محوریت قانون اساسی و اصلاحات واقعی
هدایت آقایی فعال سیاسی اصلاحطلب
صحبت در خصوص اصلاح و تغيير که در بيان برخي مسئولان و چهرههاي سياسي ميآيد کمي دير هنگام است. در زمان دولت اصلاحات اين حرفها زده ميشد که خيلي از رويهها و خيلي از مقررات و رفتارها تغيير کند. ولي آنقدر که مطالبات انباشته شده و اين کارها انجام نشده حرف زدن در مورد اين نوع اصلاحات به نظر نميرسد که جامعه پذيراي اين نوع اصلاحات باشد. اما اصلاحات عميق و ساختاري هنوز جا دارد و اگر قانون اساسي را مبنا قرار دهيم و برخي مسائل و روندها را طبق قانون اساسي اصلاح کنيم ميتوان يک پاسخ خيلي منطقي و کارا به افکار عمومي داده شود. البته در کنار اين مساله اصلاح برخي رفتارها، رويهها و سياستها نيز جا دارد، اما اگر بخواهد در حد اصلاحات کم عمق و صوري انجام بگيرد مشکل خاصي را حل نميکند. آنچه مسلم است امروز اصلاحات سطحي جوابگو نيست. از طرفي يکي ازمسائلي که در صحن جامعه و بين اعتراضات ميبينيم تنوع خواستهها و نگرشهاست و در راه مطالبهگري بايد ديد که مردم خود چه ميخواهند و به دنبال چه چيزهايي هستند و در اين صورت خود محور مطالبات خود را پيدا خواهند کرد. قدر مسلم بايد خواستهها و شعارهاي مردم مورد تفکيک و بررسي قرار بگيرد و دولت و حاکميت نيز در راستاي مطالبات جامعه تعاملي دوسويه با مردم برقرار کند و در راستاي رفع مطالبات آنها در حوزههاي مختلف بکوشد. امروز خيلي از مسائل را ميشود با نظرسنجي در گوشه و کنار و خيابان و نهادهاي مختلف پيش برد و خود مسئولان پيشقدم شوند و برنامه بدهند. اين مساله خود راهگشايي ميکند و موجب فروکش کردن التهابات نيز خواهد شد. اما اگر غير از اين باشد اين منازعات و جدلها در جامعه و حتي افکار مردم ادامه داشته و صورت خوشي نخواهد داشت. اينگونه مسائل باعث ميشود که کشور به عقب بازگردد و توسعه و پيشرفتي که مدنظر کشور است به دست نيايد. از طرف ديگر اينکه گفته ميشود محوريت مطالبات جامعه بر اجراي قانون اساسي باشد نيز بايد اذعان داشت که حرف و شعار تنها کافي نيست و بايد قانون اساسي را به شکل عملي مورد اجرا قرار داد و از هر طريقي که منافع مردم تامين ميشود بر همان شيوه و راهکار عمل کنيم.
ارسال نظر