| کد مطلب: ۱۰۲۲۹۳۲
لینک کوتاه کپی شد

شانگهای و افزایش قدرت چانه‌زنی ایران

مرتضی مکی تحلیلگر مسائل بین‌الملل

نفع پیوستن به اتحادیه‌ها و پیمان‌های منطقه‌ای خودش یک اقدام مثبتی در جهت رشد و توسعه کشور در عرصه‌های مختلف است. به هر حال کشوری که بتواند همزیستی و روابط مسالمت‌آمیز و صلح‌جویانه‌ای با همسایگانش و کشورهای بزرگ و حائز نفوذ در جهان داشته باشد، می‌تواند یک وضعیت مثبتی هم در جهت مقابله با ایران‌هراسی باشد و هم در جهت فراهم کردن شرایط افزایش همکاری‌های منطقه‌ای که از جمله شعارهای تبلیغاتی اصلی آقای رئیسی در مبارزات انتخاباتی بود که تلاش خواهد کرد همکاری‌های منطقه‌ای ایران را گسترش دهد. اما اینکه این امرتا چه حدی می‌تواند در جهت تحقق شعارهای منطقه‌گرایی ایران با همسایگانش موثر باشد، بستگی زیادی به تجدیدنظر در خیلی از عرصه‌ها و موضوعات دیگر دارد و اینکه جمهوری اسلامی بتواند چگونه از آن استفاده کند وگرنه صرف پیوستن به یک پیمان منطقه‌ای مثل پیمان شانگهای که از لحاظ اقتصادی بخشی از اقتصاد جهانی را تشکیل می‌دهد، می‌تواند فرصتی باشد منتها به الزامات دیگری بستگی دارد که آنهم چگونه ایران عرصه سیاست خارجی و امنیتی خودش را مورد تجدیدنظر قرار دهد و ریل همکاری‌های خودش را قطعا باید تغییر دهد و با متغیرهای گذشته نمی‌توان از این فرصت بزرگ استفاده کرد. احیای برجام و پیوستن به اف ای تی اف شاید یکی از اقداماتی است که مستلزم ابتکار عمل جدی از سوی دولت آقای رئیسی است. به هرحال تا زمانی که بانک‌ها و نهادهای پولی و مالی ما نتوانند مناسبات آسان و آزادی با کشورهای جهان داشته باشند، به هر پیمان منطقه‌ای دیگری هم بپیوندیم، عملا نمی‌توانیم از این فرصت و مزیتی که به دست آوردیم، استفاده و بهره‌برداری مورد نیاز را بکنیم. باید سعی کرد از این فضای سیاسی و تبلیغاتی رد شد و فکر نکنیم که صرف پیوستن به پیمان شانگهای می‌تواند ایران را از این شرایط سخت اقتصادی بگذراند. چراکه اگر دقت هم بکنیم خود کشورهایی مثل چین، روسیه و هند که عضوهای مهم پیمان شانگهای هستند، کشورهایی هستند که خودشان با مجموعه کشورهای غربی و آمریکا شرکای تجاری بزرگی دارند و شرکای بزرگ تجاری این کشورها هستند. لذا نباید فکر کنیم که پیوستن به شانگهای می‌تواند در راستای یک بلوک‌بندی در قبال غرب و اروپا باشد و عضویت ایران در این بلوک می‌تواند ابزاری در جهت پیشرفت منازعاتش با کشورهای غربی باشد. فکر نمی‌کنم این تصور واقع‌بینانه‌ای نسبت به پیمان شانگهای باشد. آنهم پیمانی که راه درازی دارد تا به یک همگرایی درعرصه‌های مختلف اقتصادی، سیاسی و امنیتی نزدیک شود. چراکه همه این کشورها دارای منازعات و تعارضات زیادی هستند و از این جهت می‌تواند مورد توجه قرار بگیرد که محفل و نهادی است که می‌تواند قدرت چانه‌زنی ایران را افزایش دهد. قدرت چانه‌زنی قطعا باید با یک پشتوانه سیاسی، اقتصادی و امنیتی و هنجاری باشد. بدون این پشتوانه قطعا ایران نمی‌تواند از فرصت حضور در شانگهای استفاده لازم و بهره‌برداری مناسب را بکند. درحقیقت بعضا ادبیات واظهارنظرهایی که درخصوص عضویت ایران در پیمان شانگهای می‌شود با واقعیات نظام بین‌الملل همخوانی ندارد. ما با این تصورات غیرواقعی نمی‌توانیم به جایگاه مدنظر خودمان در منطقه و جهان دست پیدا کنیم. تجربه نشان داده که روسیه و چین کشورهای قابل اتکایی برای ما نیستند که ایران با اتکای آنها بخواهد به منازعه با غرب بپردازد. موقعیت جغرافیایی ایران، جایگاه تاریخی، سیاسی و فرهنگی ایران می‌طلبد که ایران روابط متوازنی هم با شرق و هم با غرب داشته باشد.

