| کد مطلب: ۱۰۳۴۳۸۴
لینک کوتاه کپی شد

نان و کتاب

فرشته نوبخت نویسنده

اتفاق عجيبي است. در آستانة سي‌وسومين نمايشگاه کتاب تهران، خبرهاي مربوط به برگزاري نمايشگاه و «کتاب» با اخبار گراني «نان» جزو مهم‌ترين خبرها هستند. در حالي‌که همه نگران اين هستند که چند عدد نان ِباگت مي‌شود صد هزارتومن، و يا خريدن نان سنتّي به صرفه‌تر است يا ناِن فانتزي، ما اهالي فرهنگ هم در حال تلاش براي بررسي اهميت و ضرورت برگزاري نمايشگاهِ سالانة کتاب هستيم و اين وسط برخي ابراز خوشحالي مي‌کنيم از اين‌که با برگزاري مجدد پس از دو سال وقفه، بالاخره ناشران از ورطة فشارهاي مالي نجات مي‌يابند، و برخي نگران متضرر شدن کتابفروشي‌ها هستيم و دلائل خود را از بابتِ اين نگراني برمي‌شماريم. اتفاق عجيبي است زيرا به نظر مي‌رسيد اين دو پديده، يعني «نان» و «کتاب» از هم جدا هستند ولي مي‌بينيم که به شدت به يکديگر مربوط بوده‌اند و کم‌تر بدان توجه مي‌شده. اين ارتباط بسيار پيچيده است و بستگي به اين دارد که از چه منظري به آن نگريسته شود. به‌طور مثال از منظر آدورنوکه همة پديده‌ها را در سيطرة اقتصاد و غلبة شرايط اقتصادي مي‌بيند، اين دو در يک رابطة الاکلنگي به سر مي‌برند. يعني هرچقدر ضرروت نان بيشتر شود، يا اين‌که بر اثر پديد آمدن يک بحران اقتصادي، نان بدل به موضوع اصلي در جامعه شود، خريدن کتاب از درجة اهميت کم‌تري برخوردار مي‌شود؛ و بر عکس هرچقدر نان از دايرة ضرورت‌ها‌ خارج شود و تهية آن سهل‌تر باشد، کتاب در موقعيت بهتري قرار مي‌گيرد. در واقع هرقدر شرايط اقتصادي مساعدتر باشد، مردم بيشتر کتاب مي‌خرند. اين نسبت بين کتاب و نان را غالبا پذيرفته‌ايم. دليلش هم اين است که با ديد کالا به آن مي‌نگريم. از نظر اغلب ما کتاب يک کالا است و در بهترين وضعيت يک کالايِ فرهنگيِ ضروري است که براي داشتن آن حاضر مي‌شويم به پرداختِ وجه و يا برعکس. بنابراين، رابطة کتاب و نان در جامعة ما همواره، يا بهتر بگويم غالبا رابطه‌اي الاکلنگي است که آزادي افراد براي خريدن آن، به عنوان يک کالا، تحت تاثيرِ شرايط اقتصادي تعريف مي‌شود. اين نگاه نتيجة يک نگاهِ سرمايه‌داري و صنعتي به فرهنگ است که متاسفانه رواج دارد. براي همين وقتي نان گران شد، خود به خود، کتاب از سبد کالا حذف مي‌شود، به همان دليلي که شيريني‌ يا فست‌فود ممکن است حذف شود. اما بياييد جور ديگري به اين رابطه نگاه کنيم. در نظر بگيريد آنچه اهميت تهية کتاب را تعريف مي‌کند، پولي نيست که بابت آن پرداخت مي‌شود بلکه جايگاهِ آن در ليست ضروريات است. مثلا هرقدر هم که نان گران شود، ما نمي‌توانيم آن را از ليست خريد حذف کنيم. تنها ممکن است مقدار کم‌تري نان تهيه کنيم و يا از انواعِ ارزان‌تر نان استفاده کنيم، اما به هر حال از هر راهي شده نان را تهيه مي‌کنيم. وقتي کتاب هم جايگاهي مانند نان در ليست ضروريات ما پيدا کند، يعني از آن وضع آدورنويي و صنعتي‌شدن فرهنگ فراتر رفته‌ايم و آن‌وقت ديگر نمي‌توانيم نگاهي الاکلنگي به اين دو پديده داشته باشيم. بنابراين ممکن است موقعيتي مانند نمايشگاهِ کتاب که با تخفيف کتاب‌ها را در اختيار مخاطب قرار مي‌دهد و يا يک کتابفروشيِ کوچک در پسکوچه‌اي از شهر که کتاب‌هايي با چاپ قديمي‌تر و قيمتِ مناسب‌تر دارد و يا دستِ ‌دوم فروشي‌اي که کتاب‌هايي تميز با قيمتِ مناسب عرضه مي‌کند، هر کدام يک راه يا يک پيشنهاد خوب باشند براي «تهية کتاب» و در واقع يک فرصت که هر کسي بر اساس شرايطي که دارد مي‌تواند از آن‌ بهره بگيرد. بنابراين جملة آغازين يادداشتم را اين‌گونه اصلاح مي‌کنم که اتفاقا «اتفاقِ عجيبي نيست» که اخبار مربوط به «نان» و «کتاب»، چند روز است تيتر خبرها شده‌اند.

ارسال نظر

هشتگ‌های داغ

آخرین اخبار

پربازدیدترین اخبار