| کد مطلب: ۱۱۸۸۳۴۵
لینک کوتاه کپی شد
با انباشت بحران‌های حل نشده مواجه شده‌ایم

تقی آزاد ارمکی در گفت‌وگو با«آرمان ملی»:

با انباشت بحران‌های حل نشده مواجه شده‌ایم

آرمان ملی- احسان انصاری: «نوع تصمیم‌گیری و ناکارآمدی است که در نهایت به بحران امنیتی منجر می‌شود.

این موضوع حتی می‌تواند جنبه بین‌المللی پیدا کند. هنگامی که مدیران جامعه نمی‌توانند مشکل آب آشامیدنی مردم را حل کنند، چگونه می‌توانند عدالت اجتماعی را اجرا کند و در عرصه جهانی بین دول مختلف نقش آفرینی کنند؟ در چنین شرایطی است که تأثیرگذاری ایران در عرصه‌های مختلف منطقه و جهان حذف خواهد شد. در شرایط کنونی ایران در معادلات بین‌المللی نقش شایسته ندارد و نمی‌تواند نقش موثری را برعهده بگیرد. دلیل این وضعیت این است که ایران هنوز مسائل اولیه خود را نمی‌تواند صورت بندی کند و برای آن راه‌حل پیدا کند. مسائلی مانند آب، برق، قیمت نان، آلودگی هوا، ترافیک و... از جمله مسائلی است که همه نظام‌های سیاسی در جهان با آن مواجه هستند و خیلی زود آن را مدیریت و کنترل می‌کنند در حالی که این وضعیت در ایران وجود ندارد. هنگامی که مدیران جامعه نمی‌توانند مشکل آب و برق را حل کنند، چگونه می‌خواهند وفاق را عملی کنند و یا خود را برای جنگ آماده کنند؟» جملات ذکر شده اظهارات دکتر تقی آزاد ارمکی استاد دانشگاه و جامعه شناس درباره پیامدهای اجتماعی بحران آب در گفت‌وگو با «آرمان ملی» است. آزاد ارمکی در این گفت‌وگو به مهم‌ترین چالش‌های نظام تصمیم‌گیری درباره بحران‌های موجود کشور اشاره کرده که در ادامه می‌خوانید.

*ریشه‌های بحران آب را در چه مسائلی می‌دانید و به نظر شما تشدید این وضعیت چه پیامدهایی به همراه خواهد داشت؟

امروز ما با واقعیتی مواجه شده‌ایم که مدت‌ها نسبت به آن بی‌اعتنا بوده‌ایم. این وضعیت درباره نیروهای اجتماعی و مدیران جامعه وجود داشته است. ما کشوری هستیم که محدودیت‌ها و مزیت‌های خاص خود را داریم. اگر ما با توجه به محدودیت‌ها و مزیت‌هایی که داشته‌ایم مدت‌ها قبل وارد جامعه جهانی شده بودیم تا به این اندازه با چالش مواجه نمی‌شدیم. ما سرزمین پهناوری داریم که بخشی از آن آباد است. به عنوان مثال شمال کشور وضعیت بهتری نسبت به برخی مناطق دیگر دارد و به دلیل اینکه سیاست‌های متوازن منطقه‌ای نیز نداشته و یا اجرایی نشده بخش‌های از کشور محروم و در مقابل بخش‌هایی برخوردار هستند. نکته دیگری که وجود دارد این است که به دلیل اینکه اغلب مدیران کشور از مناطق مرکزی مانند اصفهان، یزد، کرمان و... بوده و تلاش کرده‌اند سرمایه حاشیه کشور را به مرکز منتقل کنند. در واقع ما در سال‌های گذشته با فقدان درک محدودیت‌ها و توانمندی‌ها مواجه بوده‌ایم. ما باید در گذشته به این آگاهی می‌رسیدیم که اکثریت جمعیت کشور را در حاشیه آب مانند دریای خزر و خلیج فارس و دریای عمان ساکن می‌کردیم و تنها بخشی از مردم را شهرنشین می‌کردیم دیگر به این صورت مشکل آب نداشتیم. در چنین شرایطی بقیه مناطق کشور را می‌توانستیم به آب‌های سطحی و یا زیرسطحی ساماندهی کنیم. اتفاقی که رخ داده این است که بخشی بیشتر جمعیت را در نقاطی ساکن کردیم که آب ندارد و سپس تلاش کردیم برای آنها آب تهیه کنیم و از سوی دیگر در این زمینه مداخله‌های غیرکارشناسی کرده‌ایم و به همین دلیل مشکلاتی که می‌بینیم به وجود آمده است.

*کارشناسان از مدت‌ها قبل نسبت به چنین وضعیتی هشدار داده بودند. چرا نظام تصمیم‌گیری به این هشدارها توجه نکرد؟

این موضوع مهمی است که رخ داده و به‌رغم اینکه بسیاری از کارشناسان نسبت وقوع بی‌آبی و بحران آب هشدار دادند، در عمل کسی به این هشدارها توجه نکرد. این موضوع به خوبی نشان می‌دهد که نوع حکمرانی که در کشور وجود دارد مدنی نیست و نمی‌تواند متناسب با مشکلات کشور تصمیم‌گیری کند. برخی آن را به حکمرانی ایدئولوژیک نسبت می‌دهند، در حالی که من معتقدم حکمرانی که ما در سال‌های گذشته داشته‌ایم، نتوانسته تصمیماتی متناسب با مشکلات کشور بگیرد و آنها را حل کند. در واقع حکمرانی به این شیوه از درک واقعیت‌ها و مشکلات کشور ناتوان بوده است. نمی‌توان شرایطی را در نظر گرفت که وزارت نیرو در کشور وجود داشته باشد اما کسی نداند که وضعیت آب و برق به چه صورت است و درچه وضعیتی قرار داریم. زمانی سازوکار بروکراتیک در این زمینه نداشته‌ایم و اگر نمی‌دانستیم مشکلی نبوده، اما در دهه‌های اخیر که وزارتخانه عریض و طویلی به نام وزارت نیرو وجود داشته، شرایط تغییر کرده است. این اتفاق عجیبی است که همه سازوکارها و کارشناسان لازم وجود داشته اما نتوانسته‌ایم تشخیص بدهیم که ما با مشکل آب و برق مواجه خواهیم شد و برای آن در زمان مناسب چاره‌اندیشی کنیم. بحران آب رها شده که این وضعیت به خوبی نشان می‌دهد که نوع حکمرانی ما مشکل دارد.

