قتل جوان 21 ساله در نزاع دسته جمعی
در جريان يک نزاع دستهجمعي در شهرستان چهارباغِ استان البرز، يک جوان 21 ساله به قتل رسيد. متهم اين پرونده که 21 سال سن داشت، درباره چگونگي وقوع قتل، گفت: دوره خدمتم در حال تمامشدن بود و قرار بود با فاميلمان در کارگاه مبلسازي مشغول کار شويم. تمام تمرکزم اين بود که هر طور شده دوره خدمتم را تمام کنم. وقتي مادرم سرکار ميرفت و دستهايش را ميديدم، با خودم ميگفتم که بايد هرطور شده به زندگيام متمرکز شوم. به گزارش «ميزان»، از آنجا که اين متهم بهدليل درگيريهاي همخدمتياش دچار ضرب و جرح شده بود، پنج روز مرخصي به او تعلق گرفت و جريان پرونده را اينگونه ادامه داد: بعداز مرخصيام تقريبا چند روز ديگر دوره خدمتم تمام ميشد. از آنجا که مادرم نذري پخته بود، تصميم گرفتم که غذايي هم براي دوستم ببرم. وي ادامه داد: به مغازه دوستم رفتم و او نوشيدني آورد تا مصرف کنيم. بعداز حدود يکساعت يکي از رفقاي دوستم پيشنهاد داد که به باغ برويم و ما هم به آنجا رفتيم. بعداز مدتي که در آنجا بودم، تصميم گرفتم که لايو بگيريم. در اين حين، يکي ديگر از رفقايم که در اين جمع نبود، در لايوم آمد و شروع به فحاشي کرد. اين متهم با بيان اينکه بلافاصله بعداز فحاشيهاي اين فرد (مقتول) لايو را قطع کردم و ديدم که به شمارهام تماس گرفته، ادامه داد: جواب تلفنم را ندادم تا اينکه ديدم بعداز چند دقيقه شماره غريبهاي با من تماس ميگيرد. بعداز پاسخگويي متوجه شدم که اين رفيقم هست که فحاشي ميکند و قرار شد به سراغش بروم تا ببينم موضوع از چه قرار است. وي افزود: بههمراه يکي از دوستان سوار موتور شديم و نزديک مغازه لوازم خانگي داييام پياده شدم و چاقو را برداشتم و سراسيمه مغازه را ترک کردم. در حال خودم نبودم. با وجود اينکه با موتور دوستم به مغازه آمده بودم، موقع برگشت او و موتورش را نديدم. يک لحظه فراموش کردم که براي چه آمدهام تا اينکه ديدم اين فرد دوباره با من تماس ميگيرد و فحاشي ميکند.
8 نفر شهود
اين متهم با بيان اينکه در حين مسير با يکي ديگر از رفقايم روبهرو شدم و جريان را براي او تعريف کردم، توضيح داد: داخل پارک رسيديم و من مستقيم به داخل پارک رفتم تا او را پيدا کنم. يکدفعه ديدم که او به من فحاشي ميکند و قمهاي بهدست دارد. اين فرد با قمه سعي ميکرد که به صورتم بزند و مدام فحاشي ميکرد. وي اضافه کرد: سعي کردم قمه را از دستش بگيرم که قمه بهدست و بازويم برخورد کرد. من هم چاقو را از جيبم درآوردم و به سمت دستش پرتاب ميکردم. در حال نزاع بوديم، که دوستانم آمدند. همينکه آنها حدود سه نفر شدند، اين فرد فرار کرد. من هم دنبالش دويدم تا اينکه نتوانستم به دويدنم ادامه بدهم و او هم در حين دويدن به زمين خورد. در نهايت سرباز نيروي انتظامي به داخل پارک آمد و من هم بلافاصله از محل فرار کردم. متهم پرونده در پاسخ به اين سوال که آيا تا آن لحظه اتفاقي براي مقتول نيفتاده بود، گفت: بله، اتفاقي نيفتاده بود. سرهنگ مهدي حاجحمدي درباره جزئيات اين پرونده گفت: گردن مقتول ضربه خورده بود، اما متوجه نشده بود. اينکه متهم ميگويد فرار کردم و هيچ اتفاقي نيفتاد، خير، اينگونه نيست. رئيس اداره مبارزه با جرائم جنايي پليس آگاهي البرز اظهارکرد: چاقويي که در دست متهم بوده، خوني بوده و ثابت هم شده که با ضربه چاقو مقتول به قتل رسيده است. با توجه به انجام تحقيقات لازم مشخص شد خوني که بر روي چاقو بوده، خون مقتول است. بنابراين ضربه چاقو به گردن و شاهرگ مقتول خورده است. سرهنگ حاجحمدي با بيان اينکه شاهدين شهادت دادند که مقتول با ضربههاي متهم به قتل رسيده است، ادامه داد: در اين پرونده هشت نفر شهود داشتيم. شهودي که هم از رفقاي متهم پرونده بودند و هم از افرادي بودند که بيطرف در پارک ناظر بر درگيري بودند. باوجود اينکه مقتول بعد از اصابت چاقو به گردنش در حال دويدن بوده، اما اين دويدن به معناي سالم بودنش نبوده است. چرا که بعداز خونريزي به زمين ميفتد و بيرمق ميشود. رئيس اداره مبارزه با جرائم جنايي پليس آگاهي البرز در پاسخ به اين سوال که آيا متهم سابقهاي هم داشته يا خير؟ بيان داشت: متهم هيچ سابقهاي ندارند. حتي سيگار و موادمخدر هم مصرف نميکنند. بنابراين انگيزه قتل درگيري ناشي از قدرتنمايي بود.
ارسال نظر