ضرورت رفتار براساس منافع ملي
داریوش قنبری استاددانشگاه
واقعيت اين است که اراده ايران و آمريکا به سمت احياي برجام است و در اين هيچ ترديدي نيست. براي ايران بحث منافع اقتصادي از ناحيه رفع تحريمها داراي اهميت است و اصرار بر رفع تحريم از منظر لزوم گشايش اقتصادي قابل توجه است. ايران ميخواهد امتيازي ندهد و در همان چارچوبي که در گذشته تفاهم شده برجام احيا شود و در اين مسير حرکت ميکند. از طرف ديگر آمريکاييها هم بازگشت به برجام را با کسب امتيازات بيشتري نسبت به گذشته دنبال کرده و به همين خاطر آن را موکول به مذاکره مجدد ميکنند. چيزي که از طرف ايران منتفي است. درمجموع هرچند مخالفتهايي که امروزه در مسير برجام صورت ميگيرد با مخالفتي که در دوران ترامپ بود، متفاوت است اما از جهتهايي هم شباهت دارد. ترامپ دنبال کنار گذاشتن کل برجام و جايگزين براي آن بود اما دولت بايدن با اينکه حفظ برجام در ظاهر را دنبال ميکند شايد به خاطر اينکه حساسيت ايران زياد برانگيخته نشود اما دنبال اينکه در کنار احياي برجام مسائل ديگري نيز گنجانده شود نيز هست. اوضاع و شرايطي که به نظر ميرسد ايران بايد مراقب رفتار و خواستههاي طرف مقابل به شکل مناسبي باشد و در چارچوب منافع ملي خود عمل کند. واقعيت اين است که تا اينجاي کار دشمنان منطقهاي ايران در شرايطي قرار گرفتهاند که از سياست جديد آمريکا در دوره بايدن منفعت چنداني نخواهند برد. ايران ميتواند از اين شرايط به نفع خود استفاده کرده و به نوعي هژموني خود را بر منطقه داشته باشد و از برتري ديگران جلوگيري به عمل آورد. از طرف ديگر مناسبات اقتصادي در سياست خارجي کشورها نقشي مهم و تعيينکننده دارد لذا کشور ما بايد به سمت و سويي حرکت کند که بخش خصوصي آمريکا در اقتصاد کشور درگير شود. يکي از دلايلي که در تله تحريم گرفتار ميشويم اين است که شرکتها و اتباع آمريکايي در ايران منافعي ندارند درحاليکه ميتوانيم بخشي از روابط اقتصاديمان را با آمريکاييها داشته باشيم. همانطور که در جريان برجام وارد معامله خريد بوئينگ شديم. به نظر ميرسد در ارتباط با فعاليت شرکتهاي نفتي و صنايع خودروسازي هم ميتوانيم همکاريهايي با شرکتهاي آمريکايي داشته باشيم. صنعت خودروسازي کشور را تا حدود زيادي در اختيار فرانسويها قرار داديم ولي درمواقعي که تهديد متوجه ما ميشود نهتنها حمايتي نميکنند بلکه طرف مقابل ما را ميگيرند و در مجموع قدرت اين را که بهخاطر منافعشان از تحريمها جلوگيري کنند ندارند. همانطور که ساير کشورها هم در اينباره ناتوان بوده و وقتي آمريکا يکطرفه از برجام خارج شد، گويي همه خارج شدند و 1+5 تبديل به1+4 شد و عملا خاصيتي براي ما نداشت. کشورهايي که از يکطرف از موهبت مراوده اقتصادي با ايران استفاده ميکنند اما از طرف ديگر سر بزنگاهها قدرت حمايت از ايران را ندارند، درحاليکه اگر بخش خصوصي آمريکا در ايران درگير بود به اين راحتي ايران را تحريم نميکرد چون خودشان هم ضرر ميکردند. درواقع چون منفعتي ندارند که نگران از دست رفتنش باشند، از طريق تحريم بر ما فشار ميآورند. مذاکراتي که از گذشته مطرح بوده در جهت ايجاد روابط به آن معنا نبوده و بيشتر در راستاي کنترل تنش بوده اما کنترل تنش اگر همراه با يکسري پشتوانههاي خاص باشد در آينده ميتواند منافع هر دو کشور را به دنبال داشته باشد. کشورهاي ديگري که مناسبات اقتصادي وسيعي با آمريکا دارند به لحاظ سياسي عمدتا تنشهاي خاص خود با آمريکا را هم دارند و در اين ترديدي نيست. ما ميتوانيم ضمن اينکه با بخش خصوصي آمريکا مراودات اقتصادي داشته باشيم، مواضع خودمان در حوزه مسائل سياسي را هم دنبال کرده و در آن چارچوب حساسيتهايي را که وجود دارد درنظر بگيريم.
ارسال نظر