اغلب مدیران کشور از مناطق مرکزی مانند اصفهان، یزد، کرمان و... بوده و تلاش کرده‌اند سرمایه حاشیه کشور را به مرکز منتقل کنند. در واقع ما در سال‌های گذشته با فقدان درک محدودیت‌ها و توانمندی‌ها مواجه بوده‌ایم

*بحران آب چه پیامدهای اجتماعی خواهد داشت؟

پیامدهای بحران آب از گذشته هم مشخص بود. ناامنی، بی‌اعتمادی و نوع تصمیم‌گیری و ناکارآمدی است که در نهایت به بحران امنیتی منجر می‌شود. این موضوع حتی می‌تواند جنبه بین‌المللی پیدا کند. هنگامی که مدیران جامعه نمی‌توانند مشکل آب آشامیدنی مردم را حل کنند، چگونه می‌توانند عدالت اجتماعی را اجرا کند و در عرصه جهانی بین دول مختلف نقش آفرینی کنند؟ در چنین شرایطی است که تأثیرگذاری ایران در عرصه‌های مختلف منطقه و جهان حذف خواهد شد. در شرایط کنونی ایران در معادلات بین‌المللی نقش شایسته ندارد و نمی‌تواند نقش موثری را برعهده بگیرد. دلیل این وضعیت این است که ایران هنوز مسائل اولیه خود را نمی‌تواند صورت بندی کند و برای آن راه حل پیدا کند. مسائلی مانند آب، برق، قیمت نان، آلودگی هوا، ترافیک و... از جمله مسائلی است که همه نظام‌های سیاسی در جهان با آن مواجه هستند و خیلی زود آن را مدیریت و کنترل می‌کنند در حالی که این وضعیت در ایران وجود ندارد. هنگامی که مدیران جامعه نمی‌توانند مشکل آب و برق را حل کنند، چگونه می‌خواهند وفاق را عملی کنند و یا خود را برای جنگ آماده کنند؟ در اینجا اتفاق عجیبی رخ داده که منشأ بحران‌ها و نابسامانی‌هاست. امروز ما در معادلات منطقه نقش مورد انتظار را ایفا نمی‌کنیم و شرایط به شکلی نیست که ایران بتواند برای مشکلات منطقه و دیگر کشورها مداخله موثر داشته باشد. به عنوان مثال در جنگ بین افغانستان و پاکستان نباید ترکیه میانجی‌ می‌شد و بلکه تهران باید میزبان مقامات دو کشور برای ترک مخاصمه می‌بود. به این دلیل که حاکمیت ایران هم با پاکستانی‌ها قرابت دارد و هم با طالبان در افغانستان. سوال این است که چرا ایران نمی‌تواند در این زمینه نقش‌آفرینی کند؟ این وضعیت نشانه یک ضعف بنیادین در سیستم مدیریتی کشور است. هنگامی که یک سیستم نتواند فضای داخلی را ساماندهی کند بدون تردید نمی‌تواند در ساماندهی به فضای بیرونی نیز نقش داشته باشد و این یک واقعیت است که امروز ایران با آن مواجه است.

*به همین دلیل بوده که کشور به صورت همزمان با بحران‌های مختلف مواجه شده است؟

در اینجا آنچه اهمیت دارد شکل‌گیری بحران، بقای بحران، تبدیل یک بحران به بحران دیگر و در نهایت انباشت بحران‌هاست که حائز اهمیت است. به عنوان مثال ما نزدیک به یک دهه است که با بحران آلودگی هوا و ریزگردها مواجه هستیم. سوال این است که در این مدت برای حل این بحران چه اقدامی انجام داده‌ایم؟ این وظیفه سازمان محیط زیست و استانداری‌ها و فرمانداری‌ها بوده که آن را حل کنند. قرار نبوده از خارج از کشور کسی این بحران را حل کند و ارتباطی هم به خارج از کشور ندارد. این بحران با بحران‌هایی مانند جابه‌جایی جمعیت همزمان شده و باعث شده بحران‌ها در هم گره بخورد. هنگامی که بحران‌ها در هم گره بخورد به راحتی نمی‌توان آنها را حل کرد و کسی قصد داشته باشد یک بحران را حل کند تا بحران‌های دیگر نیز حل شود. در چنین شرایطی سیستم به جای حل بحران کنترل‌گری خود را افزایش می‌دهد که خود یک بحران جدید ایجاد می‌کند. به عنوان مثال در بحران آب و برق مردم گمان می‌کنند همه این اتفاقات برای این رخ می‌دهد که قیمت کالاها افزایش پیدا کند و گرانی‌ها بیشتر شود. در واقع آنچه تولید می‌شود بحران بی‌اعتمادی است و در چنین شرایطی مردم دیگر به این نکته فکر نمی‌کنند که باید شیوه مصرف خود را اصلاح کنند.

 

 

 

 

 

منبع : آرمان ملی

جدید

ارسال نظر

هشتگ‌های داغ

آخرین اخبار

پربازدیدترین اخبار