روسیه، انرژی و تقابل با غرب
علیرضا مکی تحلیلگر مسائل بین الملل
با نگاهی به نقشه جغرافیایی جهان متوجه میشویم که در مجموع از میان کشورهایی که منطقه هارتلند را تشکیل میدهند تنها بلاروس همچنان نسبتا در کنترل کرملین قرار داشته و دو ستون دیگر دفاعی مسکو یعنی جمهوریهای بالتیک و اوکراین به دست غرب سقوط کردهاند. بنابراین دژ دفاعی که روسها در روابط خود با غرب به عنوان منطقهای حائل مد نظر داشتهاند عملاً به دست غرب افتاده و خطوط دفاعی روسها با خطوط تهاجمی ناتو درگیر شده است. این مسئله منجر به حساسیت و کنش التهابی روسها در دریای سیاه، خاورمیانه و شرق اروپا شده است. امروز مهمترین حوزه همکاری اقتصادی میان روسیه و اروپا بحث انرژی و صادرات انرژی روسها به اروپاست که عمده این انرژی را گاز تشکیل میدهد که از طریق دو خط لوله از طریق اوکراین و یک خط لوله از طریق بلاروس تأمین میشود. روسها می دانند که برای بخش بزرگی از بازار انرژی اروپا وابسته به دولت اوکراین هستند و تمام جنجالهای سالهای اخیر در مورد واردات گاز اوکراین از روسیه به دلیل آگاهی روسها از این وابستگی به اوکراین است. روسهای عملگرا نه تمایل دارند که این وابستگی تعریفکننده مناسبات خارجی آنها با اروپا باشد و نمیخواهند گاز را تبدیل به سلاحی کنند که آنتی تز آن را اروپاییها در اختیار دارند. برای حل مسئله روسها استراتژی توسعه خطوط لوله یا رقابت لولههای انرژی را در پیش گرفتند که دو خط لوله از جنوب از طریق ترکیه موسوم به ترک استریم و سوت استریم از سالها پیش در این زمینه مطرح بودهاند و البته به دلیل مسائل مختلف هنوز هم به نتیجه مشخصی نرسیدهاند. مورد دیگر خط لوله نورد استریم هست که از طریق دریای بالتیک گاز روسیه را به شمال آلمان منتقل میکند که در نتیجه آلمان را از گاز وارداتی از اوکراین بینیاز و مستقیماً به روسها وابسته میکند که این دقیقاً نقطهای هست که آمریکاییها از سالها پیش به آن توجه کردهاند. این مسئله منجر به یک سری مناقشات داخلی و خارجی در اروپا بر سر وابستگی ایجاد شده به گاز روسیه شد که پایهگذار آن آلمانها و فرانسویها و اتفاقاً جناح راست این دو کشور هستند. در نهایت این مسئله منجر به طراحی ضد استراتژی ایالاتمتحده مخصوصا در زمان دولت ترامپ به منظور سرمایهگذاری در جهت متنوع سازی منابع تامین انرژی اروپاییها شد که نتیجه آن قراردادهای سرمایهگذاری در حوزه صادرات ال ان جی و نفت به طور مشخص در سه کشور لهستان، رومانی و احتمالا هلند شده است. از سوی دیگر نیز برنامه ریزی به منظور انتقال گاز خلیجفارس و دریای خزر از طریق مجموعهای از خطوط لوله به اروپا که ایران را دور می زند نیز در دستور کار است. اینجا دقیقا نقطهای است که پیمان ابراهیم در حوزه اقتصاد استراتژیک معنی پیدا میکند. چون عمده این منابع قرار است از طریق خطوطی که از سرزمینهای عربی و اسراییل و دریای مدیترانه به سمت اروپا عبور میکند تامین شوند. این مسئله که بحران اوکراین چه تأثیری روی این وضعیت میگذارد بستگی به این دارد که بحران اوکراین چه سمت و سویی پیدا کند، البته نکتهای که در این مدت تغییر کرده این است که با توجه به سیاست خارجی بایدن عملا طرح نورد استریم از یک طرح مرده و فاقد ارزش در زمان ترامپ که میلیاردها دلار بر سر آن هدر رفته بود، تبدیل به یک طرح اقتصادی بلندمدت با حاشیه انتظار بسیار پایین شده است. بر اساس مباحثی که مطرح شد روسها به دلایل مختلف با هدف جلوگیری از پیوستن اوکراین به ناتو قصد جداسازی کامل مناطق مورد مناقشه یا باز پس دادن آنها به اوکراین را ندارند، بهعبارتدیگر، روسها تمایلی به پایان سریع و قاطع بحران ندارند.
ارسال نظر