نگاهی متفاوت به برجام و مذاکرات
هادی خسروشاهین تحلیلگر مسائل بینالملل
آنچه منطق ساختاري را تعريف ميکند نه خرد ابزاري بلکه بازتنظيم تمامي الگوهاي رفتاري بر مبناي ادراکات و برداشتهاي هويتي است. در اين مقام ممکن است پرسشهايي مطرح شود از جمله مهمترين آن که چرا اين منطق ساختاري در مقاطعي برخلاف منابع هويتي خود به مذاکره با غرب پرداخت و سوال مشخصتر اينکه چرا در سال 2015 پذيرفت که به برجام بپيوندد. برجام صرفا يک قرار خاص، موقتي و تاکتيکي محسوب ميشد و اساسا فاقد توانايي لازم براي عبور از مرحلهگذار بود. ساختار در دورههايي که کارگزاراني قوه مجريه را در اختيار داشتند، به تقويت منابع هويتي خود ادامه داده است. ما در سياست خارجي ايران در طول 4 دهه گذشته تنها لحظاتي از تلاش براي گسست از هويت را مشاهده ميکنيم در حالي که عصر هويت خواهي به حيات زيسته خود ادامه داده است. واقعيتي که در گفتههاي کارگزاران عملگرا نيز انعکاس مييابد اما اين منطق ساختاري چه چيزي براي امروز و فردا ترسيم ميکند؟ همان منطق ساختاري که مجوز توافق 2015 را بهدليل تاکتيکي بودن اين قرار ديپلماتيک صادر کرد، دقيقا همان منطق مانع از بهوقوع پيوستن احياي آن شد چرا؟ اين بار آمريکا با اميد تسري يافتن يک قرار تاکتيکي به ساير حوزههاي في مابين تهران و واشنگتن همچون دوره اوباما بر سر ميز نيامد بلکه با گنجاندن بند همکاريهاي آينده در پيش نويس احياي برجام درصدد سوق دادن ايران به يک توافق بلندمدت و استراتژيک بود و در همينجا بود که رويکردهاي هويتي تحريک شد و از جا برخاست تا مانع از عبور کارگزاران عملگرا از خطوط قرمز هويتي شود. ترديدي نيست که اگر اين بند از متن پيش نويس حذف ميشد، ساختار در مقابل احياي برجام مقاومت سرسختانهاي از خود نشان نميداد. بر اين اساس ميتوان خطوط آينده را نيز ترسيم کرد. ايران احتمالا در مرحله جديد تلاش خواهد کرد که آمريکا را به يک قرار تاکتيکي سوق دهد. يک پيش فرض بنيادين درمنظومه ساختار وجود دارد که آمريکا براي تمرکز بر چين بهدنبال بازتعريف اهداف و منافع خود در خاورميانه است و به همين دليل نيز ريسک کمتري براي اقدامات هزينهزا خواهد کرد. پس ميتوان با استفاده حداکثري از اهرم هستهاي و همينطور استفاده متوسط و هدفمند از اهرم منطقهاي، ايالات متحده را وادار کرد که به اين قرار تاکتيکي تن دهد. نشانههايي وجود دارد که ايالات متحده در گام اول از طريق اقدامات دسته جمعي در صدد است هزينه استفاده از اهرمهاي منطقهاي را افزايش دهد و در گام دوم ممکن است با کارت اسنپ بک و حتي تهديد به اقدامات تخريبي تلاشهاي ايران را بالانس کند. اگر بالانسي ميان طرفين ظرف ماه آينده که احتمالا پرتنش خواهد بود، حاصل نشود اين احتمال قوت خواهد گرفت که ايران برنامه هستهاي را نيز به پايهها و ستونهاي استراتژيک و راهبردي خود اضافه کند.
ارسال نظر