از خداوند توفيق بخواهيم که در مقام تحليل دچار قشري نگري و سطحي نگري نشويم. ريشه برخوردهاي مختلف سياسي، اقتصادي و حقوق بشري آمريکاييها و اروپاييها را نبايد به اين خلاصه کرد که فلان دولت در ايران در قدرت قرار دارد يا فلان فرد در ايران رئيسجمهور است. برنامه هستهاي ايران را اگر در نظر بگيريم به اين نتيجه خواهيم رسيد که غربيها همواره اين پرونده را بهانه قرار دادند. اروپاييها دغدغه خود را رفتن تهران به سمت و سوي توليد سلاح هستهاي اعلام کردند. حال اينکه هم خودشان و هم شرکاي استراتژيک آنها در خاورميانه (صهيونيستها) اين سلاح را دارند. با اين وجود ادله کافي براي غربيها وجود دارد که ايران به دنبال سلاح هستهاي نيست. ايران چه ادله قوي بايد مطرح ميکرد که دغدغه غربيها برطرف شود. از اين جهت بالاترين شخص کشور يعني مقام معظم رهبري حکم حرمت سلاح هستهاي را صادر کردند. غربيها هم از جايگاه رهبري در نظام تصميم گيري ايران خبر دارند و ميدانند که جمهوري اسلامي به سمت ساخت سلاح هستهاي نخواهد رفت. با اين وجود به تلاش براي فشار بر ايران در اين زمينه ادامه ميدهند. اگر دغدغه آنها اين است که ايران بمب توليد نکند، اين حکم رهبري که مصوبه مجلس يا هيات دولت نيست که مجلس يا دولت ديگري آن را لغو کند. رهبري در ايران جايگاه خاصي دارد و غربيها تضمين حرف وي را به خوبي ميدانند. از اين رو بايد خوش باور باشيم و تنها به لايههاي رويين امواجي که در دنيا در حال ارسال است ننگريم که فکر کنيم مسير اين دولت در سياست خارجي با مسير دولت قبل متفاوت است و کنار زدن وزير خارجه که براي عبور وضعيت کنوني مطرح ميشود تنها يک اقدام رسانهاي است. غربيها پروندههاي متعددي عليه ايران باز کردهاند که پرونده هستهاي يکي از آنهاست. اتفاقات اخير ايران نيز سمت و سوي ديگر قضيه است. در اتفاقات اخير در ايران حتي اروپاييها هم وسط ميدان بودند و تنها مشوق نبودند. آلمان، انگلستان و فرانسه وسط ميدان بودند و حيثيت خود را پاي فشار بر ايران گذاشتند. اينکه رئيسجمهور فرانسه با يک زن ايراني که سوابقش مشخص است ديدار ميکند، مشخص است که آنها چه نقشهاي عليه ايران دارند. پر واضح است که غربيها در يک پروژه عظيم اطلاعاتي که براي براندازي راه انداخته بودند، شکست مفتضحانهاي خوردند. علت نيز هوشياري مردم بود. غربيها آخرين تلاشهاي خود را خواهند کرد و اگر ما متوجه نقشههاي آنها بوديم آنگاه ميتوان بهتر، معقولتر و عميقتر وارد ميدان شويم. بالاترين اشتباه استراتژيک در يک نظام سياسي آن است که در برداشت تحليلي که ديگران در مورد آن ميکنند، دچار اشتباه شود. از اين رو برخي تحليلها که اعلام ميکنند وزير امور خارجه بايد تغيير کند تا شرايط بهبود يابد نگاهي دقيق و درست نيست ونگاه صحيح آن است که وزارت خارجه را فعالتر کنيم.