نیامد همیزآسمان هیچ نم...
فریبا خانی نویسنده وروزنامهنگار
زمستان که ميشود ياد مادربزرگم ميافتم که از زمستان و برف و باران و سرما بدش ميآمد و يک شعر فولکلور که مخصوص مردم روستاهاي البرز بود را ميخواند: «هوا را ابر گرفت و غم دل من/ هميترسم ببارد بر سر من»
البته اين شعر فولکلور نشان ميدهد، مردم خطه البرز، در گذشته زمستانهاي پر بارش و برفي داشتهاند. برعکس گزارش تازه محمد درويش کنشگر محيط زيست و کويرشناس که ميگفت: «البرز، قم، آذربايجان شرقي، قزوين، تهران، سمنان از استانهايي هستند که بدترين خشکسالي را تجربه ميکنند.» او در صفحه اينستاگرامش يک گزارش کوتاه از وضع بارندگي کشور نوشته است. اينکه چقدر شکل بارندگي و الگوي بارندگي در سال 1401 متفاوت بوده است. او نوشت که قم با کاهش 65 درصدي نسبت به ميانگين درازمدت بدترين خشکسالي را داشته و در بين 31 استان، بوشهر با 61درصد بارندگي بيشترين ميزان بارندگي درميانگين 54 سال... حالا در کشوري که همه شکوه از کم آبي و خشکسالي ميشود؛ بعضي استانهاي کشور به خواست خدا در وضعيت ترسالي هستند.
آرزوي باران و برف در زمستان و تابستان دغدغه مردم ايران زمين بوده است. ما در منطقه کويري و کم باران جهانيم. حتي داستان کم بارشي ايران زمين در داستانهاي شاهنامه هم هست. زماني که زال تصميم ميگيرد زَوطهماسب را پادشاه کند، شرايط کشور در حال جنگ بود و تورانيان طبق معمول به ايران حمله کرده بودند و تا جاهايي هم پيش رفته بودند اما در آن زمان ايران خشکسالي عجيبي را تجربه ميکند آن قدر خشکسالي شديد بود که تورانيان تصميم ميگيرند از جنگ بازگردند و از ايران عقب نشيني کنند.
«همان بد که تنگي بد اندر جهان
شده خشک خاک و گيا را دهان
نيامد هميزآسمان هيچ نم
هميبرکشيدند نان با درم
دو لشکر بران گونه تا هشت ماه
به روز اندر آورده روي سپاه»
بارش کم و خشکسالي از يک سو آلودگي هوا از سوي ديگر زندگي در کلانشهرهاي ايران را سختتر ميکند. يعني با سرد شدن هوا همه بايد چشم به آسمان بدوزند که باد و باراني ببارد تا هوا کمي تازه شود. کم باراني و آلودگي هوا، تعطيلي طولاني مدرسهها سردرگمي دانشآموزان و مشکلات خاص خودش را دارد. به هر حال يک اتفاق ديگر که نميشود ناديده گرفت، حجم آلودگي سبب مرگ 45 هزار ايراني در سال ميشود. اين آماري است که دکتر محمدصادق حسنوند، رئيس مرکز تحقيقات آلودگي هوا پژوهشکده محيط زيست داد او ميگويد: «ذرات دو نيم ميکروني نسبت به سالهاي گذشته شش برابر شده است.» تصميمات براي برون رفت از اين اوضاع با گرم شدن هوا و وزش بادهاي بهاري و تابستان گرم، فراموش ميشود و باز زمستان که بيايد ما به غم آلودگي و بارش کم آسمان مبتلا ميشويم. از يک منظر، يعني در زمان حال زيستن. اگر چه در حوزه فردي ميگويند بهتر است در زمان حال بود، نه گذشته و نه آينده... اما کشور و مديريت کشور نياز به دورانديشي دارد. داريوش گل عليزاده سرپرست ملي هوا گفت: «دليل اينکه چرا آلودگي هوا داريم انباشت آلايندههاست اثرات تجمعي انواع سوخت صنايع و خودروها بارگذاري مصرف انرژيمان بيشتر از تهويه هوا و در وضعيت سکون هوا و وارونگي هوا هستيم.»او توضيح داد: «به دليل شرايط اقتصادي کشور و محدوديتهاي ناشي از تحريمها نتوانستيم کيفيت سوخت را ارتقا دهيم، توزيع سراسري سوخت استاندارد داشته باشيم، به نوسازي و توسعه حمل و نقل عمومي بپردازيم، نيروگاههاي تجديدپذير ايجاد کنيم و موتورسيکلتها و خودروها را نو کنيم. تمامي اين موارد باعث قرار گرفتن در شرايط فعلي شده است.»هادي بيگينژاد، نماينده ملاير يک بار درباره آلودگي هواي تهران گفت: «به هر حال در تهران حدود 6 ميليون خودرو و موتور تردد ميکنند که بهطور طبيعي اين وسايل نقليه گازوييل يا بنزين ميسوزانند.» او ميگويد براي تهران و نيروگاههايش از سوخت مازوت استفاده نميشود و ادامه ميدهد: «اما به هر حال همين 6 ميليون خودرو و موتور زماني که ذرات بنزين و گازوييل با هوا مخلوط شده و سوزانده ميشود ترکيبات کربني ايجاد ميکنند. برخي از اين ترکيبات کربني به شکل دوده بوده و برخي از آنها به شکل دوده نيست، ترکيبات گوگرد دار نيز از اين طريق وارد هوا ميشود.»
حالا با همه اين اوصاف، با اجازه روح مادر بزرگ اين شعرفولکلوري که او زمستانها ميخواند را بايد تغيير بدهم: «هوا را ابر گرفت و غم دل من/ هميترسم نبارد بر سر من!»
تغييرات اقليمي، خشکسالي، ذرات دوو نيم ميکروني... شوخي نيست مادربزرگ!
ارسال نظر