آقای «تاج» شما حیا نکردید، فرصت‌طلب بودید!
يکي از نامزدهاي انتخابات فدراسيون فوتبال اميررضا واعظ‌آشتياني بود که تصميم گرفت پس از سال‌ها به فوتبال برگردد و براي انتخابات فدراسيون فوتبال ثبت‌نام کند. او در گفت‌وگو با «خبرآنلاين» مسائل مختلفي را مطرح کرد.
زماني‌که کانديداتوري دوباره «مهدي تاج» مطرح شد سوال اين بود که چرا دوباره اين اتفاق افتاده است و اصلا چرا ايشان تاييد صلاحيت شدند؟
اين هم از بازي دوستان رسانه‌اي آقاي تاج است. کدام تاييد صلاحيت؟ اين تاييد مدارک اوليه است. تاييد صلاحيت آن است که از دستگاه‌هاي 4 گانه استعلام مي‌گيرند.
خيلي‌ها اين سوال را مطرح کردند که مهدي تاج با آن پرونده ويلموتس وقتي وارد کارزار انتخاباتي شده است پس گزينه خودشان است!
يک فرضيه‌اي هست که مي‌گويند هر آنچه که فکر مي‌کنيد مي‌شود، نمي‌شود و هر آنچه که فکر مي‌کنيد نمي‌شود، مي‌شود! اين فرضيه با تجربه به دست آمده است. ضمن اينکه بعضي از رسانه‌ها بداخلاقي کردند و گفتند که صلاحيت‌ها تاييد شده يا نشده است. اصلا اين مرحله راستي‌آزمايي مدارک است. هنوز آن استعلام نيامده است. آقاي تاج يک نکته‌اي گفته‌اند که خيلي جالب است. ايشان گفته‌اند هر کسي، هر شکايتي دارد برود دادگاه و شکايت کند. من بايد به ايشان عرض کنم که 80 ميليون ايراني مي‌توانند عليه شما شکايت کنند و اين شکايت دلايلي دارد. يکي اينکه مربي‌اي که شما با او قرارداد بستيد دو سال بيکار بوده است.
پول را چه کسي بايد بدهد؟
من فکر مي‌کنم دادگاه بايد اين تشخيص را بدهد و بعداز دادگاه از جيب‌شان بدهند.
يعني آقاي تاج و...
من مي‌گويم دادگاه. من با صراحت نمي‌گويم «مهدي تاج». شکايت کنند و برود دادگاه. اگر قرار است تاج پرداخت کند، پرداخت کند. اگر قرار است به‌دليل سوء‌مديريت‌ها دولت‌ها تاوان سوء‌مديريت‌ها را بدهند که آن بحثش چيز ديگري است. تاج مي‌گويد مشکلي ندارد و بهترين قرارداد تاريخ را بسته است، اينها را در دادگاه توضيح بدهند.
يعني اين پول بين چند نفر تقسيم مي‌شود؟
متاسفانه اراده‌اي براي برخورد با پلشتي‌ها و زشتي‌ها نيست. اگر اراده‌اي بود همه سعي مي‌کنند تا بهترين اتفاق بيفتد اما چون اراده‌اي نيست يک نفر خيلي راحت مي‌آيد و مي‌گويد که من حيا کردم که 3 سال سکوت کردم! من مي‌خواهم بگويم که شما حيا نکرديد، بلکه فرصت‌طلبي کرديد. شما فکر مي‌کنيد الان وقت چنين مباحثي است. مطمئن باشيد اگر در اين سه سال فرصت داشتند مي‌آمدند و پاسخ مي‌دادند. ايشان فکر مي‌کنند مردم چشمان‌شان را بسته‌اند و گوش‌هاي‌شان نمي‌شنود. خيلي دوست داشتم در آن برنامه تلويزيوني ايشان يک صحبت چالشي مي‌کردند، اما نکردند. من همانجا هم به ايشان گفتم که چکاري کرده‌ايد که حالا مي‌خواهيد برگرديد؟
ارسال نظر