| کد مطلب: ۱۰۳۹۳۹۷
لینک کوتاه کپی شد

احزاب به شفافيت و پاسخگويي در قدرت و سياست کمک مي‌کنند

احمد حکيمي‌پور در گفت‌وگو با «آرمان ملي»:

احزاب به شفافيت و پاسخگويي در قدرت و سياست کمک مي‌کنند

احزاب باعث کارآمدتر شدن عملکرد
دولت‌ها و بهره‌وري بالا مي‌شوند

آرمان ملي- سهيل ثابت: معمولا قاطبه فعالان سياسي بر يک نظر مشترکند که در جامعه ايراني نگاه چندان مثبتي روي کارهاي حزبي وجود ندارد و از برخي سياسيون گرفته تا مردم عادي حزبي بودن را امري نکوهيده قلمداد کرده‌اند. به همين جهت نيز بوده که از کارکردها و کارويژه‌هاي يک حزب به مفهوم گسترده در ايران فقط نام و ماکتي از احزاب و کارکردهايشان وجود دارد و عملا احزاب کار خاصي صورت نمي‌دهند. چه اينکه در برخي انتخابات‌ها نيز باز هم حضور و تاثير افراد و شخصيت‌هاي تاثير‌گذار باعث پيروزي يک جريان مي‌گردد. اين در حالي است در دنياي مدرن احزاب به عنوان چهارمين رکن دموکراسي شناخته مي‌شوند. در اين راستا براي بررسي نوع نگاه به احزاب سياسي، نحوه تخصيص يارانه به احزاب و چرايي عدم به کارگيري احراب در اداره بهتر امور کشور«آرمان ملي» با احمد حکيمي‌پور، فعال سياسي اصلاح‌طلب و دبيرکل حزب اراده ملت ايران اسلامي به گفت‌وگو پرداخته است که مي‌خوانيد.

اخيرا رئيس کميسيون ماده 10 احزاب از تخصيص يارانه احزاب صحبت کرده؛ اساسا روند اين کار چگونه است و نگاه به احزاب را چگونه ارزيابي مي‌کنيد؟

يارانه احزاب فکري بود که از دوره دولت اصلاحات مطرح بود و چند مرحله نيز پرداخت شد و سپس قطع و دوباره در دوره آقاي روحاني احيا شد. منتها با توجه به مسائل اداري و بروکراتيکي که در اين موضوع وجود دارد مقداري کار به کندي پيش رفت و اکنون چند سال است که به رغم اينکه اعتبار بوده اما اين يارانه به احزاب پرداخت نشده است. اينکه اخيرا رئيس کميسيون ماده ده احزاب به تخصيص يارانه احزاب تاکيد داشته است بله اين يارانه اختصاص پيدا مي‌کند اما مدت‌هاست که به دست احزاب نرسيده است. در نظام‌هايي که حزبي هستند اين مساله به‌طور معمول وجود دارد اما ضوابط و معيارهايي دارد و بر اساس يکسري شاخصه‌هايي احزاب براي فعاليت و اثر‌گذاري از بودجه عمومي کمک دريافت مي‌کنند. احزاب به توسعه سياسي و کارآمدترشدن دولت‌ها کمک مي‌کنند و با کادرسازي کمک مي‌‌کنند که بهره‌وري سيستم بالاتر برود. البته اين مساله در کشور ما نيست و احزاب در همه کشورها رکن چهارم دموکراسي قلمداد مي‌شوند. ولي در کل در کشورهايي که نظام انتخاباتي آنها کاملا حزبي است چنين مسائلي وجود دارد. معمولا ائتلاف يا حزبي در اکثريت و ائتلاف يا حزب ديگري در اقليت قرار مي‌گيرند و اقليت با توجه به اينکه نقشش رصد عملکرد حزب حاکم است دولت در سايه را تشکيل مي‌دهند و نظير تمام دستگاه‌ها و وزارتخانه‌هاي دولت را در حزب خود دارند تا به‌طور کارشناسي عملکرد آنها را رصد کنند. لذا براي همين منظور بودجه مي‌گيرند و اين روند باعث کارآمدتر شدن سيستم و عملکرد دولت‌ها، خود کنترلي و بهره‌وري بالا مي‌شود. اين روند مثل سرمايه‌گذاري در امر آموزش است که در نهايت سطح سواد جامعه بالا مي‌آيد. در اينجا نيز وقتي به حزبي کمک مي‌شود براي کادر‌سازي و تربيت نيرو براي اداره بهتر کشور است. اين مساله در نهايت به نفع کشور بوده و خيلي از هزينه‌هاي بعدي را پايين مي‌آورد. اما اين روند هنوز در کشور ما جا نيفتاده است. البته بايد به اين نکته اشاره کرد که پرداخت يارانه نيز به اين صورت نيست که هر کسي يک حزبي داشته باشد و يارانه‌اي به آن حزب اختصاص داده شود. بر اساس گستره واقعي حزب در سراسر کشور، تاثير و تلاش، به روز بودن و نقش در فرايندهاي سياسي اين يارانه به احزاب داده مي‌شود. مثلا اينکه چه ميزان در پارلمان يا شوراها نماينده دارد و چند عضو واقعي دارد. البته اين مساله حساب شده بود و اساسنامه آن هم انجام شده بود اما اجرايي نشد.

