احزاب منعکسکننده نظرات جامعه هستند
فعاليت احزاب در فضاي سياسي کشور منجر به اين ميشود که چالشهاي سياسي در جامعه در چارچوب قانون مورد بررسي قرار گيرد و درنهايت مطالبات جامعه به صورت قانوني دنبال و مسائل کشور حل شود. در بسياري از کشورهاي توسعهيافته دنيا احزاب چنين نقشي را ايفا ميکنند از اين منظر چالشها در اين کشورها به بحران تبديل نميشود. نقش احزاب در ايجاد ثبات در جامعه و کمک به دولت براي گفتوگو با شهروندان غيرقابل انکار است. چنانچه مسئولان درصدد گفتوگو با جامعه باشند احزاب در اين ميان نقش اساسي و جدياي را ميتوانند ايفا کنند. احزاب با تشکيل کارگروه مختلف ميتوانند وظيفه خود را که نظرخواهي و گفتوگوي مستقيم با مردم است را در اين زمينه ايفا کنند و از طريق همين کارگروهها ميتوانند دغدغه و مطالبات جامعه را به مسئولان منتقل کنند. ماهيت احزاب واسطهگري ميان حاکميت و جامعه است. در سراسر جهان به همين منوال بوده و احزاب صداي مردم به حاکميت هستند، اما در ايران برعکس مد شده که بگويند من حزبي نيستم. زيرا تعريف درستي از حزب به جامعه ارائه نشده است و علاوه بر اين فعاليت احزاب آن طور که بايد در جامعه ملموس نيست. به گونهاي که احزاب به حاشيه رفتهاند اما با وجود تمامي اين چالشها بايد اين مورد را در نظر گرفت که ماهيت احزاب واسطهگري ميان مسئولان و مردم است. احزاب نقش مهمي در تعادل سياسي و ارتباط با حاکميت دارند. در شرايط کنوني مهم است که حاکميت بتواند نقش احزاب را در چارچوب قانون فعالکنند تا احزاب بتوانند دغدغههاي جامعه را در اين قالب مورد بررسي قرار دهند. فعاليت احزاب منجر به اين ميشود که تنش سياسي در جامعه در چارچوب قانون مورد بررسي قرار گيرد و درنهايت مطالبات جامعه به صورت قانوني دنبال و مسائل و چالشها عميق نشده و در کمترين زمان براي حل آن توافق صورت گيرد. در واقع يکي از اصول مهم گفتمان سياسي در جامعه نقش احزاب آن جامعه است. احزاب حتي اگر بخواهند بيطرف هم باشند و تنها در راستاي خروج از بحران کنوني عمل کنند بازهم با موانعي روبهرو ميشوند. اما اصل مساله اين است که احزاب حتما بايد منعکس کننده نظرات جامعه به حاکميت باشند. اگر اين مسير به رسميت شناخته شود هم احزاب در جايگاه واقعي خود قرار ميگيرند و هم دولتها ميتوانند از جايگاه احزاب استفاده کنند.
ارسال نظر