چرا میروند؟ سفری بیبازگشت!
مهران صولتی جامعهشناس
ایران به روایت برخی از جامعه شناسان در پنجاه سال اخیر پنج موج مهاجرت را تجربه کرده است. اوایل دهه پنجاه، ماههای قبل از انقلاب، اوایل دهه شصت، بعد از خرداد ۸۸ و از سال ۹۷ تاکنون. در این میان موج آخر چنان ابعاد سترگ و متفاوتی پیدا کرده که حتی نگرانی مسئولان بلندپایه کشور را برانگیخته است. اگر موجهای پیشین مهاجرت صرفا سیاسی و معطوف به قشر خاصی از ناراضیان بود، اما موج اخیر شمولیتی تمام عیار یافته و همزمان پزشکان، استادان دانشگاه، کارآفرینان اقتصادی، نخبگان دانشجویی و حتی برخی از مردم عادی را در بر گرفته است. برآوردها نشان می دهد که فقط در سال گذشته ۳۰۰۰ پزشک و ۹۰۰ استاد دانشگاه کشور را ترک کردهاند و آمار مهاجرت روزانه مهندسین به ۲۰ نفر رسیده است. با این اوصاف اکنون شایسته است که بپرسیم چرا با موج سهمگینتری از مهاجرت روبهرو شدهایم؟ ناامیدی از آینده: نظرسنجی ایسپا در ماههای اخیر نشان داده است که بیش از ۶۰ درصد شهروندان امیدی به بهبود اوضاع کشور در آینده نزدیک ندارند. جدای از آن افزایش تورم، نوسانات بورس و رشد قیمت ارز و طلا نیز چشمانداز امیدوار کنندهای فراروی ایرانیان ترسیم نمیکند. دولت جدید هم که
گمان میرفت به دنبال یکدست شدن قوا بتواند گامهای بلندی در جهت بهبود اوضاع کنونی بردارد بیبرنامه ظاهر شده است. واضح است که در فقدان هرگونه امکانی برای اصلاحات معنادار در آیین حکمرانی مهاجرتها ابعادی چنین بیسابقه بیابد! چالش کرامت انسانی: ایرانیان شاهد افزایش سختگیریها و تردید در مورد انتخاب خود هستند. طرح جوانی و جمعیت در خصوصیترین ابعاد زندگی شهروندان، طرح صیانت و محدودیت اینترنت، بلاهت گویی از پارهای تریبونهای رسمی و بیاعتنایی نسبت به حقوق مدنی ایرانیان از جمله اقداماتی هستند که کرامت انسانی را تحت تاثیر قرار میدهد. اقتصاد نابسامان و معضل اشتغال: فشار تحریمها هرگز نمیتواند توجیهگر بیتدبیری سیاست گذارانی باشد که با نادیده انگاشتن تفاوت میان تورم و گرانی همچنان از قیمت گذاری دستوری در عرصه اقتصاد دفاع میکنند. خطایی آشکار که با کمتوجهی به ضرورت پذیرش FATF، رفع تحریمها و اهمیت جذب سرمایه خارجی عرصهای نامطمئن را برای آینده تولید، اشتغال، فقر و تورم فراهم آورده است. نخبگانی که در این شرایط مجالی برای فعالیت و امکانی برای داشتن شغل متناسب با توانمندی خود نمییابند چه راهی جز مهاجرت دارند؟
تداوم تنشهای خارجی و تشدید توسعه نیافتگی: سیاست خارجی ایران در سالهای گذشته واکنشی، فاقد ابتکارات دیپلماتیک و عمدتا پیش بینی ناپذیر بوده است. اکنون دیگر روشن شده است که به دلیل سهم ناچیز ایران در اقتصاد جهانی ادامه این رویکرد جز به تحریمهای بیشتر یا رویارویی نمیانجامد. این در حالی است که نخبگان کشور برای تداوم فعالیت خود دقیقا نیازمند شرایط متفاوتی هستند تا بتوانند در سایه آن مراودات را با مراکز علمی جهان داشته باشند. وضعیتی که در کوتاه مدت نمیتوانند به آن امیدوار باشند! تداوم مهاجرت زیستی( نخبگانی که مجبور به کار در اسنپ هستند) در کنار مهاجرت جغرافیایی(مهاجرت بیبازگشت نخبگان) تهدیدی است که میتواند با تهدید گوهر ایران فرآیند فرسایش تمدنی کشور را تسریع نماید(تعبیر محسن رنانی). تحلیلهای ارائه شده تا اینجا اما نشان میدهد که مخاطرات کنونی توسط مسئولان به خوبی درک نشده است!
ارسال نظر