور ساخته شد که بسیاری از آنها بدون مطالعات زیستمحیطی و اقتصادی لازم احداث شدند و تنها نتیجه آن، خشک شدن رودخانهها، تالابها و از بین رفتن سفرههای زیرزمینی بود که هیچکس هم خود را ملزم به پیگیری و نظارت و ملزم کردن آنها برای پاسخگویی نمیدید.
چاه بیانتها
مرادی کشاورزی را بخش اصلی هدررفت آب ذکر و بیان کرد: بخش کشاورزی ایران، باوجود نقش مهم در امنیت غذایی، سالهاست با شیوههایی اداره میشود که در مناطق خشک ایران توجیهی ندارد و با این وجود، هنوز هم در بسیاری از نقاط کشور کشت محصولات پرمصرفی مانند برنج، خربزه، هندوانه و نیشکر در مناطق مرکزی و کمآب ادامه دارد و به ازاء اینکه کشت محصولات آببر را کم یا حذف کنند یا سیستم آبیاری جدید را جایگزین سیستم سنتی آبیاری کنند، هنوز بسیاری از مزارع با روش غرقآبی آبیاری میشود؛ روشی که بیش از ۵۰ درصد آب مصرفی را هدر میدهد. او ادامه داد: این در حالی است که برخی دولتها نیز در همه این سالها خودکفایی کشاورزی را بهعنوان یک افتخار ملی معرفی کردهاند، بدون آنکه ظرفیت اقلیمی کشور را در نظر بگیرند، در حقیقت خودکفایی در محصولاتی که نیاز آبی بالایی دارند، به معنای اتلاف آب و واردات پنهان بحران است.
مقایسهای تلخ
او درباره اینکه آیا وضعیت کنونی ایران، سرنوشت محتوم ماست گفت: خیر منابع آبی ایران بسیار بیشتر از برخی از کشورهای همسایه ما مانند عربستان است. در این باره میتوان به این مسئله اشاره کرد که، در حالی که ایران تنها ۱ درصد از آب شرب خود را از طریق شیرینسازی آب دریا تأمین میکند، عربستان سعودی بیش از ۷۰ درصد نیاز خود را از این مسیر برطرف میکند. کشورهای حاشیه خلیج فارس سالها پیش به خطر کمآبی پی برده و با سرمایهگذاری در فناوریهای نوین آبشیرینکن، وابستگی خود را به بارش کاهش دادهاند. این کارشناس اضافه کرد: پروژههای شیرینسازی آب در ایران به کندی پیش میروند و همچنان در مرحله پایلوت یا طرح آزمایشی باقی ماندهاند، در صورتی که چنانچه از دو دهه پیش ظرفیت شیرینسازی آب خلیج فارس یا دریای عمان به ۵ میلیون متر مکعب در روز افزایش یافته بود، امروز بخشی از بحران آبی در استانهای مرکزی از جمله تهران قابل مدیریت بود.
سهم آب شرب در بحران
او درباره اسراف مردم در حوزه آب و... گفت: سهم مردم در مصرف آب حدود هفت درصد، حال چگونه میتوان ادعا کرد که مردم عامل اصلی بحران آب هستند؟ در حقیقت باید گفت، مدیریت سوء دراین بین سهم بسیار بیشتری از مردم و مصرف آب آنها دارد که البته نه فقط در سالهای اخیر بلکه طی سالیان طولانی شکل گرفته و تشدید شده است. این کارشناس تاکید کرد: صرفهجویی خانگی بدون اصلاح ساختاری در شبکهی فرسوده، مانند پر کردن سطلی سوراخ است و قطعاً تا زمانی که ۲۲ درصد از آب تهران در لولههای پوسیده هدر میرود، کاهش مصرف خانوارها در نهایت اثر چندانی نخواهد داشت، چراکه بحران آب بیش از آنکه رفتاری باشد، ساختاری است. مرادی مشکل دیگر در حکمرانی آب ذکر و بیان کرد: فقدان انسجام میان دستگاههای مسئول مانند؛ وزارت نیرو، جهاد کشاورزی، محیطزیست و سازمان هواشناسی و... از جمله دیگر عوامل موثر در این فاجعه محسوب میشوند و همچنان جلسات متعدد، کمیتهها و کارگروهها اغلب بدون خروجی عملی برگزار میشوند و در نهایت، باز هم مقصر اصلی مردم معرفی میشوند و تنها راه خروج از بحران را صرفه جویی ۲۰ درصدی مردم میدانند درحالی که، اصلاح شبکه، حذف صنایع آببر از مناطق خشک و بازنگری در نظام کشت محصولات کشاورزی، هیچ میزان صرفهجویی خانگی نمیتواند بحران را متوقف کند.
سیاستهای اشتباه
او سهم صنعت و کشاورزی را بیشتر از مصارف خانگی دانست و گفت: از خطاهای استراتژیک در سیاست صنعتی کشور، استقرار صنایع آببر در مناطق مرکزی و خشک ایران است؛ بهعلاوه صنایع فولاد، پتروشیمی و کاشیسازی که به آب زیادی نیاز دارند، به جای استقرار در سواحل جنوبی، در اصفهان، یزد و کرمان ساخته شدند. این سیاست نهتنها منابع آب زیرزمینی را نابود کرده، بلکه موجب مهاجرت معکوس و بحرانهای اجتماعی شده است، اما در عین اینکه مسئولان آگاهی از این رویکرد اشتباه دارند، تاکنون هیچ دولتی تاکنون بهصورت جدی استقرار این صنایع را در مناطق خشک ممنوع نکرده است. به این ترتیب بحران آب به مرحله فاجعه رسیده است و سدها در حال خشک شدن کامل هستند و در نهایت تنها اقدامی که به نظر میرسد تازه جدی گرفته شده است، همزمان با پیشبینی احتمال ورود ابرهای باران زا به کشور، خواندن دعای باران است. او افزود: بحران آب در پایتخت، بحرانی ملی است و قطعاً نمیتوان تهران را خالی کرد، اما میتوان آن را بازسازی کرد؛ از زیرساختهای پوسیده گرفته تا الگوهای مدیریتی کهنهای که سالهاست بحران را تولید میکنند. از این رو، بهترین اقدام در کوتاهمدت اختصاص حداقل ۳۰ درصد بودجه بخش آب به بازسازی شبکه آبرسانی تهران است و پروسه سدسازی را هم تا بررسی کامل اثرات زیست محیطی متوقف کرد. مرادی اضافه کرد: باید فوراً صنایع آببر از مناطق خشک به سواحل جنوبی انتقال داد و نسبت به تغییر رویه کشاورز سنتی هم اقدامات لازم را به عمل آورد، علاوه بر این باید فناوری شیرینسازی آب دریا و استفاده از انرژیهای تجدیدپذیر در این فرایند را توسعه داد و با ایجاد نظام یکپارچه مدیریت آب با بکارگیری مدیران و سیاستگذاران کارآمد سعی کرد تا فرصتی برای بازنگری در ریشههای بحران خلق کرد البته مشروط به اینکه نگاه از مردم به ساختار برگردد.
ارسال نظر