صرف اتکا به چین و یا روسیه واقعا ترمیم‌کننده منافع و امنیت ملی ما نیست. کشورهای در حال توسعه و پیشرفتی مثل بنگلادش، اندونزی، ویتنام از جمله کشورهایی بودند که برای سالیان سال تحت ستم و استعمار کشورهای زیادی بودند ولی همین کشورها برای رشد و توسعه خودشان تلاش کردند تا روابط متوازنی با قدرت‌های جهان برقرار کنند. اندونزی هم روابط متوازنی با چین دارد، هم با روسیه و هم با هند دارد. تلاش می‌کند از تمام فرصت ها و مزیت‌های جهانی و منطقه‌ای خود استفاده کنند و ویتنام هم اینگونه است. جمهوری اسلامی ایران کشوری جدابافته و تافته در جهان نیست که بخواهد مسیر متفاوتی را برود. آنهم مسیری که با یکسری تصوراتی که با واقعیات جهانی و منطقه‌ای منطبق نیست. ما اگر بخواهیم در مسیر رشد و توسعه‌ای و استقلال قرار دهیم و تحت فشار و نفوذ قدرت‌های جهانی نباشیم و بخواهیم یک نقش موثری در منطقه به عنوان یک قدرت منطقه‌ای داشته باشیم، نیازمند روابط متوازنی هستیم. نباید تنها اتکا به غرب کرد و نباید تنها اتکا به شرق کرد بلکه باید تلاش کرد با همه اینها روابط متوازنی داشته باشیم تا همه این قدرت‌ها به ما به عنوان یک کشور متکی به خود نگاه و روابط خود را با ما ترسیم و تنظیم کنند . چین و روسیه در دوران ریاست‌جمهوری باراک اوباما در شش قطعنامه علیه ما رای دادند. چه تضمینی وجود دارد که دوباره اینگونه نشود؟ چین نشان داده که حاضر به منازعه با آمریکا بر سر کشورهای دیگر نیست. خط قرمز چین، هنگ کنگ و تایوان هستند. بر سر همه چیز حاضرند معامله کنند. همین الان که تحریم‌های اقتصادی علیه ایران اعمال شده، آیا چین و روسیه با ما مراودات عادی تجاری و مالی دارند؟ آیا پول‌های ما از چین برمی‌گردد؟ پاسخ منفی است، چون ما تحت تحریم آمریکا هستیم نه تحریم سازمان ملل. باید مسائل‌مان را با جهان غرب حل کنیم یا حداقل اگر حل نمی‌کنیم، تعریف و مرزبندی‌های خودمان را مشخص کنیم. قطعا اگر بخواهیم همانند جبهه‌گیری طی چهار دهه گذشته ادامه دهیم و تلاش کنیم نه شرقی نه غربی را با اتکا به شرق در جهت مبارزه با غرب ادامه دهیم، به نظر نمی‌رسد بتوانیم نه تحریم‌های اقتصادی پیش رویمان را حل کنیم و نه بتوانیم مشکلات بزرگ داخلی را که متاثر از این تحریم‌هاست، رفع کنیم.

ارسال نظر

هشتگ‌های داغ

آخرین اخبار

پربازدیدترین اخبار