اغلب رؤساي جمهور به اهميت احزاب و همفکري و هم‌انديشي با آنها تاکيد داشته‌اند؛ اما در عرصه عمل ديده‌ايم که کمتر مشاوره يا کمکي از احزاب براي عملکردهاي بهتر گرفته شده است؛ اساسا مشکل در کجاست؟

اين مساله بدين خاطر است که نظام انتخاباتي ما با نظام حزبي تلفيق نشده و احزاب هستند ولي عملا معلوم نيست که چه کار ويژه‌اي دارند. مهم‌ترين آوردگاه احزاب انتخابات است و اگر کاري که در مجلس دهم شروع شده بود و داشتند نظام انتخاباتي را به سمت حزبي شدن مي‌بردند که ليست‌هاي انتخابات از مسير احزاب بگذرد اگر اجرايي مي‌شد ما يک گام بزرگي به جلو برداشته بوديم. اما متأسفانه آن قانون در دقيقه نود و نقطه پاياني به نتيجه نرسيد و همينطور ماند. کار حزبي در قانون اساسي به رسميت شناخته شده و نظام جمهوري اسلامي نيز چون جمهوري است و متکي به انتخابات است بدون تشکل و سازمان سياسي اين کار امکانپذير نيست. کار اصلي احراب حضور در انتخابات است که قانون در خصوص آن کامل حرف نزده است. از همين‌رو است که مي‌بينيم در موعد انتخابات همه فعالند اما احزاب در حاشيه قرار دارند. اتفاقا همين مساله نيز باعث شده تا هر کسي عضو هيچ حزبي نيست و سابقه سياسي ندارد امکان پيشرفت بالايي دارد.

چرا با وجود اينکه بسيار در مورد تحزب‌گرايي به عنوان رکن چهارم دموکراسي صحبت مي‌شود، اما در جامعه اين مساله ناپسند شمرده مي‌شود؟

اين مساله دلايل مختلفي دارد اما يک دليل آن اين است که به هر حال حضور فعال احزاب چون به مساله شفافيت و پاسخگويي در امر قدرت و سياست و مديريت در کشور کمک مي‌کند به ضرر برخي گروه‌هاست، چراکه حزب به شفافيت قدرت و سياست کمک مي‌کند. براي برخي نيز گويا خيلي افتخار است که بگويند عضو هيچ حزبي نيستند. در حالي که در کشورهاي ديگر حتي رئيس‌جمهور بر آمده از حزب و با حمايت حزب به قدرت مي‌رسد و در مقابل عملکردهايش پاسخگو است.

ارسال نظر

هشتگ‌های داغ

آخرین اخبار

پربازدیدترین اخبار