مسیری که چین طی میکند
رضا بهرامی دیپلمات پیشین
ابتکار راه ابريشم نوين را با توجه به تحول و تحرکي که در محيط بينالملل ايجاد کرده ميتوان يک تغيير دهنده بازي در مناسبات بينالملل تلقي کرد. انباشت سرمايه و مازاد ظرفيت توليد شده توسط چين، نه تنها اقتصاد چين را جهاني ساخته، بلکه به توليد قدرت در حوزههاي مختلف براي اين کشور منجر شده است. آنچه مشخص است، اينکه از بين 6 کريدور زميني تعريف شده تنها يک کريدور آن تا قبل از بحران اوکراين فعال بوده و متعاقب بحران مذکور و تحريم راهآهن روسيه، اثربخشي آن نيز در مقطع فعلي در ابهام قرار دارد. ساير کريدورها از توان بالقوهاي براي آينده، متناسب با مهيا شدن شرايط سياسي برخوردار هستند. در اين ميان هند اصولا کل اين ابتکار را يک تهديد ژئوپليتيک محسوب ميکند. هند با کريدور چين، پاکستان يا همان CPEC مخالف است زيرا از مناطق مورد اختلاف هند و پاکستان در منطقه کشمير عبور و عملا مشکلي حاکميتي براي هند به شمار ميآيد. همچنين هند و چين بر سر ساخت لوله نفت از طريق ميانمار با يکديگر اختلاف دارند. از اين منظر اين کريدور از هيچ گونه ظرفيتي در قالب فعلي براي اجرايي شدن برخوردار نيست. کريدور چين، قزاقستان، روسيه به اروپا نيز کريدوري فعال تا قبل از بحران اوکراين بود و حدودا هر دو هفته يک قطار از آن عبور و داد و ستد در اين مسير جريان داشت. اين داد و ستد عمدتا شامل کالاهايي سبک و با ارزش بالا که هزينه حمل و نقل آنها قابل تامين است، بودند. در کريدور چين، پاکستان نيز در حال حاضر موضوع حمل و نقل مطرح نبوده و عمده سرمايهگذاريهاي چين بر روي زيرساختها و موضوع تامين انرژي براي پاکستان و تبديل بندر گوادر به هاب منطقهاي جهت توليد برخي کالاهاي چيني و توزيع در منطقه متمرکز شده است. البته مطرح نبودن حمل و نقل در شرايط فعلي به منزله منتفي بودن نبوده و اين ظرفيتي بالقوهاي محسوب ميشود. در کريدور چين، مغولستان، روسيه تجارت قابل توجهي صورت نميگيرد و از اين نظر در مقطع فعلي نميتوان آن را کريدوري مهم محسوب کرد. با وجود اين کريدور چين، آسياي مرکزي، غرب آسيا را ميتوان مسير سنتي راه ابريشم محسوب کرد. اين مسير در حال حاضر به دليل برخي مشکلات قابليت فعال شدن پيدا نکرده است. در گام اول ترکمنستان خود را کشوري بيطرف محسوب و تلاش دارد رفتار منطقهاي و بينالمللي آن حداقل در ظاهر منافاتي با اين سياست پيدا نکند. نکته دوم موضوع تحريمهاي آمريکا عليه ايران است که مانع از ورود و سرمايهگذاري طرف چيني در پروژههاي زيرساختي ايران که نياز اساسي براي تحقق بخشي به اين کريدور محسوب ميگردد، است. به صورت کلي به نظر ميرسد هدف عمده از ابتکار يک کمربند ـ يک راه يا راه ابريشم نوين در واقع تثبيت موقعيت و جايگاه چين به عنوان کشوري است که در حال ورود به حوزه ابرقدرتي در دنيا با قرائت و فرهنگي متفاوت از آمريکاست. در واقع اين گونه برداشت ميشود که از نظر چين جهان در حال ورود مجدد به دنياي دو قطبي با ويژگيهايي متفاوت از دوران جنگ سرد است. دو نهاد مالي ايجاد شده توسط چين براي اين ابتکار يعني صندوق راه ابريشم و بانک سرمايهگذاري زيرساخت آسيا را هر چند نميتوان رقيبي براي نهادهاي مالي بينالمللي و متاثر از سياست کشورهاي غربي در نظر گرفت اما اين دو نهاد مالي بهطور قطع گزينه کشورهاي در حال توسعه را براي دريافت وام خارجي افزايش دادهاند.
ارسال نظر