| کد مطلب: ۱۰۳۶۸۴۶
لینک کوتاه کپی شد

توجه به کرامت انسانی

محمدهادی جعفرپور وکیل دادگستری

 

 

 

با بررسي و تحقيق پيرامون جايگاه انسان درمتون اديان ابراهيمي اين نتيجه حادث مي‌شود که وجه اشتراک اين اديان بدون استثنا اهميت و توجه به لزوم درک و احترام به کرامت انساني است. پيرو چنين امري يکي از اوصاف ذاتي انسان‌ها کرامت انساني است که در مکاتب مختلف به تعابير مختلفي از آن ياد شده است. علامه طباطبايي در تفسيرالميزان زندگي انسان را تحت دو نظام بررسي، مي‌فرمايند: «انسان در زندگي‌اش دو نظام دارد، يکي به حسب فهم فطري و شعور باطني و نظام ديگر به حسب تخيل، نظام فطري‌اش از خطا محفوظ اما نظام تخيلي‌اش بسيار دستخوش خبط و خطا مي‌شود و چه بسيار آدمي به حسب صورت خيالي‌اش چيزي را درخواست مي‌کند وبه جد مي‌طلبد که با همين خواسته و طلبش درست چيز ديگري مخالف آن مي‌خواهد (تفسير الميزان ص51ج2)» بنا بر همين استدلال بايد اذعان کرد، مشکل اساسي بشر همين نظام تخيلي اوست. بنا بر قول علامه در مقطعي که انسان نمي‌تواند به اصلاح امور خويش بپردازد لازم است از جهتي خارج از طبيعت ذاتي انسان اين اصلاح رقم زده شود. بنابرهمين استدلال مساله قيام انبيا در ادوار مختلف تاريخ بشر را شاهد هستيم. بنابر استدلال حاکم در انديشه اسلامي نظم اجتماعي مطلوب براي انسان نه با تکيه بر توانمندي‌هاي ذاتي انسان بلکه از بيرون طبيعت او و از طريق رحمت و عنايت پروردگار شکل مي‌گيرد و هر چه انسان در باور ذاتي خويش به خداوند نزديک‌تر باشد رفع موانع سهل و آسان‌تر خواهد بود. بدون ترديد انسان مسلمان بنا بر همين فلسفه است که در مواجهه با مشکلات دنيوي دست به استدعا و دعا نزد پرودگار مي‌برد تا گره از مشکلاتش گشوده شود اما چالش اساسي و قابل تامل اين سوال است که آيا صرف استدعا و دعا براي دفع و رفع مصائب کفايت مي‌کند. در زمان حيات پيامبر(ص) مسلمانان طريق برون‌رفت از انواع مشکلات را در مشورت و ارشاد رسول‌ا… جست‌وجو مي‌کردند اما با آغاز عصرغيبت کبري، جامعه الزامات خودش را داشته که همين الزامات ناشي از خالي شدن جامعه از صحابه و غيبت امام معصوم انسان مسلمان را به سمت انديشه‌اي تحت عنوان اجتهاد سوق داد تا عالمان ديني با تحليل و تفسير روايات و آيات قرآني حکم هر مساله‌اي را از مباني شرعي استخراج کنند تا فرد مسلمان برپايه همان نظام باطني از خبط و خطاي نظام تخيلي دور شود. همين راه و روش باور و اعتقاد عمومي بشر مسلمان را تشکيل داده که نظام سياسي نيز بسان ساير نظامات زندگي، مبادي، روش‌ها و اهداف خود را از وحي که خطا و اشتباهي در آن راه ندارد مي‌جويد. واضح و روشن است که در دهه اول انقلاب درصد مشکلات و اختلاف نظرات سياسي چندين برابر امروز بوده اما مصائب و مشکلات مردم به مراتب کمتر از جامعه امروز ديده مي شود. لذا لازم است بررسي شود در آن مقطع زماني چه عنصر و يا رکن ارزشي بين مردم وجود داشت که به‌رغم وجود مشکلات ناشي از انقلاب، جنگ و… مردم کمتر، از درد معيشت گلايه داشتند. در روزهاي آغازين انقلاب روحانيت به رهبري امام داراي سه ويژگي يا سه سرمايه فرهنگي ارزشمند بود: سرمايه تاريخي/سرمايه ايدئولوژي و سرمايه ارتباطي که اين آخري مهم‌ترين و اصلي‌ترين سرمايه آن دوره نظام تلقي مي‌گردد. روحانيون در نقاط مختلف شهر و روستا با توده مردم داراي رابطه مستقيم بودند و همين رابطه سبب گفتمان مشترک ميان روحانيت و توده‌ها مي‌شد به عبارتي مردم در مقاطعي که نيازداشتند از نظام فطري خويش که مصون از خبط و خطاست بهره‌مند شوند روحانيون را در مقام منجي و کارگشا دانسته براي رفع مشکلات با ايشان وارد گفت‌وگو مي‌شدند و همين اتفاق روحانيت را به سرمايه اجتماعي تبديل و عنواني مضاعف بر وجه مذهبي، ايشان را درجامعه معرفي مي‌کرد. سرمايه‌اي که اکنون به‌شدت نياز به آن احساس مي‌شود. بررسي و تطبيق جايگاه روحانيون در دو مقطع فعلي و اوايل انقلاب مبين اين موضوع است که احياي جايگاه واقعي روحانيون با تعريف وظايف ذاتي ايشان در شرايط فعلي يکي از راهکارهاي برون‌رفت از مشکلات اجتماعي/ اقتصادي است. برهمگان محرز و مسلم است که شرايط فعلي مردم به گونه‌اي است که هر اقدام موثر در بهبود وضعيت معيشتي و رفاهي مردم چيزي شبيه به معجزه خواهد بود، بزنگاهي که بهترين فرصت براي بازسازي نقش روحانيون، نخبگان و فعالان اجتماعي است تا درصدد اصلاح ساختار اقتصادي/ اجتماعي ميهن، نام خويش را ماندگار نمايند. کافي است تاريخ وقوع انقلاب و دوران دفاع مقدس تورق بشود تا با الگوبرداري از شرايط آن دوران به راهکارهاي موثري در رفع و دفع مشکلات دست يافت.

ارسال نظر

هشتگ‌های داغ

آخرین اخبار

پربازدیدترین اخبار